تو این قسمت از سایت انیمه سی شصت قصد داریم تا به معرفی بهترین و زیباترین انیمه های سینمایی بپردازیم ما سعی میکنیم که محبوب ترین هارو نام ببرید پس اگه انیمه مورد علاقتون تو این لیست بود از ما دلخور نشید و به جاش اسمش رو تو کامنتا بگید تا دیگران هم بهشون معرفی بشه.
قطار بینهایت (Kimetsu no Yaiba the Movie: Mugen Train)
سینمایی Kimetsu no Yaiba the Movie: Mugen Train اقتباسی از آرک «قطار بینهایت» مانگای شیطانکش است. داستان آن تانجیرو، زنیتسو، نزوکو و اینوسکه را دنبال میکند که به رنگوکو در تحقیقاتش روی ناپدید شدن انسان ها در قطار، کمک میکنند. اما خبر ندارند که انمو به دستور موزان برای آنها تلهای گذاشته است تا آنها را بیرون بکشد… این انیمه موفق به پرفروش ترین انیمه جهان تبدیل شد که تا قبل از اون این رکورد دست شهر اشباح و اسم تو بود.
نام تو (Your Name)
قطعا یکی از معروفترین انیمههای سینمایی در کل دنیاست. این اثر دلنشین ماکوتو شینکای که از نظر فروش حتی «شهر اشباح» استاد میازاکی را هم پشت سر گذاشت، داستان پسر و دختری است که یکی در توکیو و دیگری در روستای ایتوموری زندگی میکند. ایندو به نحوی با هم آشنا میشوند. بعد از اینکه به دوستانی صمیمی برای هم تبدیل میشوند، پی میبرند که اختلاف آنها تنها مکانی نیست و از نظر زمانی هم سه سال با هم اختلاف دارند.
«نام تو» یک داستان عاشقانه دلنشین، به نوعی غمانگیز و دوست داشتنی است که شما را تا پایان دنبال خود میکشد. هرچه بیشتر میگذارد داستان وارد حلقههای پیچیدهتری میشود. شینکای به شکلی هنرمندانه جنبههایی از فرهنگ و سنتهای ژاپن هم در دل داستان خود جای داده است.
شهر اشباح (Spirited Away)
اولین و آخرین انیمهی سینمایی که برنده جایزه اسکار شد. این اثر تماشایی یک گزینه عالی است هم برای ورود به دنیای انیمهی سینمایی و هم برای آشنایی با دنیای کارگردان بزرگی چون هایائو میازاکی با آن خلاقیت حیرتانگیز.
فیلم داستان دختری بهنام چیهیرو است که سوار بر خودرو همراه با پدر و مادر خود در یک جاده جنگلی مشغول حرکت هستند. اما گم میشوند و سر از مکانی مرموز درمیآورند. پدرومادر که بیاجازه از غذاهای آنجا میخورند، به خوک تبدیل میشوند. حال چیهیرو مجبور است راهی برای نجات آنها بیابد. همین او را وارد دنیایی پراز شگفتی و رمزوراز ميکند.
معرفی بهترین و زیبا ترین انیمه های سینمایی
“فرزند آب و هوا” داستان پسری بهنام هودوکا را دنبال میکند که تابستان اولین سال دوران دبیرستان خود را پشت سر میگذارد. او از جزیره دورافتادهای که خانهاش در آن قرار دارد، فرار میکند و به سمت توکیو میرود. مدت زیادی طول نمیکشد که او متوجه میشود از لحاظ شخصی و مالی به خط قرمزهای خود رسیده است. آبوهوا به طرز غیرعادیای هر روز تیره و بارانی است؛ انگار که قصد دارد با این کار، آینده هودوکا را به او نشان دهد. او روزهای خود را در این شهر در انزوا سپری میکند، اما سرانجام موفق میشود کاری بهعنوان یک نویسنده، در یک مجله اسرارآمیز و مخفی پیدا کند. سپس یک روز، هودوکا در گوشهای از یک خیابان شلوغ، با هینا ملاقات میکند. این دختر که دارای اراده قویای هم است، یک توانایی عجیب و خارقالعاده دارد و آن متوقف کردن باران و بازگشت هوای صاف و آفتابی است.
دختری که در زمان پرش میکرد (The Girl Who Leapt Through Time)
این فیلم درباره دختری به نام ماکوتو است که ۱۷ سال دارد و با خانوادهاش در توکیو زندگی میکند. داستان از جایی شروع میشود که ماکوتو پیغامی را بر روی تخته سیاه دبیرستان خود میخواند و بدون اطلاع با شئ عجیبی شبیه به گردو برخورد میکند. او در هنگام برگشت به خانه با دوچرخه تعادل خود را از دست داده و با قطاری تصادف میکند، اما به زودی متوجه میشود که او توانایی سفر در زمان را دارد. در ابتدا ماکوتو تصمیم گرفت از این نیرو برای گرفتن نمرات بهتر در درسهایش استفاده کند و از اشتباهات و رویدادهای شخصی خود جلوگیری کند. اما به زودی متوجه شد تغییر دادن گذشته به این سادگیها که فکرش را میکند نیست و رفتارهای او دیگران را نیز تحت و شعاع قرار میدهد.
همسایه من توتورو (My Neighbor Totoro)
توتورو موجودی دوستتداشتنی است که در خیالپردازیهای کودکانه رنگ واقعیت میگیرد و روح لطیف زندگی و حیات را در طبیعت مهربان و بخشنده به پرواز درمیآورد. ساتسوکه و می دو دختربچهای هستند که بههمراه پدرشان برای تعطیلات تابستان به یک خانهی روستایی میروند و بچهها متوجه حضور ارواح نمادین جنگل در آنجا میشوند که توتورو الهامبخشترین آنها است.
عناصر فانتزی دوستداشتنی میازاکی در روحنوازترین حالت خود با خلق یک فضای بینظیر غم تمام دنیا را در خود حل میکند. اینجا دیگر بارش باران و انتظار کشیدن کاراکترها برای پرواز از دل تنهایی هیچ حس ناراحتکنندهای را تعریف نمیکند. ساکنین کوچک و بزرگ طبیعت از واقعی تا خیالی همگی روح شاداب زندگی را حفظ میکنند. این حس ناب، از پرواز با توتورو و اتوبوس گربهای گرفته تا کمک به رشد گیاهان و بازی در دل طبیعت، روحیه و انرژی شگفتانگیزی در تمام لحظههای خواستنی این فیلم جاری میکند تا توتورو با شایستگی به نماد استودیو جیبلی تبدیل شود.
شاهزاده مومونوکه (Princess Mononoke)
بعداز حملهی یک گراز شیطانی، بازوی آشیتاکا دچار طلسمی مرگبار میشود و برای یافتن پادزهر آن باید به سرزمینی دیگر سفر کند. اما بعداز رسیدن به مقصد میبیند که انسانها مشغول جنگی با خدایان جنگل برای تصاحب منابع آن هستند. آشیتاکا در راه نجات جنگل و ایجاد صلح، با سان (پرنسس مونونوکه) که توسط گرگها بزرگ شده است روبرو میشود. داستان این فیلم فوقالعادهی هایائو میازاکی باز هم از زاویهای منحصربهفرد به اهمیت حفظ محیط زیست و جایگاه مقدس آن در زندگی انسان میپردازد، جنگ را امری باطل و عبس میشمارد و درنهایت نفرین قهرمان اصلی را در برابر نفرین نابودکنندهی دنیا ناچیز میداند.
داستان در اواخر دورهی موروماچی (دوره آشیکاگا؛ سالهای ۱۳۳۶ تا ۱۵۷۳ میلادی) میگذرد، نماهای فیلم مطابق با نقاشیهای آن دوران هستند و درونمایههای پررنگ فرهنگ ژاپن در آن جاری است. میازاکی اینبار تضاد بین دیدگاههای موجود را با دو شخصیت دختر و پسر فیلمش که یکی به فکر مبارزه و دیگری دنبال صلح است به میان شخصیتهای خاکستری بهشدت قابلدرک اثرش میآورد. خشونت موجود در انیمه به خاطر ازبین رفتن تعادلی است که حرص و زیادهخواهی یک نسل به ارمغان آورده است و برای رسیدن به آرامش ذاتی طبیعت باید به تکاملی که از بودن درکنار هم شکل میگیرد رسید.
معرفی بهترین و زیباترین انیمه های سینمایی
باغی از کلمات (The Garden of Words)
یک فیلم احساسی فوقالعاده دیگر از ماکوتو شینکای. «باغی از کلمات» شاید شخصیترین تجربه شینکای باشد. این فیلم ۴۶ دقیقهای داستان تاکائو آکیزوکی نوجوان است که همیشه از مدرسه فرار میکند و در یک پارک مشغول طراحی کفش میشود که شغل رویایی اوست. او در روزهای بارانی در این پارک معلم خانمی را میبیند که میآید مشغول مطالعه میشود. کمکم ارتباطی بین ایندو شکل میگیرد.
از نظر شینکای، «باغی از کلمات» درباره اندوه تنهایی است. او در این فیلم تلاش زیادی کرده که احساسات شخصیاش را به نمایش بگذارد. خیلی از صحنههای فیلم تنها تصاویری ثابت هستند از خیابان خیس، برگهای باران خورده، درختان زیر باران. شینکای همچون دیگر آثار خود، نگاهی پرحسرت به دوران نوجوانی دارد. و این ویژگی در «باغی از کلمات» کاملتر از بقیه خودش را نشان میدهد.
جنگهای تابستانی (Summer Wars)
بعد از «دختری که در زمان پرش میکرد» که یک موفقیت بزرگ بود، مامورو هوسودا فیلم «جنگهای تابستانی» را ساخت و در کمال شگفتی، این هم به اندازه فیلم قبلیاش موفق عمل کرد.
جنگهای تابستانی داستان یک نابغه ریاضی به نام کنجی است که تابستان دعوت دختر مورد علاقهاش را قبول میکند و به خانهشان میرود تا کمک دستشان باشد. کنجی کمکم متوجه میشود یک دنیای مجازی به نام اوز وجود دارد و تلاش او برای حل یک معمای ریاضی، باعث برخورد این دنیای مجازی با زمین میشود و همین دردسرهای زیادی را بهوجود میآورد.
هرچهقدر فیلمهایی چون «آکیرا» و «شاهزاده مونونوکه» آثاری جدی مخصوص افراد بزرگسال هستند، برعکس «جنگهای تابستانی» یک انیمهی سینمایی دوست داشتنی است که کل خانواده میتوانند باهم ببینند. فیلم در مجموع ۱۸ میلیون دلار فروش داشت و در بسیاری از جوائز خوش درخشید.
قلعه متحرک هاول (Howl's Moving Castle)
میازاکی اینبار برای فیلم جدیدش سراغ اقتباس از کتاب دایانا واین جونز رفته است، این دومین اثر اقتباسی میازاکی حساب میشود. در قلعهی متحرک هاول که یکی از بهترین انیمه های سینمایی تاریخ بهحساب میآید، تغییرات زیادی نسبتبه کتاب دیده میشود، درواقع میازاکی همیشه امضای خود را پای روایت آثارش ثبت میکند. دیدگاه صلحطلب میازاکی در این فیلم یک بیانیهی ضدجنگ را شکل میدهد که به گفتهی خودش واکنشی به جنگ عراق بوده است. واکنش خیالپردازانهی میازاکی با ظرافتی خاص به عواقب جنگ بر روی احساسات انسانها میپردازد.
میازاکی در قله متحرک هاول به داستانی میپردازد که نبرد احساسی شخصیتهای آن قبلاز هرچیز از درون شکل گرفته است. سوفی دختر جوانی است که با طلسم یک جادوگر کینهتوز به یک پیرزن تبدیل میشود، با ارادهای خواستنی برای باطل کردن طلسم راهی میشود و به قلعهی متحرک هاول میرسد. قلعهای که مثل یک غول سرگردان بهپیش میرود و رازهای زیادی را در خود بلعیده است. سوفی در مواجهه با سه عضو این قلعه به امید برگشتن به شرایط عادی، درگیر چالشهای بیشتری میشود. استعارهپردازی میازاکی در کنار عناصر جادویی پررنگ داستان به تقابلی آرام و عاشقانه در اسارت یک جنگ ناخواسته میرود؛ مبارزهای که چه در دنیای واقعی و چه در قلب وجود شخصیتهایش برای رسیدن به رستگاری شکل گرفته است.
میرای ( Mirai )
داشتن خواهر و برادر خوب است، اما داشتن رابطهای خوب سخت است. در آغاز رابطه فقط درباره حسادت و بدجنسی است، نه عشق، تفاهم و حمایت. کارگردان فیلم، “مامورو هوسودا” (Mamoru Hosoda)، این مسائل در روابط خواهر و برادری را درک نمیکرد تا اینکه پسر ۴ سالهاش از تولد خواهر نوزادش که تمام توجه والدینش را دریافت کرده بود، عصبانی شد. او این احساسات را در میرای نشان داد که البته در خانواده دیگری بود و سفر در زمان را هم تجربه میکرد. این فیلم نامزد اسکار فرایند رشد و ریشههای خانوادگی را نشان میدهد.
صدای خاموش (A Silent Voice)
یک انیمهی سینمایی بسیار احساسی و نوجوانپسند. «صدای خاموش» داستان دختری ناشنوا بهنام شوکو است که وارد یک مدرسه تازه میشود. شوکو دختری مهربان و خوشقلب است و دوست دارد با همه دوست شود. اما شویا، پسر زورگوی کلاس اصلا از او خوشش نمیآید و هربار به بهانههای مختلف را آزار میدهد. قلدریهای شویا بهحدی زیاد میشود که شوکو در نهایت مدرسهاش را عوض میکند. اما شویا بعدا متوجه کار اشتباه خود میشود و تصمیمگیرد هرطوری شده شوکو را پیدا کرده و از او معذرتخواهی کند، تصمیمی که او تا بزرگسالی خودش هم دنبال میکند.
درجه احساسات بالای فیلم شاید برای هرکسی مناسب نباشد! ولی این هم یکی از ویژگیهای انیمههای ژاپنی است، احساساتی که آنها در خود نشان میدهند در هیچ سینمای دیگری پیدا نمیشود، شاید بعضیها این رویکرد را دوست نداشته باشند، ولی کسانی که آن را درک میکنند عاشقش میشوند و هرگز مزه آن را فراموش نمیکنند.
فیلم وقتی اکران شد، رقیب قدری بهنام «نام تو» داشت. به همین دلیل از نظر آمار و ارقام همیشه پشت سر فیلم تحسینبرانگیز شینکای قرار داشت. ولی «صدای خاموش» در مجموعه ۳۳ میلیون دلار در کل جهان فروش داشت که آمار بدی نیست. جالب این است که ماکوتو شینکای از تحسین کنندگان فیلم است و همان سال آن را یک اثر خارقالعاده توصیف کرد. «صدای خاموش» در وبسایت راتن تمیتوز امتیاز خارقآلعاده ۹۵٪ را دارد. به نظر میرسد راهی جز تماشای این انیمهی سینمایی ستایش شده نیست
فرزندان گرگ (Wolf Children)
زوج طلایی هوسودا و اوکودرا در سومین همکاری پیاپی خود هم بسیار خوش درخشیدند. «فرزندان گرگ» داستان دختری بهنام هانا است که عاشق یک گرگینه میشود و با او ازدواج میکند. حاصل این ازدواج یک پسر و دختر به نامهای یوکی و آمه میشود. متاسفانه پدر خانواده میمیرد، حال هانا مجبور است فرزندان گرگینه خود را به جایی دورافتاده ببرد تا دور از چشم بقیه بزرگشان کند.
«فرزندان گرگ» داستان فداکاریهای بیپایان یک مادر برای پرورش فرزندان خود و حفظ بنیان خانوادهای است که حالا دیگر یکی از ستونهای خود را از دست داده است. یک درام احساسی جذاب که با شخصیتپردازی عالی که با آن پایان دوست داشتنی قطعا شما را راضی نگه خواهد داشت.
میخوام پانکراست رو بخورم (I Want to Eat Your Pancreas)
از همین اسمش هم میشود فهمید با یک فیلم معمولی طرف نیستیم! «میخوام پانکراست رو بخورم» در ابتدا رمانی از یورو سومینو بود که به یکباره به محبوبیت زیادی رسید. همین باعث شد اقتباسهای زیادی از این کتاب صورت بگیرد، از جمله یک فیلم سینمایی واقعی. اما انیمهی سینمایی شینیچیرو اوشیجیما را میتوان موفقترین اقتباس از این رمان در نظر گرفت که میتوان گفت شهرتی همسنگ خود رمان دارد.
فیلم داستان دختری بهنام ساکورا است که از یک بیماری لاعلاج مربوط به پانکراس خود رنج میبرد و عمر چندانی از زندگیاش باقی نمانده. پسری بینام که قهرمان فیلم است عاشق ساکورا میشود. عشقی که به دلیل رفتار دوستداشتنی پسر کمکم دوطرفه میشود و ساکورا تصمیم میگیرد در اندک زمان باقیمانده از عمرش، اوقات بیشتری را با او بگذراند.
«میخوام پانکراست رو بخورم» یک فیلم احساسی تا حدی تلخ درباره عشق و سرنوشت و زندگی است. سرنوشت و زندگی که امکان تغییرشان وجود ندارد، پس بهترین راه این است که در تنها فرصتی که نصیبمان شده، آن را مملو از عشق کنیم. شاید همین نگاه کارگردان باعث شده که نماهای مختلف فیلم پر از رنگ سرزنده و شوقبرانگیزی چون صورتی باشد. فیلم در سراسر دنیا اکران شد و به محبوبیتی زیادی رسید. پس فرصت را از دست ندهید و آن را به فهرست فیلمهای مورد علاقه خود اضافه کنید!
معرفی پرطرفدارترین انیمه های سینمایی
بدون شک یکی از مشهورترین انیمه های تاریخ، ساخته ایسائو تاکاهاتا، یک اثر احساسی و زیباست. کنترل همه جانبه تاکاهاتا باعث شده این اثر روایت احساسی غنی داشته و داستان تخیلی آن تا مدت ها پس از تماشای فیلم از یادتان نرود. اگرچه منتقدین و سینما دوستان این اثر را یک فیلم ضد جنگ می نامند اما خود تاکاهاتا این گفته را نقض می کند. با این حال این فیلم یکی از بهترین انیمه های ساخته شده و یکی از بهترین فیلم های جهان است.
زمزمه قلب (Whisper of the Heart)
استودیوی جیبلی بهترین انیمه های تاریخ را ساخته اما یکی از بهترین های آن “زمزمه قلب” ساخته یوشیفومی کوندو است. این داستان نوشته هایائو میازاکی درباره یک دختر دبیرستانی است که آرزو دارد نویسنده شود. سپس با پسری آشنا می شود که تمام کتاب های کتابخانه که این دختر انتخاب کرده را خوانده است. آن ها به هم نزدیک شده و عاشق هم می شوند. این داستان زیبا و مناسب بزرگسالان به خوبی توانسته عشق و رابطه میان دو تن که به هم نزدیک شدند و در عین حال به آرزوهای خود دست یافتند، را نشان دهند.
پونیو (Ponyo)
اقتباس آزاد میازاکی از داستان «پری دریایی کوچولو» اثر هانس کریستین اندرسون، دهمین انیمهی سینمایی میازاکی و هشتمین فیلمش برای استودیو جیبلی، بازگشت باشکوهی برای خلق مجدد اثری با معصومیت توتورو است. درحالیکه وسواس میازاکی در تولید آثارش بیشتراز قبل شده و دقتی که در جزئیات آن صرف شده بهطرز چشمگیری افزایش یافته است، میازاکی برای اولین بار سرغ دنیای زیر آب میرود و انیمیشنی با ۱۷۰ هزار تصویر، باز هم به روش طراحی دستی و بدون استفاده از گرافیک کامپیوتری میسازد که روحی بزرگ در آن جاری شده ساخته است.
میازاکی همچنان دید منحصربهفردی به اقتباس داستانی اثرش بخشیده است. پونیو یک پری دریای بهشکل یک ماهی طلایی کوچک است که دنیای جادویی زیر آب را رها میکند تا به دنیای انسانها وارد شود، او با پسری پنج ساله به اسم سوسکه دوست میشود و لحظههای فراموشنشدنی دلانگیزی در این همراهی رقم میخورد. از بین موتیفهای تکرارشدنی سینمای میازاکی توجه به محیط زیست در فرمی ویژه با تأکید بر حفظ سلامت حیات آن دیده میشود. میازاکی دریا و موجهای معترض آنرا خودش شخصا نقاشی کرد و حتی برای آن چشم درنظر گرفت، نتیجهی تحسینبرانگیز این نگرش استوار و حضور جذاب پونیو در بین نسلهای مختلف انسانها از خصوصیاتی است که حس زیبای زندگی را در فیلم میازاکی برجسته کرده است.
ماکیا زمانی که گل موعود شکوفه میدهد (Maquia: When the Promised Flower Blooms)
ماری اوکادا بعداز تجربههای زیادی که در مقام نویسندگی فیلمنامه داشته با انیمهای که برای اولین بار کارگردانی آنرا هم خودش برعهده دارد، درخشان ظاهر شده است. اغلب فعالیت هنری اوکادا در نوشتن فیلمنامه و کامپوزیت انیمهها بوده است و این تجربه در ساخت انیمهی ماکیا کاملا بهچشم میآید. علاوهبراین حس زنانهی اوکادا برای ایجاد یک رابطهی مادر و فرزندی ناب با ظرافتی تأثیربرانگیز در طول روایت داستان جاری است. تغییرات و روند طولانی بازهی زمانی داستان اجرای کمنقصی دارد و بخش احساسی و دراماتیک آنرا به قویترین ویژگی آن تبدیل کرده است.
ساکنین سرزمین لورف عمری جاودان دارند و همیشه در حالت جوانی باقی میمانند. ارتش پادشاهی با حمله به این قوم سعی در ارث بردن جاودانگی این نژاد دارد. ماکیا موفق میشود از این تهاجم فرار کند و بعداز پیدا کردن نوزادی معمولی تصمیمبه زندگی ناشناس در بین مردم عادی میگیرد. تعاملی که در ادامه شکل میگیرد یک درام فانتزی بهشدت درگیرکننده است که ایثار و عواطف مادرانه را همسطح عشقی نامیرا تکریم میکند. بهعلاوه مفهوم گذر عمر و دنبال کردن ریسمان سرنوشت با یک موسیقی گوشنواز (بازگشت کنجی کاوای بعداز ساخت موسیقی درخشان انیمهی «شبح درون پوسته») ترکیب تأثیرگذاری در وقایع تلخ و شیرین این انیمهی خوشساخت داشته است.
به سوی جنگل کرم های شب تاب ( To the Forest of Firefly Lights )
دختر شش ساله ای به نام هوتارو تاکگاوا در جنگل محل زندگی خود گم می شود، این جنگل که مملو از اشباح کوهستان می باشد محل بسیار خطرناکی برای یک بچه کوچک است، اما هوتارو در جنگل با یک شبح مهربان به نام گین آشنا می شود.گین در جنگل کمک های بسیاری به هوتارو می کند اما او یک مشکل بزرگ دارد. مشکل او این است که اگر زمانی انسانی به او دست بزند، او برای همیشه ناپدید می شود. جین او را به سلامت از جنگل خارج می کند. در ادامه هوتارو برای دیدن گین به جنگل می رود و آنها پس از مدت زمان کوتاهی به دوستان صمیمی تبدیل می شوند و…