اصلاحات ارضی که از ابتدای دهه ۴۰ شمسی در ایران اجرا شد، زمینهای زراعی بزرگ را از مالکان گرفت و اینطوری بود: «زمین برای اولینبار در تاریخ ایران خُرد شد و مقیاس کشاورزی کوچک شد… زمینهای هزاران روستا تقسیم شد و یک میلیون و ۸۵۰ هزار نفر یعنی ۶۵ درصد کسانی که زمین دریافت کردند، زمینهایشان کوچکتر از ۵ هکتار بود و در واقع اغلبشان زمینهای ۲ هکتاری گرفتند… نتیجه آن که کشاورزی ایران طی دهه ۴۰ شمسی بهتدریج از حرکت ایستاد و ایران در دهه ۵۰ شمسی یکی از بزرگترین واردکنندگان انواع غله و موادغذایی شد. برای نمونه واردات گندم از سال ۱۳۴۳ تا سال ۱۳۵۵ حدود چهار برابر شد».
این از وضعیت کشاورزی؛ حالا وضعیت آب چه شد؟ «ابوالحسن بهنیا» که در دوره اصلاحات ارضی وزیر راه بود، بعدها اعتراف کرد: «بر اثر اصلاحات ارضی تقریباً مردم و کشاورزان نتوانستند مثل سابق قنات را دایر نگه دارند. چون قنات یک کانالی است زیرزمینی که هرسال بایستی در آن کار و تعمیرات کرد. اگر یک سال شما کار نکنید مقدار آب قنات پایین میآید و اگر چندین سال ادامه پیدا کند اصلاً قنات خشک میشود… بهتدریج آب قنوات خشک شد و از این جهت خسارت مهمی به قنات رسید… بعدها هم که کاری انجام دادند همهاش به فکر این شدند که سدهای بزرگ ساخته شود».
خیلیها در دوره اصلاحات ارضی و بعدها به از بین بردن قناتها که منابع هزاران ساله آب در ایران بودند، اعتراف کردند. «غلامعلی فریور» هم که آنموقع وزیر صنایع و معادن بود سخنان مشابهی دارد و گفته است: «زارعِ دو هکتار زمین قادر به اصلاح قنات نیست. قنات هم اگر چند سال از آن گذشت بهکلی خراب میشود و از بین میرود. اصلاً دیگر آن قنات را باید متروکش دانست… بهطوری خراب میشود که کاریش نمیتوان کرد. آن رشته را دیگر باید ول کرد. زارعِ دوهکتاری، قناتآبادکن نیست».