بنده شخصا معتقد بودم که انتخابات به مرحله دوم میکشد و دلیلش هم مشخص بود، هر دو طرف با قدرت وارد شده بودند و یک اقلیت 5 درصد سنان اوغان که کلا کار خراب کن بود. این را هم عرض کنم که اردوغان به همه هیاتهای خارجی گفته بود که کار را همان مرحله اول تمام میکند و برخی هم در کشور خودمان روی همین اصل وارد عمل شدند. حالا زبان در کام نگه میدارم و نمیگویم که برای نگه داشتن اردوغان چه کارهایی که نشد، اما هیچ یک از این تلاشها علنی نشد تا جایی که حتی حامیان اردوغان چند کمپین ضدایرانی درست کردند و اتهامات زشتی را متوجه کشورمان کردند.
اردوغان آن اندازه از پیروزیاش مطمئن بود - هر چند که به شکل علنی نمیگفت و صرفاً در لفافه بر این مساله تاکید داشت - که تا روز آخر هم برای امریکاییها خط و نشان کشید و این یعنی اطمینان بسیار زیاد از پیروزی. قطریها هم خداوکیلی خیلی کمک کردند و کلی پول و سرمایه آوردند و حتی آن یک ماه مصرف گاز مجانی را هم پول را قطریها دادند - کاملا مستند! با این حال، اردوغان هر چند با کمک ائتلاف احزاب دیگر پارلمان را به دست آورده، اما همین مساله ممکن است چشم اسفندیارش شود و در مرحله بعد اوضاع کمی برایش سخت شود، چرا که آنهایی که دوست ندارند قدرت به صورت کامل در ترکیه یکدست شود و شاهد ترکتازی اعضای حزب عدالت و توسعه باشند، این را تبلیغ خواهند کرد.
از یک زاویه پیروزی در انتخابات پارلمانی - هر چند به صورت ائتلافی صورت گرفت و حزب عدالت و توسعه نسبت به دوره قبل آرای کمتری به دست آورد - میتواند برگه تبلیغی محکمی در دست رجب باشد و او با بیان اینکه حالا که پارلمان دست ما است، ریاست جمهوری را هم به دست ما بدهید تا کارها را بدون مشکل پیگیری کنیم، مردم را راضی به رای دادن کند. وجه دیگر قضیه هم به تجربه دو دهه یکدست بودن قدرت در ترکیه بر میگردد که شاید برای مردم این کشور چندان دلچسپ نباشد و آنها میدانند که قدرت تمام عیار بودن میتواند مفاسد بسیاری داشته باشد. اگر رشد سیاسی مردم ترکیه اجازه دهد علیالقاعده باید به قلیچدار اوغلو رای دهند و نه بابا رجب.
رقبای اردوغان در عدد حزبی به نظر زیاد بودند، اما کسی یادش نبود که فقط شش حزب که دو حزبش از نزدیکان و دوستان شخص رئیس جمهور ترکیه این ائتلاف را تشکیل میداد و ائتلاف اردوغان هم سه حزب بود. اینکه گفته میشود که همه علیه او بسیج شده بودند اصلا این شکل نیست، رفتارهای اردوغان باعث شد تا رقبای قدرتمندی داشته باشد که هر کدام توانستند رای مناسبی را به سبد قلیچدار اوغلو بریزند. هدف یکی مثل عبدالله گل، علی باباجان و احمد داوود اوغلو، تو دهنی زدن به اردوغان بود که به نظر زدند و بد هم زدند. رسیدن انتخابات به دور دوم، شکست تلخ و سختی برای اردوغانی بود که همه چیز را در کنترل داشت و نسبت به رقیبش که فقط شهرداری آنکارا و استانبول را در کنترل داشتند، غیر قابل قیاس بود.
بسیاری میگفتند که قلیچدار اوغلو کسی نیست که بتواند با اردوغان رقابت کند، اما خلافش ثابت شد. به نظرم بخش بزرگی از این مساله نه به واسطه توانمندیهای کمال بود که به دلیل اشتباهات مهلک و غیرقابل جبران اردوغان بود. این اشتباهات باعث شد تا او روز به روز بیشتر و بیشتر از افراد کارکشته فاصله بگیرد و اعضای دولتش هم کسانی باشند که نسبت به رقبا و مخالفان بسیار ضعیفتر هستند. به عنوان مثال، در دولت اردوغان هیچ فردی همرده آنهایی که جدا شدند و یا همرده اکرم امام اوغلو شهردار استانبول نیست. همین کسی که عدهای بر این باور بودند که اگر خودش وارد عرصه میشد ممکن بود اردوغان را شکست دهد.
موضوع خیلی مهمی که باعث حیرت شد، انسجام عجیب مخالفان اردوغان بود. این مخالفان خیلی خوب برنامهریزی کرده بودند. متاسفانه فضای انتخاباتی و تبلیغاتی ترکیه چندان در کشور ما نمود پیدا نکرد، مطمئن هستم که بسیاری از کسانی که به کمال قلیچدار اوغلو رای دادهاند به دلیل بیبرنامگی اردوغان بود. تقریبا چیزی نبود که تیم کمال برایش برنامه نداشته باشد و در همه حوزههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، دیپلماسی و نظامی او حرف برای گفتن داشت در حالی که اردوغان واقعا چیزی نداشت و اگر رای هم آورد، صرفا به دلیل حضور 22 ساله در قدرت و خاطرهای که مردم این کشور از او به خاطر توسعه ترکیه داشتند.
اینکه نوشتم اردوغان باورش نمیشد انتخابات به مرحله دوم برسد را شاید به عنوان مزاح بدانید اما او در حالی که بامداد امروز از استانبول به آنکارا رفت تا در مقابل دفتر مرکزی حزبش با حامیانش سخن بگوید حتی امیدوار بود که آرای شهروندان ترکیهای خارجنشین کمکش کند و پیروز شود. او در این سالها حتی به صدها هزار سوریهای حق شهروندی داده بود و به نفعش رای دادند و به قولی، بیش از یک درصد آرا متعلق به همین شهروندان بود (هر چند برخی میگوید که تعدادشان فقط 150 هزار نفر است، اما گفته میشود بیش از 500 هزار شهروند سوری و غیرسوری شامل چچنی، داغستانی، چینی، عرب و ... حق رای داشتهاند)
اینها را مینویسم تا در خاطر دوستان بماند و بعدها بدانند که در کشور همسایه چه اتفاقی افتاده است. به باور من، انتخابات ترکیه، پیروزی «فضای مجازی» بر «رسانههای دولتی» بود. از ماهها پیش به شکلهای مختلف انتخابات ترکیه را پیگیری میکردم و برایم خیلی از مسائل عجیب بود و اینکه چگونه یک تیم رسانهای قدرتمند کنار کمال قرار گرفتند و همین تیم کوچک اما حرفهای از سد تمام شبکههای تلویزیونی و رسانهای اردوغان که روزی دهها نظرسنجی در مورد پیروزیاش منتشر میکردند، عبور کرد. به باور من، این تیم رسانهای پیروز انتخابات بود که خوب و قوی، صحیح و به جای خود از ابزار رسانه و شبکههای اجتماعی برای ارتباط گیری با مردم ترکیه بهره گرفتند.
کمپین رسانههای اجتماعی که توانستند با صحبت کردن با رایدهندگان در کلیپهای جالبی که از آشپزخانه او با کاشیکاریهای قدیمی ضبط شده بود،توانستند از سد تبلیغات تلویزیون دولتی که بطور کامل در اختیار اردوغان بود گذر کند. این چتهای صمیمانه میلیونها بازدیدکننده داشت و اغلب به موضوعاتی پرداخته که به ندرت در رسانههای حامی دولت ظاهر میشوند. یکی از معروف ترین آنها صحبت کردن قلیچداراوغلو از علوی بودنش بود که تابوها را شکست. این گروه هدف دههها سرکوب خشونتآمیز بوده است. اردوغان زمانی علویان را به اختراع «دین جدید» متهم کرد. قلیچداراوغلو در این ویدئو گفت: «خدا جانم را به من داد. «من گناهکار نیستم.» این پست اواخر شب تا صبح روز بعد نزدیک به ۵۰ میلیون بازدید در توییتر داشت.
بارها در در همین جا نوشتم که اگر اردوغان نتواند بحران آوارگان سوری را با دولت سوریه حل کند، دچار مشکل میشود. حل مساله این آوارگان که سالانه میلیاردها دلار هزینه برای اقتصاد تورمزده و بحرانزده ترکیه دارد میتوانست اردوغان را همان دور اول به پیروزی برساند. اما به نظرم، بشاد اسد و مردم سوریه به خاطر همه جنایتهایی که در کشورشان کرده بود از او انتقام گرفتند و باوجود اصرارهای روسها، کسی در دمشق حاضر نشد روی دیوار ویرانه اردوغان یادگاری بنویسد. همین موضوع به کمال فرصت داد تا به مردم بگوید که ظرف دو سال مساله آوارگان را حل خواهد کرد و او نباید فراموش کند که سوریها چه امتیاز بزرگ و چه فرصت مغتنمی برایش فراهم کردند. (هر چند سوریها و شخص آقای اسد منت سر اردوغان گذاشته و با فرستادن وزیر خارجهاش به نشست چهارجانبه مسکو کمی وضعیت را متعادل کرد)
پیروز دیگر انتخابات ترکیه را باید تکنوکراتهایی دانست که در دوران اردوغان به هزار و یک دلیل و بهانه ازمتن به حاشیه رفتند. اگر مشاهده کرده باشید اردوغان در شهر خودش که استانبول باشد هم موفق به کسب رای اول نشد. حالا برای این مساله دلایل بسیاری اعلام میکنند اما در دوره او کم برای استانبول هزینه نشد ولی قلع و قمعی که پس از سال 2016 در ترکیه راه انداخت و نزدیک به یک میلیون شهروند را از هست و نیست ساقط کرد، صدایش را در این انتخابات شنید. آنها هم آمده بودند تا به رجب بگویند که برای به زیر کشیدنش هر کاری بتوانند خواهند کرد. رفتاری که اردوغان با مخالفانش کرد اگر جمهوری اسلامی کرده بود، میدانید چه بلوایی درست میشد؟
در آخر باید نوشت که برنده دیگر این انتخابات امریکا بود و بازندهاش انگلیسیها بودند. نوع واکنش بایدن نسبت به این انتخابات نشان میدهد که او از آنچه پیش آمده راضی است و در این دو هفته میتواند خیلی ساده ترکیه و اردوغان را به خاک سیاه بنشاند الا آنکه امیر قطر به عنوان متحد واشنگتن ورود کند و برای اردوغان کارت بسوزاند. امریکاییها به هیچ عنوان رفتارهای اردوغان را دوست ندارند، چون خودشان متکبر و بدرفتار هستند، از چنین افرادی بدشان میآید. اما انگلیسیها که فکر میکردند همه چیز تمام است و تمام نشد.
چرا مشارکت مردم در انتخابات ترکیه بالاست؟
چون شرکت نکردن در انتخابات جریمه سنگین مالی در پی دارد!
طبق ماده ۲۵ قانون شماره ۲۹۸ احکام اساسی انتخابات، جریمه مالی رأی ندادن در انتخابات ۳۰۰ لیر به همراه محرومیت احتمالی از خدمات عمومی در دوره انتخابات مربوطه است.
به زور جریمه و محرومیت از خدمات عمومی از ملت رأی میگیرن، بعد پز مقبولیت و مشارکت بالا میدن!
چند تفاوت از انتخابات ایران و ترکیه براتون بگم:
۱.تو ترکیه رای ندی ۳٠٠ لیر جریمه میشی ولی در ایران اینطور نیست.
۲.اونجا باید یک نفر رو با مُهر انتخاب کنی و مثل ایران خودکار نمیدن که خط خطی کنی و بامزه بازی دربیاری:)
۳.اونجا روز انتخابات تو هر شهری جز شهر خودت باشی نمیتونی رای بدی .