الکس فرگوسن مربی مشهور فوتبال سعی میکند در کتاب رهبری با استفاده از تجربیات عملی نسبت به بیان آن و موفقیت های کسب شده در تیم منچستر یونایتد اقدام ورزد. اون مثال های عملی و داستان هایی واقعی را برای رهبری ذکر میکند که مورد نیاز هر رهبر و هر مدیری میباشد. من سعی میکنم نکات مهم و کاربردی کتاب و خلاصه کتاب از زبان بنده را در ذیل ذکر کنم.
بخش اول: گوش شنوا
اگر شما افرادی را هدایت میکنید بهتر است درکی از شرایط داشته باشید اینکه در چه شرایطی بزرگ شده اند و چه چیزهایی منجر به شکوفایی استعدادهای آن ها میشود و شرایطی که باعث شکست ان ها میشود تنها روش برای پی بردن به این است که دو فعالیت مداوم را باهم انجام دهید گوش شنوا داشته باشید و تماشا کنید. زیاد گوش کنید و از گوش کردن به سخنان دیگران لذت ببرید قطعا گوش کردن به سخنان دیگران گرچه کار سختی میباشد ولی از درون ان نکاتی استخراج میشود که میتواند مسیر شما را تغییر دهد. قطعا نیاز نیست به کلیه حرف هایی که گوش میدهید عمل نمایید نکات مثبت را استخراج کنید و به آن ها گوش دهید. همین موضوع در ادامه مسیر کمک حال رهبری شما میباشد. توصیه خوب را اغلب زمانی دریافت میکنیم که انتظارش را نداریم و اینکه گوش کردن هیچ هزینه ایی نداردو یکی از ارزشمندترین توانایی هایی است که در اختیار داریم.
بخش دوم: نگاه کردن
برای من دو نوع مشاهده وجود دارد: اولی در توجه به جزيیات است و دومی توجیه به تصویری جامع از شرایط. زمانی که یک قدم از همه چیز فاصله میگیرید چیزهایی را میبنید که متعجب می شوید(گاهی اوقات لازم است تا خودتا را شگفت زده کنید). الکس در این بخش سعی دارد خواننده را به نگاه کردن از دور بر تیم متمرکز کند. الکس به رهبران توصیه میکند به نگاه کلی به هر بخشی که مسئولیت دارند دید داشته باشند و از دور نیز به مسائلی که بر حیطه ندارند نگاه ویژه داشته باشند. مهارت اینکه بر روی جزییات تمرکز داشته باشید و کلی نگر باشید از مهارت هایی که الکس از خواننده میخواهد انرا فرا بگیرد تا در تصمیم سازی های خود به کاربرد. شناسایی استعداد ها را در زمین الکس با همین منظور به دست آورده است.
بخش سوم: مطالعه کردن
الکس در ابتدا به مطلالعه علاقه ایی نداشته است ولی به مرور زمان اشتراک روزنامه های زیادی را میگیرد و سپس نسبت به مطالعات کتاب های ورزشی علاقه خاصی پیدا میکند. علاوه بر مطالعات کتاب های ورزشی به کتاب های جنگی و سیاست نیز علاقه خاصی داشته است و آن ها را دنبال میکرده است. مطالعات و شواهد جنگی باعث میشود الکس استراتژی های جدیدتری را برای تیم های خود رقم بزند و به وسیله این استراتژی ها موفقیت هایی در زمین فوتبال کسب نماید. نکاتی که در کتاب های متفاوت مطالعه کرده است را در ذیل ذکر میکنم که الهام بخش و موثر میباشد.
جان وودن در کتابی ذکر میکند قدرت الهام بخشی دارد که همیشه نشان داده است که در تیم رییس کیست. هرگز افرادی را که سرکش بوده اند یا از مسیر تعیین شده خارج میشده اند تحمل نمیکرده است.
الکس ذکر میکند که ما دو قدرت الهام بخش داریم گوش و چشمان. گوشمان برای شنیدن صدای دیگران و چشممان برای نگاه کردن به رفتار دیگران. از هر دوی این ها برای مطالعه و شنیدن پادکست های متنوع نیز میتوان استفاده کرد و یکی از بهترین هایی که الکس را موفق میدارد همین سه مورد می باشد.
خوشحال خواهم شد اگر نقضی یا موردی وجود دارد برای بنده ارسال نمایید تا در فصل های آینده مورد توجه قرار دهم.
پایان قسمت اول