
در دنیای پر هیاهوی امروز، اگر برند خودتان را مدیریت نکنید، دیگران آن را برای شما تعریف خواهند کرد. همه ما، چه بخواهیم و چه نخواهیم، دارای یک «برند شخصی» هستیم؛ اما تفاوت افراد موفق در این است که آنها آگاهانه سکان هدایت این برند را در دست میگیرند. تصویری که اخیراً در یک جلسه طوفان فکری (Brainstorming) توجهم را جلب کرد، شامل سوالات عمیقی بود که میتواند سنگ بنای استراتژی شخصی هر فردی باشد. بیایید با هم این «فرضیه» را توسعه دهیم.
۱. کشف عنصر تمایز: چه چیزی شما را عجیب میکند؟
در ابتدای مسیر، باید با یک حقیقت روبرو شویم: معمولی بودن دشمن برندینگ است. در کاربرگ طوفان فکری، سوال مهمی مطرح شده است: "چه چیز متفاوت، ویژه، غیرمعمول و یا عجیبی در مورد برند شخص شما وجود دارد؟"
بسیاری از ما سعی میکنیم ویژگیهای عجیب خود را پنهان کنیم تا در چارچوبهای استاندارد جامعه جای بگیریم. اما در برندسازی شخصی، دقیقاً همان ویژگیهای «عجیب» یا «غیرمعمول»، نقاط طلایی تمایز شما هستند. این همان چیزی است که به آن "X-Factor" یا امضای شخصی میگویند.
آیا ترکیبی از مهارتهای نامرتبط دارید؟ (مثلاً یک برنامه نویس که شاعر است؟)
آیا دیدگاه متفاوتی نسبت به حل مسائل دارید؟
۲. مدیریت زمان و چشمانداز: ۵ سال آینده کجایید؟
سوال دوم، شما را به چالش مدیریت دعوت میکند: "اگر بخواهید برند خود را مدیریت کنید، ظرف پنج سال این برند را کجا خواهید برد؟"
این سوال فراتر از یک هدفگذاری ساده است. صحبت از «مدیریت» است. مدیریت یعنی تخصیص منابع (زمان، انرژی، پول) برای رسیدن به یک جایگاه. اگر امروز بذری میکارید، باید بدانید درخت آن در ۵ سال آینده چقدر سایه خواهد داشت. برندی که چشمانداز نداشته باشد، صرفاً یک سرگرمی روزمره است. برای پاسخ به این سوال، خودتان را نه به عنوان یک کارمند یا فریلنسر، بلکه به عنوان مدیرعامل شرکت "خودتان" تصور کنید.
۳. معنا و جایگاه: فراتر از پول
شاید عمیقترین بخش این طوفان فکری این سوال باشد: "چه کارهایی باید انجام دهید تا در جهان جایگاه و معنا داشته باشید؟"
برندهای شخصی ماندگار، فقط به دنبال شهرت یا ثروت نیستند؛ آنها به دنبال خلق «معنا» هستند. جایگاه شما در جهان با تاثیری که بر دیگران میگذارید تعریف میشود. این سوال شما را وادار میکند تا از "بودن" به سمت "انجام دادن" حرکت کنید. چه پروژهای را باید شروع کنید؟ چه محتوایی باید تولید کنید؟ چه مشکلی از جامعه را باید حل کنید تا برند شما معنا پیدا کند؟
۴. نصیحت به خود: صدای درون مربی
و در نهایت: "برای برند شخصی خود چه نصیحتی دارید؟"
این سوال تمرینی برای خودآگاهی (Self-Awareness) است. گاهی اوقات ما بهتر از هر مشاوری میدانیم که مشکل کار کجاست. شاید نصیحت شما به خودتان این باشد: "کمتر بترس"، "بیشتر شبکه سازی کن" و یا "روی یک تخصص تمرکز کن". این نصیحت را بنویسید و هر روز آن را بخوانید.
نتیجهگیری
توسعه فرضیه برند شخصی یک رویداد یکباره نیست، بلکه فرآیندی مداوم از پرسشگری و پاسخدهی است. سوالات مطرح شده در این تصویر، قطبنمایی عالی برای شروع این سفر هستند. کاغذ و قلم بردارید و همین حالا به این سه سوال پاسخ دهید.