چکیده
مطالبات اجتماعی برای مسئولیت اجتماعی شرکت (CSR)در سالهای اخیر رو به افزایش بودهاست. سازمانها نیاز به پیروی از رفتار مسئولانه اجتماعی برای دریافت حمایت سهامداران را درک میکنند. به علاوه، کاربرد اصول CSR در مدیریت منابع انسانی (HR)پیچیدهتر شدهاست و تحقیقات تجربی بیشتری مورد نیاز است. در حقیقت، در صورتی شرکت ها قانونی به حساب می آیند که نه تنها از نظر بیرونی بلکه درونی نیز از نظر اجتماعی تعبیه شده اند.
تحت این سناریو، هدف اصلی این تحقیق، تحلیل رابطه بین اجرای مسئولیت اجتماعی مدیریت منابع انسانی و مشروعیت سازمانی است. علاوه بر این، ارتباط و عملکرد سیاستهای متنوع CSR از طریق اجرای ماتریس اهمیت عملکرد (IPMA)تحلیل خواهند شد. برای این منظور، ارزیابیهای انجامشده توسط ۱۵۷ کارشناس CSR در حدود ۳۰ شرکت چند ملیتی در نظر گرفته میشوند. PLS - SEM به دادهها اعمال شدهاست و یک رابطه قوی و مثبت بین رویههای CSR مربوط به کارمندان و مشروعیت سازمانی را نشان میدهد. نتایج اطلاعات مرتبطی را برای مدیران شرکت به منظور بهبود بهینهسازی منابع و مدیریت ذینفعان داخلی از طریق معرفی صحیح و کارآمد سیاستهای CSR ارائه میدهد.
در بازارهای امروزی، سازمانها به مدیریت روابط خود با ذینفعان برای ایجاد ارزش و منافع متقابل نیاز دارند( Horisch و همکاران، ۲۰۱۴؛ Freudenreich و همکاران، ۲۰۲۰). فریمن مفهوم نظریه سهام دار را معرفی کرد، که علایق گوناگون سازمانی را شناسایی کرده و اهمیت نه تنها سوددهی، بلکه درک و توجه به تاثیری که فعالیتهای شرکتی بر مخاطبان مختلف دارند را نشان میدهد.
گروه های ذینفع تحت تأثیر رفتار و اقدامات سازمان قرار می گیرند. با این حال، درک این نکته مهم است که این اقدامات بر ثبات شرکت ها نیز تأثیر می گذارد (سیلوا و همکاران، ۲۰۱۹). در واقع، دوام سازمانی به شدت به توانایی برآوردن نیازهای ذینفعان و درک ادراک آنها بستگی دارد (اولمر و سلنو، ۲۰۰۰). بنابراین، اگر شرکتها میخواهند در میانمدت تا بلندمدت موفق باشند، باید طیف کاملی از این نیازها را شناسایی کنند و بتوانند روابط پایداری با پایگاه ذینفعان خود ایجاد کنند (Dmytriyev et al., 2021).
در حال حاضر، الزامات ذینفعان در مورد تأثیر اجتماعی سازمان هایی که با آنها در ارتباط هستند تقویت شده است. این گروهها از شرکتها انتظار دارند که به نیازهای اجتماعی که فراتر از ملاحظات اقتصادی است پاسخ دهند (کارول، ۱۹۹۹) و از تعامل با مؤسساتی که قادر به برآوردن انتظارات رفتار اجتماعی آنها نیستند اجتناب کنند (Fatma and Rahman, 2014; Fatma et al., 2019; Maignan. و فرل، ۲۰۰۴). سازمان ها برای بقا و موفقیت در بازار به حمایت سهامداران نیاز دارند. بنابراین، معرفی سیاستهای مسئولیت اجتماعی شرکت به عنصری حیاتی در پاسخگویی به خواستههای اجتماعی تبدیل شده است.
سازمانها میتوانند ابتکارات CSR متنوعی را اعمال کنند و با در نظر گرفتن نقش حیاتی کارکنان در عملکرد و موفقیت سازمانی، رویههای مسئولیتپذیر اجتماعی را در مدیریت خود معرفی کنند که دانش و فرهنگ شرکت را افزایش و مشروعیت سازمانی را بهبود می بخشد (بارنا-مارتینز، لوپز-فرناندز و رومرو-فرناندز، ۲۰۱۹; پدرینی و فری، ۲۰۱۱). بکارگیری ابتکارات مسئولیت اجتماعی، مانند تشویق روابط روان بین کارکنان و مدیران یا در نظر گرفتن منافع کارکنان، باعث ایجاد اعتماد در شرکت می شود (بلانکو-گونزالس و همکاران، ۲۰۲۰؛ شرر و همکاران، ۲۰۱۳).