بنگاه خبری بیبیسی که با صرف هزینههای کلان از بودجه دولتی و مالیات مردم انگلیس اداره میشود، همواره تلاش کرده است تا با حفظ ظاهر و ادعای مستقل بودن خود را حامی اطلاعرسانی آزاد نشان دهد و از این طریق منافع مالکان خود را تأمین کند؛ بااینحال در بزنگاههای مختلف این سیاست فریبکارانه و تحمیق مردم نقش بر آب میشود؛ سیاست بیبیسی پس از مرگ ملکه ۹۴ ساله انگلیس از همین منظر قابلبررسی است.
در کنار عملکرد بیبیسی جهانی شاید خصمانهترین سیاستها را بیبیسی فارسی در قبال مردم ایران به کار گرفته است. رسانهای که همصدا با تروریستهای ضد ایران، نقش به آشوب کشیدن کشور و جادهصافکنی تحریمهای غیرانسانی را داشته و تلاش میکند این سیاستها را موجه نشان دهد.
همین چند روز پیش بود که به دنبال توهمات یکی از سران فتنه، خط خبری بیبیسی موروثی نشان دادن حکومت در ایران بود و دهها ساعت برنامه در اتهام زنی به جمهوری اسلامی برای موروثی کردن حاکمیت تولید کردند. بدون آنکه به این نکته اشاره کنند که روند انتخاب رهبر در ایران به عهده مجلس خبرگان است و برخلاف برخی حکومتهای مرتجع وراثت عامل حکومت نیست و ولایتفقیه شرایط دینی، عقلی و علمی دارد که بدون آن امکان رهبر شدن وجود ندارد.
بااینحال بیبیسی مشغول همین تحلیلها بود که ناگهان مرگ ملکه و انتقال پادشاهی صرفاً بر اساس وراثت، سیاست این رسانه را تغییر داد و رسوایی جدیدی به بار آورد.
دراینبین شاید تأسفآورتر ایفای نقش خبرنگاران و مجریان ایرانی بیبیسی فارسی است که همگی مجبور شدند با لباس و کراوات مشکی برای ملکه سوگواری و مدیحهسرایی کنند.
همانهایی که در شب و روز عاشورا تعمداً لباس قرمز میپوشند، بهصراحت و به فرموده مطابق خط بیبیسی جهانی همجنسبازی را تبلیغ میکنند، از ریگی، منافقین و هر تروریست دیگری علیه ایران دفاع میکنند، تحریمهای ضد انسانی مثل تحریم دارویی غرب و آمریکا علیه کودکان و هموطنان خود را توجیه میکنند، دائم به سیاه نمایی مشغولاند و هر موفقیت ایرانی را برنمیتابند و تلاش میکنند آن را بیاثر جلوه دهند و …
مسلماً برخی این افراد مطابق اعتراف خودشان هنگامی که در ایران و رسانههای اصلاحطلب فعالیت میکردند، تصور میکردند بیبیسی رسانه حرفهای است و چون اخبار علیه ایران را بدون ملاحظات منتشر میکند پس رسانه آزاد است. همین نگاه عوامانه مانع از فهم این موضوع است که کار کردن علیه کشور دیگر بهویژه کشوری که دشمن تلقی میشود را نمیتوان بهپای آزادی بیان گذاشت و راست و دروغ را علیه منافع آنها به کار گرفتن، نشانه آزادی بیان نیست.
همانهایی که همه پیشرفتهای ایران اعم از هستهای، فضایی، علمی و … را نادیده میگیرند و بایکوت میکنند همین چند وقت پیش مجبور شدند برای فروش لباسزیر ملکه رپورتاژ خبری بروند.
کافی است برای محک زدن میزان آزادی بیانشان فقط یکبار سیاستهای خرافه گرایانه و قرونوسطایی نظام سلطنتی انگلیس یا جنایتهای صهیونیستها را نقد کنند تا ببینند واقعیت آزادی بیان چیست؟
فقط تصور کنید در همین ماجرای رپورتاژ خبری رفتن برای حراج شورت ملکه انگلیس که در بیبیسی فارسی نیز با آبوتاب به آن پرداخته شد یک رسانه دیگر در کشور مخالف انگلیس و غرب چنین کاری کرده بود. مثلاً بلا تشبیه و با عرض معذرت پیژامه یکی از علما و بزرگان ما در یک حراجی به فروش میرسید، چه اتفاقی میافتاد؟ همینها چه میکردند؟ مردم مؤمن و انقلابی در قبال چنین کار ناپسندی و چنین توهینی به شعورشان چه واکنش داشتند؟