روز ۵ دی ۸۲ ایران گریست. غمِ زلزله بم، ایران را سیاهپوش کرد؛
۳۰هزار کشته و ۲۰۰هزار زخمی و آواره.
کمکها سرازیر شد؛ از صلیبسرخ تا ژاپن و حتی آمریکای جنایتکار! مردم هم یکپارچه شدند برای کمک به بم.
اما کیلومترها آن طرفتر، نمایندگان مجلس ششم در تدارک تحصن در اعتراض به رد صلاحیتهای شورای نگهبان بودند. چندماه به انتخابات مجلس هفتم مانده بود و اصلاحطلبان اعتراض داشتند به رد صلاحیتها.
دو هفته پس از زلزله، مجلس ششم رسما زنگ تحصن را زد. حتی نماینده بم هم متحصن شد!
روزنامههای اصلاحطلب خبرهای تحصن را درشتتر از زلزله تیتر کردند. BBC و VOA پخش زنده میرفتند.
خاویر سولانا نماینده اتحادیه اروپا ۴۸ساعت نگذشته خود را به تهران رساند. به بهانه ابلاغ پیام همدردی با زلزله. اما گفت: «برای من سخت است که در پارلمان اروپا توضیح دهم که در ایران افراد رد صلاحیت شدهاند. ما خواستار انتخاباتی با فرآیند عادلانه در ایران هستیم»
رهنورد و ابراهیم یزدی هم به مجلس آمدند در حمایت از متحصنین.
اما کیلومترها آن طرفتر کسی به بم نمیرفت.
روزنامهها اعلام کردند که ۱۰۰ معاون وزیر دولتِ خاتمی در همراهی با مجلس استعفا خواهند داد. اگرچه خاتمی و کروبی و چندتنی به بم رفتند اما خاتمی به مجلس پیام داد که «باهم میمانیم و باهم میرویم». تا بحران سیاسی بر زلزله سایه افکند.
تهدید به استعفا را، رئیسجمهور کشوری میکرد که ۳۰هزار کشته و ۲۰۰هزار آواره روی دستش مانده بود.
واقعا چه وقت گلایه و شکایت به ردصلاحیت بود؟!
رهبری دست به کار شد و با لباس مبدل خود را به بم رساند تا شاید کاری کند. سپاه و بسیج را هم فرمانِ کمک داد.
احمدکاظمی، نیروی هوایی سپاه را بسیج کرد برای بم. هر ۱۲دقیقه یک فروند هواپیما یا بالگرد مجروحان را از بم خارج میکرد.
مجلس ششم اما، ۲۰ روز تحصن کرد. بیاعتنا به بم. حرفشان این بود که بدون توسعه سیاسی نمیشود توسعه اقتصادی کرد ، حتی در زلزله!
.
کاری به انتشار عکسهای گلآلود نمایندگان و شهردار در سیل امامزاده داوود ندارم که ناشیانه بود. گاهی کار خوب را بد جلوه دادن، اثرش عکس میشود.
اما اصلاحطلبانی که این رفتنها را ظاهرسازی مینامند، کاش ۱۹سال پیش هم به بم میرفتند و عکس میانداختند. کاش شهری با ۳۰هزار کشته را رها نمیکردند و بدنبال تمدیدنمایندگی نمیرفتند.
حداقل امتیاز این حضورها، سرعت بهخط شدن دستگاهها برای امدادرسانی و همدردی با مردم است. امری که نه دولت قبلی و نه اصلاحطلبان حالش را ندارند.
جواد موگویی