رسانه سحر پلاس
رسانه سحر پلاس
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

تندروی های مهدی نصیری از طالبانیسم تا سکولاریسم!

درنگی درباره «مهدی نصیری ها»

سالها مطالب مهدی نصیری را جسته و گریخته دنبال می کردم. چه زمانی که «اسلام و تجدد» را منتشر کرد، چه زمانی که «عصرت حیرت» را نوشت و چه زمانی که نشریه سمات را منتشر می کرد. با اینکه با خیلی از مباحثش هم فکر و موافق نبودم اما حرفهایش برایم جذاب بود. چون به نوعی «مخالفت خوانی» با همه چیز داشت. با تکنولوژی، با مدرنیته، با فلسفه و... و در مجموع در برخی از حوزه ها حرف هایش قابل تامل بود.

اما سخنان چند سال و به خصوص چند ماه اخیرش حیرت انگیز است. از این جهت که به شدت مباحثش سطحی شده و انگار چوب حراجی است بر خیلی از حرفهای درست و حسابی که در گذشته بیان می کرد. حرفهای ژورنالیستی و عوامانه ای که شنیدنش از دانشجویان ترم یک فلان دانشگاه درجه چندم هم بعید است. اما با این حال به نظرم تا اینجا هم اتفاق خاصی نیفتاده چون تا امروز خیلی ها چنین مسیری را رفته اند. قسمت مهم اینجاست که امثال نصیری عموما با دغدغه دینی، حرفهایی می زنند که انتهای آن نه تقویت دین بلکه تضعیف دین است.

خلاصه استدلال نصیری ها این است که نظام جمهوری اسلامی اشکالات زیادی دارد، ناکارآمدی دارد، بی عدالتی دارد و همین مشکلات باعث می شود که بخشهایی از عامه مردم به تدریج از اصل دین زده شوند. این حرف قابل تامل است اما پاسخ های درخور و حساب شده ای هم دارد که مجال طرح آن اینجا نیست. اما سوال اصلی و بی پاسخ از امثال نصیری ها اینجاست که شما اگر نیت تان هم از طرح این مباحث کاملا درست و خدایی باشد، در نهایت سنگ را از چاله در نمی آورید، بلکه آن را به ته چاه می اندازید! نشان به آن نشان که امروز با کسانی همصدا شده اید که بحث شان یا ضدیت کامل با دین است یا در خوش بینانه ترین حالت مدل یک حکومت سکولار با محدودیت های شدید علیه مظاهر اجتماعی دین را تجویز می کنند.

چگونه است که این صحنه آشکار را نمی بینید و احساس تناقض نمی کنید و به این مسیر باطل ادامه می دهید؟ جمهوری اسلامی هر اشکالی هم داشته باشد، در بعد احیای اسلام سیاسی در جهان کار بزرگ و خارق العاده ای انجام داده که تبعات آن بعد از 45 سال همچنان دامنگیر غرب است. چطور چنین اتفاق مهمی در تاریخ معاصر را نمی بینید اما با دستاویز به اشکالات دیگر، می خواهید اصل این پرچم را پایین بکشید؟

پی نوشت: مفروض من در هنگام نوشتن این مطلب این است که مهدی نصیری و امثال او نه وابسته هستند و نه بدطینت و نه بد نیت. همچنان اصرار دارم مهدی نصیری را از منظر یک فرد دغدغه دار تحلیل کنم که بر اساس اعتقاداتش قلم می زند و سخن می گوید اما به هر علت دچار دگردیسی شده. امیدوارم خوش بینی ام درست بوده باشد و با همه اختلاف نظرها، برای نصیری و امثال او آرزوی عاقبت به خیری دارم.


مهدی نصیری همیشه یک تندرو!

مهدی نصیری
مهدی نصیری


۱. این روش را «نقد طولی» نام نهادم. در این روش، به سیر/ حرکت/ شدن می‌نگریم. مسأله در اینجا، پویایی‌شناسی است نه ایستایی‌شناسی. لحظه و نقطه در چنین «بافت کلّی‌»ای معنا می‌یابد. باید آغاز و انجام را دید و تحوّل را دریافت.

۲. تحوّل، گاهی «تکامل» و «تعمیق» است و گاهی «انحطاط» و «تذبذب». باید نشان داد که ما با شخصیّتی مواجه هستیم که یک و دو دارد و دچار نوسان‌های غیرمنطقی و چرخش‌های نامعقول است. باید تناقض را از متن حیاتش بیرون کشید و آشکارسازی کرد. این امکان در «واسازیِ شدن‌»ش بیشتر است تا در «واسازیِ بودن‌»ش.

۳. آن‌گاه باید در کنار این بیراهه‌ها، «راه» را نیز نمایان کرد تا ملاک و مناط قضاوت، روشن شود. در «جدل» متوقف‌ماندن، خطاست؛ باید مخاطب را به ساحل امن رسانید. ساخت‌شکنی ذهنی، مرحلۀ نخست است و پس از آن باید یک «نقطۀ ثبات» در اختیار او نهاد.

۴. از قضا، چشم اسفندیارِ نصیری نیز همین است؛ او گمان می‌کند که با گفتن «تاریخ تطور»ش، گره از ذهن مخاطب می‌گشاید، در حالی که برعکس، نشان می‌دهد که نه چرخش‌هایش، زادۀ دلیل منطقی هستند و نه شخصیتش یکپارچه است. او نه‌فقط گرفتار «نامعقولیّت نظری» است، بلکه «چندشخصیتی» است؛ یک مجموعۀ چندپاره و متشتّت است.

۵. اما جریان چپ مذهبی (اصلاح‌طلب)، سال‌ها با زیرکی، «تاریخ دهه شصتی‌اش» را پنهان نگاه داشته بود و حتی انکار می‌کرد.

مهدی نصیریاصلاح طلبانتندرودین‌داریحکومت
رسانه سحر پلاس | saharplus.ir | حقایقی که قرار نیست شما بدانید!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید