S.k
S.k
خواندن ۳ دقیقه·۷ ماه پیش

دوش در آن مردم راحت زده

چند شبی بود که میدیدمش،جلوی مسجد خمیده و نشسته تا صبح می خوابید،تصمیمم را گرفتم،آرام جلو رفتم و آرام پرسیدم:شما چند شبه اینجا می خوابید من کوچه بالایی زندگی میکنم ،پلاک۲،اگر چای یا چیز دیگه نیاز داشتید کافی است زنگ خانه را بزنید،تشکر کرد و خداحافظی کردم،به دکه سرخیابان گفتم برایش یک چای. ببرد و رفتم خانه.

تا صبح اما مدام جلوی چشمانم بود،شب سردی بود،هجوم افکار نگذاشت بخوابم،میان فرافکنی گرفتار بودم،یک لحظه میخواستم برایش کیسه خواب کوهنوردی خودم را ببرم،بعد پشیمان میشدم،آخر وسط خیابان که نمیشود کیسه خواب پهن کرد

دوباره تصمیم میگرفتم برایش پتو ببرم،اما حمل پتو در روز مشکل است،کنار خیابان هم که بگذارد برمیدارند میبرند

کیسه آب گرم برقی:خیابان که پریز برق ندارد

بخاری برقی هم که نمیشود

چادر مسافرتی:چادر هم نمی شود،پلیس اجازه نمیدهد کنار خیابان چادر بزنی

کاش میشد بگویم بیاید در پارکینگ ما بخوابد،حداقل گرم است،اما اگر همسایه ها شاکی شوند چه؟پارکینگ ما مشاع است.

از اینکه نمی توانستم کاری برایش انجام دهم از خودم بیزار بودم.

حدود ۳ نیمه شب پاورچین پاور چین از پله ها پایین رفتم و خودم را به سر کوچه رساندم،از دور نگاهش کردم،خمیده و نشسته،سر به دیوار تکیه داده بود و خواب بود.

برگشتم خانه،قلبم مچاله شده بود،جایی که این پیرمرد با آن ظاهر تمیز و مرتب که مشخص بود تازه به خیابان خوابی دچار شده ،جلوی درش و در فرو رفتگی دیوارش میخوابد،مسجدی قدیمی و بسیار بزرگ است.

نمیدانم چرا آنجا می خوابید،شاید خود را در آنجا در پناه خدا میدید،شاید میدانست به حرمت مسجد کسی با او آنجا کاری ندارد.

قلبم مچاله شده بود از این همه بی مبالاتی

به راستی چرا مسجد می سازید؟محله ما ۶۴ مسجد دارد اما شاید کمتر از انگشتان دست خیابان خواب در این محله است.

کارابی مسجد فقط پخش کردن شربت در جشن ها و ایجاد ترافیک و تولید زباله است؟یا پخش کردن نوحه در وفات ها با آن اکوهایی که جلوی درش میذارند وبا صدای بلند ساعت ها آسایش را از مردم اطراف می گیرند؟

یا صدای آذان صبح ساعت ۴ نیم شب و بعد هم دعا که هر شب خواب را بر دیگران حرام میکند؟

برای چه مسجد میسازید؟برای نمازهای جماعتی که به زور ببست نفر میشود و در عظمت نمازخانه گم میشوند؟

به جز ثبت نام بسیجی فعال محله چه کار فرهنگی در مسجد انجام میشود؟

مگر مسجد تبلور خانه خدا نیست؟مگر میشود خدا بنده اش را جلوی در ببیند اما به داخل خانه اش راه ندهد؟

مسجد می سازید که چه شود؟که یک پیرمرد در سوز وسرما جلوی درش بخوابد اما وجدانتان حتی ذره ای احساس درد نکند؟

برای چه مسجد میسازید؟آیا هزینه ساخت این مساجد نمی توانست از تعداد بی خانمان ها کم کند؟

آیا نمیشد بجای این مساجد گرمخانه ای بسازید؟

اصلا مسجد بسازید،نمیشد گوشه ای از این مسجد برای فقرا جایی تدارک ببینید یا غذایی بپزید و به فقرا بدهید؟هزینه اش را هم بی شک مردم محل با روی باز متقبل میشدند.

افسوس و صد آه

مسجد با آن کاشی کاریهاو گنبد و گلدسته های فیروزه ای بلند که از پنجره خانه ام‌پیداست همیشه نماد معماری ایرانی بود و به آن فخر میفروختم.اما تمام شد همه آن احساس بالندگی

مسجد دیگر ان جایی نیست که مردم به آن پناه میبردند تا رازو نیاز کنند.

اینجا مسجد نماد رانت است ،نماد پولهایی که مشود خرج فقرا کرداما صرف شربت و شیرینی میشود ،خرج نگهداری مسجد میشود تا آسایش مردم را سلب کند.

مسجدسازی امروز با برج‌سازی تفاوتی ندارد،هدف سازنده هر دو فقط کسب درآمد هنگفت است.

مسجدی که پشیزی برای یک فقیر بی خانمان که جلوی درش میخوابد دل نمیسوزاند برای من با کاخ طاغوتیان فرقی ندارد.

حالا بروید وسط پارک لاله و. قیطریه مسجد بسازید،چه سود؟فقط بر تنفرمردم می افزایید


دوش در ان مردم راحت زده

مصدر جمعیت عادت زده

روح به جان آمد و فریاد زد

مردم از این جمع عبارت زده

خسته از آن انجمن من پرست

خورده و خاموش و جماعت زده

بر شدم از بال فلک پرکشان

زان همه خاران حماقت زده




مسجدتولید زبالهکسب درآمد
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید