سه هفته پسازآنکه انریکه مورا معاون سیاست خارجی اتحادیه اروپا، پیغام صریح طرف ایرانی را در واشنگتن به گوش مقامات آمریکایی رساند، کشورهای غربی هنوز بهصراحت کلام لازم در پاسخ به آن پیام نرسیدهاند. در آن پیام به طرف غربی گفته شده بود که تنها راه رسیدن به توافق ایجاد انتفاع ایران از برجام است.
پس از ارسال این پیام به کاخ سفید، آمریکاییها که تمایلی به اجرای دقیق برجام ندارند شروع به سناریو سازی دروغین علیه اقدامات دیپلماتیک ایران کردند. آنتونی بلینکن در مصاحبه با شبکه تلویزیونی ان بی سی گفت که تهران خواسته هایی فراتر از متن برجام برای رسیدن به توافق دارد.
پس از اظهار نظر وزیر خارجه آمریکا، رابرت مالی اعلام کرد که شرط ایران برای توافق برداشتن تحریم از سپاه پاسداران است و ما زیر بار آن نمی رویم! ژنرال مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش تروریستی ایالاتمتحده نیز در جلسه استماع کنگره مدعی شد که مخالف خروج سپاه پاسداران از لیست سازمانهای تروریستی خارجی (FTO) است. فرمانده آمریکایی در آن جلسه ادعا کرد که خروج سپاه از لیست تحریم باعث تضعیف توافق با ایران میشود!
درحالیکه طرف ایرانی در آخرین دور از گفتگوها در تهران با پیامرسان اروپایی (مورا) خواهان «انتفاع ایران» از برجام شده بود، در واشنگتن به گونهای صحنه سازی شد که برداشتن تحریم سپاه تنها شرط ایران برای توافق است. در حالی که برداشتن تحریم سپاه یکی از شرط های جانبی ایران برای بازگشت دوباره طرفها به برجام بوده است. آمریکا با پر رنگ کردن نام سپاه سعی کرد به گونه ای فضا سازی کند که خواسته های انتفاع محور در سایه قرار بگیرد. برخی تفسیر گران سیاسی اعتقاد دارند که هدف آمریکاییها از این بازی گران فروختن توافق به ایران است.
در هنگامه حضور انریکه مورا در تهران، مقامات دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به رابط اروپایی اعلام کردهاند که حاضر به پذیرش «رفع تحریمهای نمایشی» مانند لغو تگ FTO از سپاه نبوده و غربیها باید خیلی بیشتر هزینه کرده و تگ SDGT (برچسب حمایت از تروریسم) از روی نهادهای مؤثر اقتصادی چون بانک مرکزی و سیستم فروش نفت ایران بردارند. واشنگتن بهجای اعلام آمادگی برای لغو مؤثر تحریمها، تنها روی نام سپاه پاسداران مانور تبلیغاتی کرده و بهگونهای روی آن بازاریابی میکنند که گویی این نهاد مردمی و انقلابی تنها سد راه توافق بوده و اگر سپاه خود را منطبق باروح برجام کند؛ توافق در وین میان طرفین امضا خواهد شد.
بر خاف ادعای آمریکاییها، جمهوری اسلامی ایران در شرایطی حاضر است پای یک توافق با طرف غربی را امضا میکنند که در فردای آن کلیه تحریمهای استخواندار ازجمله برچسبهای مرتبط با حمایت تروریستی از همه نهادهای مؤثر در کشور (شامل نهادهای اقتصادی؛ گروههای حکمرانی، سازمانهای مولد امنیت و دفاع) برداشتهشده و ایران بار دیگر بتواند به چرخه دلاری (U-Tun) بازگردد.
اجرای این اصل انتفاع ساز ارتباطی به برداشتن یک برچسب تشریفاتی تحریمی از سپاه پاسداران ندارد، با این تبصره که اساساً برداشتن برچسب FTO هیچ اثری در فعالیتهای دفاعی محور کشور نخواهد داشت. رفع تگ FTO سپاه به لحاظ فنی مطلقاً اثر اقتصادی ندارد و حتی اگر اثری سیاسی یا حقوقی مدنظر باشد رفع تگ نیروی قدس بهمراتب مهمتر است.
هدف از مذاکرات برای ایران، لغو مؤثر تمامی تحریمهای آمریکا علیه کشور است که نتیجه آن بهرهمندی اقتصادی ایران از لغو تحریمها باشد. در حال حاضر آمریکاییها بهجای توجه به این موضوع مدل رفع تحریمها را بهگونهای تنظیم کردهاند که بیش از آنکه نشانه انتفاع باشد، مدلی از فروش نفت در برابر غذا را تشریح میکند. فروش آزادانه نفت و فرآوردههای نفتی، دسترسی و نقلوانتقال آزادانه درآمدهای ارزی و نفتی، عادی شدن روابط اقتصادی، عادی شدن روابط کارگزاری بانکی، آزاد شدن و نقلوانتقال بیقیدوشرط پولهای بلوکهشده ایران، امکان سرمایهگذاری خارجی در ایران، تجارت آزادانه با همه کشورها و بهرهمندی سیستم حملونقل و کشتیرانی ایران از خدمات مختلف و نیز اجرای نقشه حکمرانی فراملی بخشی از مسیر انتفاع ایران از برجام است.
در طول مذاکرات وین آمریکاییها با تقسیم تحریمها به سه مدل رفع شدنی؛ رفع نشدنی و قابلمذاکره در برابر انتفاع از برجام مانع سازی کردند. بعد از امضای برجام با اجرای قانون ویو (wave) حدود ۲۵۰ فرد حقوقی و حقیقی نهچندان پراهمیت ایرانی در SDN باقیمانده بودند، اما در پیوست دوم برجام (تنها پیوست اقتصادی آن) اعلامشده بود که اگر یکنهاد اقتصادی غیر آمریکایی بخواهد با یک منبع اقتصادی ایرانی معامله انجام دهد؛ تا زمانی که منافع حاصل از آن به یکی از افراد حاضر در لیست تحریمها نرسد بلااشکال است! اما جالب آن بود که باوجود مجاز بودن تراکنش
با انداختن کامل بار ریسک شناخت ذینفعان تراکنش (customer due deligence) بر دوش بانک مبدأ اجرای تراکنش را دچار محدودیت بسیار میکرد. بخصوص که تعریف واحد اطلاعات مالی آمریکا (فینسن) از شناخت ذینفعان روزبهروز بیشتر از جنس ریسک زدایی (de-risk approach) میشد و از راهبرد رویه محور (rule-based approach) فاصله میگرفت. بهاینترتیب حضور پرتعداد افراد ایرانی در لیست سقف انتفاع ایران از برجام را محدود میکرد. بهاینترتیب آمریکاییها باآنکه برجام را اجرا میکردند، عملاً دست و پای تهران بسته تا انتفاع از آن به قول سیف رئیسکل بانک مرکزی دولت روحانی نیز عراقچی معاون وقت وزارت خارجه «هیچ» باشد!
این بار نیز آمریکاییها همان تله را پیش پای مذاکرات پهن کردهاند؛ تمرکز روی تگ بیارزش FTO و تلاش برای گران فروختن آن با مقصر نمایی سپاه پاسداران در امضای توافق خطی است که مذاکرات را بهسوی یک توافق بد هدایت کرده تا در برداشت ایران از انتفاع اقتصادی محدود و در حد کنترلشده ورود ایران به بازار جهانی انرژی برای رد کردن بحران جنگ در اوکراین باشد.
کریس مورفی سناتور مؤثر آمریکایی اعتراف کرده است که برچسب FTO قیمتی نازل دارد و آمریکا باوجود پا پس کشیدن درنهایت حاضر به معامله روی آن است. انکل وُرا یادداشت نویس ارشد در فارن پالیسی نوشته است که اجرای برجام بسیار مهمتر از قرار دادن سپاه پاسداران در یک لیست تروریستی است!
در ادامه این یادداشت مهم آمده است که اگر غرب دو هفته یا یک ماه دیگر به ایران اجازه دهد تا به پیشرفت خود درزمینهٔ غنیسازی هستهای ادامه دهد، آنگاه تهران میتواند توافق را بهطور کامل لغو کند. واعظ، معمای تروریستی بودن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را یک موضوع پوچ میداند و معتقد است این توافق کمکی به ایالاتمتحده نمیکند، آسیبی نیز به ایران نمیرساند.
در حالی آمریکاییها امضای توافق را مهندسی میکنند که ایران از مرز اجرای آن عبور کرده است.
۱- ایجاد یک نرخ جدید برای مشتریان بازار انرژی ایران ازجمله جایگزین کردن طلا و ریال بهجای دلار مقدمات برنامهای است که توانسته است پس از فروش گاز به روبل به چرخه (U-Tun) ضربه بزند.
۲- دست گذاشتن روی میدان آرش از جانب ایران نشان داد که فروش یا برای همه است یا هیچکس! در دورانی که سوخت کشتیهای جنگی انگلیسی در بندر پلیموث سرقت میشود؛ اقتدار کریدورهای انتقال انرژی اهمیتش بیش از آن چیزی است که طرف غربی محاسبه کرده است.
۳- مسیر پیش روی ایران بهگونهای در حال طراحی است که کشوری نفتی با مواهب آن اما با درآمدهای پایدار غیرنفتی باشد.
آمریکایی ها پیش از این نیز یک بار بازی با روانی روی نام سپاه پاسداران با هدف تاثیر روی فضای تحریم را در سال ۱۳۹۸ اجرا کردهاند! در آن زمان با توسل به یک عامل روانی بیرونی (تروریستی اعلام کردن سپاه) و یک عامل فنی همزمان روی زمین (دستگیر کردن کارگزاران ارزی ایران در دبی) سعی شد فضا به گونه ای مهندسی شود که گویی این سپاه است که باعث اختلال در شبکه ارزی شده و قیمت دلار تابع رفتار منطقه ای است. اگر آن زمان بانک مرکزی دولت وقت جواب درستی به تحرکات مأموران سازمان سیا میداد، امروز حنایی که ترامپ درست کرده بود دیگر رنگی نداشت!