رسانه سحر پلاس
رسانه سحر پلاس
خواندن ۱۴ دقیقه·۳ سال پیش

ثروتی که شاه با فرارش، از مردم ایران به غارت برد! + اینفوگرافیک

فرار برای محمدرضا پهلوی، هرگز آخرین راهکار نبود، بلکه در صدر نقشه‌های او، هنگام احساس خطر، قرار داشت! او از آغاز دی‌ماه سال ۱۳۵۷ و پس از آن‌که غلامرضا ازهاری، مریضی را بهانه و استعفا کرد، به فکر گریختن از ایران بود. این‌که آیا آمریکایی‌ها به او چنین تکلیف کرده بودند، به تحقیق معلوم نیست؛ هر چه بود، محمدرضا برای انتخاب نخست‌وزیر جدید و در واقع برای فرار، بی‌تابی می‌کرد و حتی به افرادی مانند علی امینی که می‌خواست سر به تنشان نباشد، رو انداخت و دست آخر مجبور شد، شاپور بختیار را به عنوان نخست‌وزیر معرفی کند تا بتواند هر چه زودتر از کشور بگریزد.

محمدرضا شاه پهلوی
محمدرضا شاه پهلوی


ماجرای چمدان‌ها

به نظر بسیاری از کارکنان دربار، این اقدام چیز عجیبی نبود. شاه معمولاً برای مسافرت‌های تفریحی به سوئیس می‌رفت و ممکن بود چند ماهی آن‌جا بماند؛ اما این‌بار اتفاقی افتاد که برای همه غیرمعمول به نظر می‌رسید؛ به دستور فرح، تعداد زیادی چمدان بزرگ آماده شده بود تا وسایلی داخل آن ها قرار داده شود. کارکنان دربار حیرت‌زده مانده بودند که این همه چمدان برای چیست؟ وسایل شخصی شاه و خانواده‌اش، پیشتر از قصر خارج شده بود و دیگر نیازی به بسته‌بندی جدید وسایل وجود نداشت. طبق صورتجلسه ای که توسط رئیس تشریفات دربار تنظیم شد و بعدها در قالب مدارک و اسناد، توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی در اختیار پژوهشگران قرار گرفت، شمار چمدان‌ها از رقم ۳۰۰ گذشت و به ۳۸۴ عدد رسید. روی چمدان‌ها، برچسب‌های اختصاصی دربار خورده بود. یک تیم از افراد مورد اعتماد فرح، مسئولیت بسته‌بندی و مهر و موم کردن چمدان‌ها را برعهده داشتند؛ این‌جا بود که راز آن چمدان‌ها برملا شد؛ جواهرات سلطنتی، نیم‌تاج‌های الماس که یکی از آن ها  ۳۳۸۰ قطعه الماس، ۵۰ قطعه زمرد، ۳۶۸ حبه مروارید و حدود دو کیلوگرم وزن داشت، فقط یکی از اقلام بسته‌بندی را تشکیل می‌داد. تاج مخصوص فرح نیز، با ۱۶۴۶ قطعه الماس و جواهر، ضمیمه اقلام ارسالی شد. صدها شیء عتیقه نیز که از مدت‌ها قبل جمع‌آوری شده بود، در چمدان‌ها جا داده شد و همه را برای بارگیری به فرودگاه فرستادند. برخی از کارکنان دربار که می‌دانستند این گریز را بازگشتی نیست، مخفیانه تعدادی از چمدان‌ها را دزدیدند و دیگر اثری از اشیای ربوده شده به دست نیامد! شاه با محموله ۳۸۴ چمدانی خود به فرودگاه رفت و با تشریفاتی غیرمعمول، برای آخرین بار از گیت خروجی فرودگاه مهرآباد گذشت و … فرار کرد. تخمینی که از ثروت انتقال یافته در آن روز زده می‌شود، خیلی دقیق نیست؛ چون هیچ کس نمی‌داند چه حجمی از ثروت ملی، با این چمدان‌ها خارج شد؛ اما بعدها، روزنامه فایننشنال تایمز ضمن گزارشی از اموال شاه در خارج از کشور، رقم ۳۵ میلیارد دلار را در سال ۱۳۵۷، معتبرتر از بقیه ارقام دانست و بی‌تردید این چمدان‌ها، بخش معتنابهی از این مبلغ را در خود جا داده بود؛ با این حال، بعدها فرح دیبا مدعی شد کل اموال خارج شده، همه‌اش ۶۲ میلیون دلار ارزش داشته است!

فرار شاه پعلوی و غارت اموال مردم ایران
فرار شاه پعلوی و غارت اموال مردم ایران


فقط محمدرضا پهلوی نبود که هنگام فرار، چنین سرمایه هنگفتی را از کشور خارج کرد. برادران و خواهران او نیز، چنین رویه‌ای را در پیش گرفتند. شاه از سال ۱۳۳۷، بنیاد پهلوی را به منظور سودآوری بیشتر برای سرمایه خود و خانواده‌اش تأسیس کرد. این بنیاد، خود به محلی برای فسادهای بزرگ و رانت‌خواری‌های گسترده تبدیل شد و نقش اشرف در این روند، بیش از دیگر برادران و خواهران شاه بود. بنیاد پهلوی تنها در نیویورک یک آسمان‌خراش ۳۶ طبقه ساخته بود و سهام عمده پنج بانک ایران را در اختیار خود داشت. خواهر دوقلوی شاه، در صدر سیاهه غارتگری اعضای خانواده پهلوی قرار می‌گرفت. او افزون بر ثروت هنگفتی که از طریق بنیاد پهلوی و سهام‌های ریز و درشت آن اندوخته‌بود، یکی از قاچاقچیان بین‌المللی مواد مخدر به حساب می‌آمد و با گردن‌کلفت‌های فعال در این عرصه، در سراسر دنیا ارتباط داشت. او و بیشتر برادران و خواهرانش، چند ماه قبل از شاه ایران را ترک کردند و ثروت‌های خود را با اضطراب کمتری انتقال دادند؛ مستغلات فراوان و بیرون از شماری که تنها بخشی از آن ها به فروش رسید و پولش، در قالب ارز، از کشور خارج شد. اشرف با ثروت افسانه‌ای که در اختیار داشت، در فرانسه، آمریکا و انگلیس، املاک مرغوب فراوانی خرید و فقط منزلی که در نیویورک داشت و اتفاقاً در همین خانه هم مُرد، بیش از ۶۰ میلیون دلار می‌ارزید. غلامرضا پهلوی، برادر ناتنی شاه نیز، نمونه قابل ذکری در این زمینه است؛ او که به عنوان خسیس‌ترین فرد خاندان پهلوی شناخته می‌شود، در دوران حضور در ایران، سهام صدها شرکت را در اختیار داشت. غلامرضا، یک سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، حدود یک میلیارد دلار ثروتش را به خارج از ایران انتقال داد و زودتر از دیگر برادران و خواهرانش از ایران گریخت.

دزدی شاه پهلوی از اموال مردم ایران
دزدی شاه پهلوی از اموال مردم ایران


سرنوشت محمدرضا پهلوی پس از فرار

روز ۲۶ دی‌ماه ۱۳۵۷ ساعت  ۱۳:۰۸، محمدرضا پهلوی به‌همراه همسرش فرح، خاک ایران را به مقصد مصر ترک کرد. شاپور بختیار نخست‌وزیر، جواد سعید رئیس مجلس شورای ملی، علینقی اردلان وزیر دربار و جمعی از وابستگان درباری برای بدرقه وی حضور داشتند.

شاه در فرودگاه علت سفر خود به خارج را اینگونه توصیف کرد “مدتی است احساس خستگی می‌کنم و احتیاج به استراحت دارم. ضمناً گفته بودم پس از این که خیالم راحت شود و دولت مستقر گردد، به مسافرت خواهم رفت.

سه روز قبل از فرار، شاه شورای سلطنت را تشکیل می‌دهد تا این شورا موجبات استمرار حکومتش و امکان مذاکره با سران انقلاب را فراهم کند که البته در این هدف ناکام ماند.

مصر

حکومت مصر در زمان جمال العبدالناصر، به حکومت شوروی متمایل بود. این مسئله باعث شده بود تا در این مقطع، شاهد حضور مستشاران نظامی و کارشناسان اقتصادی شوروی در مصر باشیم. با این حال، روی کار آمدن سادات و تمایلات وی برای نزدیکی به آمریکا باعث شد تا مصر روابط خود را با شوروی کاهش داده و درصدد توسعه‌ی روابط با آمریکا برآید. در این میان، شخصی که بسترهای لازم برای ایجاد روابط بین مصر و آمریکا را فراهم ساخت، محمدرضا پهلوی بود. شاه ایران زمینه‌های لازم برای آغاز مذاکرات مصر و رژیم صهیونیستی را نیز فراهم کرد. این مسائل باعث شده بود تا روابطی شخصی بین محمدرضا پهلوی و سادات ایجاد شود؛ مسئله‌ای که باعث شد تا این کشور در ابتدا و انتهای فرار او از ایران، پذیرای وی باشد.

یکی از دلایل عمده‌ی حمایت گروه راکفلر و کسینجر از ورود شاه به آمریکا، سهامدار بودن آن‌ها در گروه بانکی چیس مانهاتان بوده است؛ بانکی که بخش عمده‌ای از دوازده میلیارد دلار پول ایران در آن‌ها قرار داشت. همچنین این بانک‌ها نگه‌دارنده‌ی بخشی از سرمایه‌ی خاندان پهلوی بودند.

علاوه بر این، انقلاب اسلامی در زمانی روی داده بود که در جامعه‌ی مصر یک نوع بازگشت به اسلام شکل گرفته بود. از یک منظر، انقلاب اسلامی باعث شعله‌ورتر شدن موج گرایش به اسلام در این کشور گردید. زمینه‌های علاقه‌مندی مردم مصر به اهل‌بیت (ع)، موجب شد تا مصر بسترهای مناسب‌تری برای استقبال از انقلاب اسلامی داشته باشد. این مسئله باعث شد تا دولت مصر با بهره‌گیری از سیاست صدور حکم توسط علمای سنتی مبنی بر لزوم حمایت از ولی‌امر (شاه) و سخت‌گیری بر جریانات اسلام‌گرا درصدد برآید تا این موج را خنثی کند.
در واقع سادات معتقد بود که هرگونه پذیرش ایران انقلابی و حمایت نکردن از شاه به‌منزله‌‌ی به رسمیت شناختن اسلام‌گرایان است. از این رو، او تأکید داشت باید با حمایت از شاه ایران، موج اسلام‌گرایی در منطقه را خنثی کرد.

در نهایت یکی از عوامل پذیرش شاه در مصر، تلاش حلقه‌ی پهلوی‌گرایان در کاخ سفید و وزارت امور خارجه‌ی مصر بود. در این‌باره ویلیام شوکراش در کتاب «آخرین سفر شاه» به جریان سفر لوید کارتر به پاناما و آماده کردن شرایط لازم برای سفر شاه به مصر اشاره کرده و به‌خوبی نشان می‌دهد که چگونه آمریکایی‌ها با فراهم کردن هواپیما، از طریق سازمان سیا، به شاه کمک کردند تا به مصر فرار کند.

شاه پس از خروج از کشور در ۲۶ دی ۱۳۵۷ به مصر رفت و در آسوان مورد استقبال انور سادات دیکتاتور مصر قرار گرفت. در پاییز سال ۵۷، جهان سادات همسر رئیس‌جمهور مصر در تماس تلفنی با فرح از شاه و همسرش برای سفر به آسوان دعوت کرد و گفت:”فرح بیایید اینجا، ما در انتظارتان هستیم.

البته گفتنی است، علت انتخاب مصر به‌ عنوان مقصد اول و آخر شاه در دوران آوارگی به تاریخچه روابط خانوادگی پهلوی‌ها با خاندان سلطنتی مصر نیز باز می‌گشت. محمدرضا پهلوی همسری مصری (فوزیه دختر ملک فواد) داشت که در انتخاب این مقصد بی‌تأثیر نبود.

محمدرضا شاه پهلوی بزرگترین اختلاسگر تاریخ
محمدرضا شاه پهلوی بزرگترین اختلاسگر تاریخ


شاه و همراهانش در هتل ابروی(oberoi) که در جزیره‌ای میان رود نیل بنا شده، اقامت کردند. آنها پنج روز در اسوان بسر بردند و ملاقات کنندگان زیادی نداشتند. در این مدت یکی از اشخاصی که تلفنی تماس گرفت کنستانتین، پادشاه سابق یونان بود. همچنین ژرژ فلاندرن پزشک فرانسوی که از پنج سال پیش سرطان شاه را معالجه می‌کرد با او دیدار کرد اما حتی خود شاه وسعت بیماری‌اش را نفهمیده بود.

چند ساعت قبل از عزیمت شاه و همراهانش به آمریکا، سفیر مراکش در مصر به دیدار او رفت و دعوت ملک حسن دوم پادشاه مراکش را به محمدرضا پهلوی ابلاغ کرد و اینگونه مقصد دوم شاه مشخص شد.

اقامت شاه در مراکش و بازگشت امام(ره) به ایران

در ‌‌همان سالی که مراکش اعلام استقلال کرد (۱۳۳۵)، سلطان محمد پنجم، پادشاه مراکش، در پاسخ به دعوت رسمی پادشاه ایران، قصد سفر به تهران را داشت که مرگ مجالش نداد. اما دهه‌‌ی چهل اوج رفت‌وآمد‌ها بین تهران و رباط بود. در ۱۳۴۳ محمدرضاشاه پهلوی و همسرش از آمریکا راهی مراکش شدند و روز ۲۳ فروردین ۱۳۴۷ سلطان حسن دوم، پادشاه مراکش، به تهران آمد.‌‌ همان سال متقابلاً شاه و فرح به مراکش رفتند. سال بعد هم شاه ایران برای شرکت در اولین اجلاس سران کشورهای اسلامی راهی رباط شد. وزیران دو کشور هم یکی پس از دیگری به پایتخت‌های یکدیگر می‌رفتند و می‌آمدند.

قسمت اعظمی از یهودیان مراکش (که حدود ۲۵۰ هزار نفر می‌شدند) در زمان ملک حسن دوم به اسرائیل مهاجرت کردند. به همین دلیل، لابی اسرائیل در این کشور بسیار فعال بود و تأثیرات بسزایی بر تصمیم‌گیری‌های این کشور داشت. می‌توان روابط شخصی محمدرضا پهلوی و شاه مراکش و همچنین لابی رژیم اشغالگر قدس را جزء مهم‌ترین عوامل راه دادن شاه به مراکش عنوان کرد. همچنین مقصد محمدرضا پهلوی بعد از مراکش، «باهاما» در آمریکای مرکزی بود که با رایزنی‌های مشترک راکفلر و کسینجر، یعنی حلقه پهلوی‌گرایان، صورت گرفت.

شاه به دعوت پادشاه مراکش به آن کشور رفت ولی در “رباط” تشریفات رسمی از وی به عمل نیامد. شاه پس از دیداری با ملک حسن، در کاخ “جنان‌‌الکبیر” اقامت کرد. شاه ۶۷ روز در این کاخ ماند و در طول این مدت، امام خمینی بعد از ۱۴ سال تبعید از نوفل‌لوشاتو به تهران آمد و ۱۰ روز بعد انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن به پیروزی رسید.

در مدت زمان دو ماهه اقامت شاه در مراکش، اکثر درباریان و اطرافیان شاه که وی را در خروج از ایران به مصر و از آنجا تا مراکش همراهی کرده بودند، به تدریج رهسپار اروپا و آمریکا شدند. تنها جمعی از خدمه بودند که شاه را هنگام ترک مراکش همراهی کردند. ملک حسن که قصد داشت روابط سیاسی خود را با نظام تازه تأسیس ایران حفظ کند مایل نبود اقامت شاه طولانی شود. محمدرضا پهلوی در شرایطی که نتوانسته بود کشوری را به عنوان پناهگاه بیابد، به پیشنهاد مشترک راکفلر و کیسینجر مجبور شد به باهاما در آمریکای مرکزی برود.

سفر به آمریکای مرکزی و ممانعت انگلستان از پذیرش شاه

وی با هواپیمای اختصاصی سلطان حسن، صبح روز ۱۰ فروردین ۵۸ فرودگاه رباط را به مقصد جزایر باهاما ترک کرد. شاه ۷۰ روز در این جزیره به سر برد. در همین مجمع‌الجزایر بود که شاه توسط پزشکان اعزامی از فرانسه، از سرطان غدد لنفاوی مطلع شد. طیق اسناد منتشر شده از آرشیو ملی بریتانیا، در زمان اقامت شاه در باهاما، انگلستان ماموری سری به باهاما اعزام می‌کند که به شاه پیام دهند که بریتانیا آمادگی پذیرش وی را ندارد.

شاه و باقی‌مانده همراهان روز ۲۰ خرداد ۱۳۵۸ با یک هواپیمای کرایه‌ای از باهاما راهی مکزیک شدند و در یک خانه ویلایی که قبلاً برای اقامت آنان در نظر گرفته شده بود، مستقر شدند.  شاه در این مدت از یک تومور سرطانی بدخیم و یرقان شدید رنج می‌برد. پس از ۴ ماه اقامت در مکزیک وی مطلع شد که دولت کارتر با سفر او به آمریکا صرفاً با هدف معالجه بیماری موافقت کرده است. پس در ۳۰ مهر ۵۸، مکزیکوسیتی را به مقصد بیمارستان نیویورک  ترک کرد.

شاهنشاه به آمریکا می‌رود

می‌توان مهم‌ترین عامل در پذیرش شاه سابق ایران در آمریکا را به نقش پهلوی‌گراها در صحنه‌ی سیاست داخلی و خارجی این کشور نسبت داد. همزمان با تقاضای شاه برای ورود به آمریکا، کارشناسان وزارت خارجه‌ی این کشور اعلام کردند که این مسئله برخلاف منافع ملی آمریکاست. در همین زمان، سفارت آمریکا دو بار به کاخ سفید اعلام کرد که از پذیرش شاه سابق ایران خودداری کند. همچنین ویلیام سالیوان، سفیر آمریکا در زمان پهلوی در ایران نیز با آمدن شاه به آمریکا مخالفت کرد. با این حال، رایزنی‌های راکفلر و کسینجر باعث شد تا سرانجام با آمدن شاه به آمریکا موافقت شود.

براساس تحقیقاتی که در سال‌های بعد به عمل آمد، مشخص شد که یکی از دلایل عمده‌ی حمایت گروه راکفلر و کسینجر از ورود شاه به آمریکا، سهامدار بودن آن‌ها در گروه بانکی چیس مانهاتان بوده است؛ بانکی که بخش عمده‌ای از دوازده میلیارد دلار پول ایران در آن‌ها قرار داشت. همچنین این بانک‌ها نگه‌دارنده‌ی بخشی از سرمایه‌ی خاندان پهلوی نیز بودند. علاوه بر این، نفوذ این گروه در محافل آمریکایی باعث شد تا کارتر در آستانه‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری سعی کند تا آن‌ها را از خود نرنجاند. بر این اساس، اجازه‌ی ورود شاه به آمریکا را داد.

یکی از کمیته‌های کنگره، بعدها در تحقیقات خود اعلام کرد که گروه بانکی چیس مانهاتان با فراهم ساختن ورود شاه به ایران و ایجاد خشم عمومی ایرانی‌ها نسبت به آمریکا، باعث اشغال سفارت این کشور شد. با این حال، در مسئله‌ی بلوک شدن سرمایه‌های ایران در این بانک‌ها، در عمل این گروه بانکی بود که سود نهایی را بُرد.

شاه ۵۴ روز در بیمارستان نیویورک بستری شد. در این مدت دو بار تحت عمل جراحی طحال و کیسه صفرا قرار گرفت. کمتر از دو هفته پس از ورود شاه به این بیمارستان، لانه جاسوسی سفارت آمریکا در تهران به تصرف دانشجویان مسلمان پیرو خط امام درآمد و این امر کارتر را نسبت به عدم حضور شاه در آمریکا متقاعد کرد. مکزیک نیز به شاه اطلاع داد که بعد از تصرف سفارت امریکا در تهران، دولت مکزیکوسیتی به خاطر حفظ روابط سیاسی خود با حکومت تهران مایل به میزبانی مجدد شاه نیست.

بدترین لحظه برای شاه و همسرش زمانی بود که در ۱۱ آذر ۵۸ از بیمارستان نیویورک مرخص شدند ولی هنوز مقصدی برای سفر نداشتند. در نتیجه با یک هواپیمای نیروی هوایی آمریکا به مقصد تگزاس پرواز کردند تا ۲ هفته باقی مانده از روادید خود را در آنجا در داخل آپارتمانی کوچک بگذرانند. اما در حین راه به همراهان آمریکایی خبر رسید که آن آپارتمان هنوز آماده نیست.

شاه و همسرش را به مکانی که بعداً معلوم شد، مرکزی برای نگهداری بیماران روانی است، بردند. فرح برای نخستین بار با فریاد به همراهان آمریکایی خود اعتراض کرد و گفت “آیا ما در اینجا زندانی هستیم؟ آیا کارتر ما را زندانی کرده است؟ ما در این جا دیوانه خواهیم شد؟ باید بیرون برویم و …”

مقامات آمریکایی با پایان مهلت اقامت شاه در آمریکا به وی اطلاع دادند که به دلیل عواقب ناشی از تصرف سفارت آمریکا در تهران، امکان تمدید روادید وی وجود ندارد و به همین دلیل در پاناما جایی مناسب برای اقامت وی و همسرش در نظر گرفته شده است. شاه که غیر از پذیرفتن، چاره‌ دیگری نداشت به اتفاق همسرش در ۲۴ آذر ۱۳۵۸ با هواپیمای نیروی هوایی آمریکا از فرودگاه تگزاس به پاناما در آمریکای مرکزی برده شدند.

پاناما و ترس شاه از استرداد به ایران

دولت پاناما از آغاز سقوط محمدرضا، از وی به‌طور رسمی دعوت کرده بود به‌عنوان پناهنده در آن کشور اقامت کند. با این حال، وی تا قبل از ترک آمریکا هیچ‌گاه به این دعوت‌نامه پاسخ نداده بود، اما بعد از ترک آمریکا راهی پاناما شد. در زمان اقامت وی در این کشور، قطب‌زاده که خودش را برای انتخابات ریاست‌ جمهوری آماده می‌کرد، یک وکیل دادگستری چپ‌گرای فرانسوی به نام کریستیان بورگه و یک آرژانتینی به نام هکتور ویلالون آندو را به پاناما فرستاد تا درباره‌ی استرداد شاه با دولت این کشور مذاکره کنند. با این حال، در نهایت با حمایت حلقه‌ی پهلوی‌گرایانِ سیاست خارجی آمریکا، شاه توانست به‌موقع از این مسئله آگاه شده و آمریکا را ترک کند.

وقتی شاه و فرح در پاناماسیتی از هواپیما خارج می‌شدند تنها جمعی از سربازان گارد ملی پاناما، افسران امنیتی، دستیاران “عمر توریخوس” دیکتاتور پاناما و سفیر آمریکا کسی در فرودگاه نبود. شاه، همسرش و پزشک مخصوص آنها با هلیکوپتر از فرودگاه به یک پایگاه در جزیره‌ای به نام “کونتا دورا” متعلق به پاناما انتقال داده شدند.

شاه در پاناما با دو دردسر روبه‌رو بود. اول شدت گرفتن بیماری شاه که وی مایل نبود پزشکان پانامایی بدون اطلاع از ماهیت و عمق بیماری‌اش معالجات را از صفر شروع کنند و دیگری اطلاعاتی که براساس آن مقامات وزارت خارجه دولت ایران در تماس مداوم با مقامات پانامایی بودند تا بتوانند راهی برای استرداد شاه پیدا کنند. در واقع در پاناما بحث استرداد شاه قوت گرفته بود و کارتر قصد داشت با تحویل شاه بر سر گروگان‌های آمریکایی جانه‌زنی کند.

فرجام سخن

مروری بر کشورهای پذیرنده‌ی محمدرضا پهلوی بعد از سقوط وی، نشان‌دهنده‌ی نقش قوی گروه پهلوی‌گراهای وزارت خارجه‌ی آمریکا در پذیرش وی است؛ به‌طوری‌که آن‌ها توانستند بسترهای اقامت شاه در آمریکا، مکزیک، باهاماس و سرانجام مصر را فراهم کنند. این گروه در قبل از انقلاب با دلالی در رابطه‌ی ایران و آمریکا و فروش تجهیزات نظامی به ایران توانسته بودند سودهای هنگفتی را به دست آورند. بر این اساس، بعد از انقلاب زمانی که متوجه شدند دولت ایران دیگر با آن‌ها معامله نمی‌کند و قصد دارد پول‌های خود را از بانک‌های تحت پوشش آن‌ها خارج کند، تلاش کردند تا با بلوکه کردن دارایی‌های ایران، از این مسئله جلوگیری کنند.

همچنین حمایت مصر از شاه ایران به این دلیل بود که این کشور احساس می‌کرد در صورتی که موج اسلام‌گرایی در خاورمیانه با کنترل ایران خنثی نشود، این مسئله دیر یا زود دامن سایر کشورها را می‌گیرد. از این رو، با حمایت از شاه سعی داشت تا کشورهای منطقه را بر لزوم حمایت‌های سیستم‌های دست‌نشانده فرابخواند و همچنین موج اسلام‌گرایی را در مصر کنترل کند.

محمدرضا شاه پهلویرضا شاهروحت شاد رضا شاهپهلویاختلاس
رسانه سحر پلاس | saharplus.ir | حقایقی که قرار نیست شما بدانید!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید