نویسنده: محمد سعید خاکسار
مقدمه
کوچینگ بر پایه سه اصل کلیدی بنا شده است: حضور، گوش دادن مؤثر و طرح سؤالات کاوشگرانه.
اما یک عامل پنهان وجود دارد که اگر کنترل نشود، تمام این اصول را بیاثر میکند: قضاوت و پیشداوری.
قضاوت ذهنی کوچ نهتنها جریان طبیعی جلسه را مختل میکند، بلکه تا حد زیادی اعتماد، شفافیت و خودآگاهی مراجع را کاهش میدهد.
در این مقاله تلاش میکنم از نگاه یک کوچ و مدرس حوزه مهارتهای فردی، نقش و تأثیر قضاوت را در فرآیند کوچینگ بررسی کنم و اهمیت تعلیق آن را توضیح دهم.
۱. تعریف قضاوت و پیشداوری در کوچینگ
در کوچینگ، قضاوت یعنی اینکه کوچ بر اساس تجربههای گذشته، باورهای شخصی، سوگیریها یا برداشتهای اولیه، درباره مراجع نتیجهگیری کند.
این نتیجهگیری میتواند درباره شخصیت، تواناییها، نیت، احساسات یا حتی رفتارهای ساده مراجع باشد.
پیشداوری معمولاً قبل از آغاز مکالمه واقعی شکل میگیرد؛ با دیدن ظاهر مراجع، لحن اولیه، یا حتی اطلاعات محدود از جلسات قبلی.
این دو مفهوم ذهنی، اگر آگاهانه مدیریت نشوند، بهصورت مستقیم سیستم دریافت، تحلیل و پرسشگری کوچ را تحتتأثیر قرار میدهند.
۲. اثر قضاوت بر «حضور» کوچ
حضور، هسته اصلی کوچینگ است؛ حالتی که کوچ با ذهنی خالی، سالم و بدون پیشفرض در جلسه حاضر میشود.
وقتی قضاوت فعال باشد:
ذهن کوچ بهجای «شنیدن» وارد «تفسیر کردن» میشود
کوچ بهجای حضور، درگیر مقایسه، تحلیل یا برچسبزدن میشود
ارتباط اصیل بین کوچ و مراجع کاهش مییابد
در واقع قضاوت، حضور را میبلعد.
و وقتی حضور از بین برود، کیفیت جلسه عملاً سقوط میکند.
۳. قضاوت چگونه گوش دادن مؤثر را مختل میکند؟
گوش دادن مؤثر در کوچینگ یعنی شنیدنِ گفتهها، ناگفتهها، احساسات، لحن، مکثها و حتی انرژی پشت واژهها.
اما وقتی ذهن قضاوتگر فعال باشد:
گوش دادن انتخابی میشود
کوچ فقط چیزهایی را میشنود که فرضیه ذهنیاش را تأیید میکند
پیامهای عمیقتر مراجع نادیده گرفته میشود
کوچ توانایی کشف را از دست میدهد
گوش دادن مؤثر تنها در «ذهن بدون قضاوت» ممکن است.
۴. تأثیر قضاوت بر اعتماد مراجع
کوچینگ بدون اعتماد عملاً معنا ندارد.
مراجع زمانی حقیقتاً باز و صادق میشود که احساس کند کوچ به او:
برچسب نمیزند
ارزیابی نمیکند
و او را همانطور که هست میپذیرد
اما حضور کوچکترین نشانه قضاوت (حتی در لحن یا نگاه)، باعث میشود مراجع:
محافظهکار شود
کمتر احساسات عمیقش را بیان کند
و سطحیتر صحبت کند
در نتیجه مسیر رشد و آگاهی او بسیار کند میشود.
۵. قضاوت چگونه کیفیت پرسشگری کوچ را کاهش میدهد؟
سؤال قدرتمند زمانی شکل میگیرد که کوچ:
ذهن باز داشته باشد
درگیر نتیجهگیریهای زودهنگام نباشد
و قصد هدایت یا جهتدهی نداشته باشد
اما ذهن قضاوتگر سؤالهایی میسازد که ناخواسته:
جهتدار
محدودکننده
و مبتنی بر فرضیات شخصی کوچ
هستند.
چنین سؤالهایی «کشف» ایجاد نمیکنند؛
بلکه مراجع را به مسیر موردنظر کوچ هل میدهند—و این برخلاف اصول حرفهای کوچینگ است.
۶. پیشداوری چطور جریان «کشف» را مختل میکند؟
کوچینگ برای ایجاد آگاهی طراحی شده است.
این آگاهی زمانی اتفاق میافتد که:
کوچ بیطرف باشد
ذهن کوچ بستر امنی برای کاوش باشد
و مراجع احساس کند هیچ نتیجهای از قبل برای او نوشته نشده است
پیشداوری، فضای کشف را میبندد؛ زیرا ذهن کوچ قبل از شنیدن کامل موضوع، پاسخ یا تحلیل دارد.
در نتیجه:
عمق جلسه کم میشود
فرصتهای بینشی از دست میرود
و مراجع به رشد واقعی نمیرسد
۷. تعلیق قضاوت؛ مهارت کلیدی یک کوچ حرفهای
تعلیق قضاوت به معنای «پاک کردن ذهن» نیست؛
بلکه یعنی:
آگاه بودن نسبت به قضاوتها و انتخاب آگاهانه برای تأثیرنداشتن آنها.
تعلیق قضاوت سه مرحله دارد:
آگاهی از قضاوتها
تشخیص اینکه ذهن در حال برچسبزدن است.
پذیرش
جنگ نکردن با قضاوت؛ فقط مشاهده آن.
انتخاب حضور
بازگشت به شنیدن، کنجکاوی و پرسشگری بیطرفانه.
کوچ حرفهای نهاینکه قضاوت نداشته باشد؛
بلکه اجازه نمیدهد قضاوت، کیفیت جلسه را تعیین کند.
۸. نتیجهگیری
قضاوت و پیشداوری، دشمنان خاموش کوچینگ هستند؛ دشمنانی که اگر دیده نشوند، ریشههای کوچینگ را هدف قرار میدهند.
حضور، گوش دادن مؤثر، اعتماد و پرسشگری همگی در غیاب قضاوت رشد میکنند.
در مسیر حرفهایام به این نتیجه رسیدهام که:
کوچینگ زمانی به نقطه واقعی اثرگذاری میرسد که کوچ جرئت کند ذهن خودش را کنار بگذارد و واقعیت مراجع را ببیند، نه برداشت خود از او را.
تعلیق قضاوت نهتنها مهارت است؛
بلکه یک تعهد اخلاقی و حرفهای برای هر کوچ محسوب میشود.
تعهدی که کیفیت جلسه، مسیر رشد و عمق آگاهی را رقم میزند.