عصر ۲۱ مرداد ماه «سلمان رشدی» نویسندهی کتاب «آیات شیطانی» در غرب نیویورک توسط جوانی ۲۴ ساله به نام «هادی مطر» مورد حمله قرار گرفت و به شدت مجروح شد. سیل واکنشها نسبت به این اتفاق از جنبههای مختلف در رسانهها بازتاب یافت که میزان این واکنشها در داخل کشور به مراتب بیشتر از صحنهی بینالمللی است. در این میان حمایتهای آشکار و ضمنی برخی از اصلاحطلبان از سلمان رشدی و محکومیت اقدام شجاعانهی «هادی مطر» بار دیگر تشت رسوایی این جریان التقاطی را بر زمین انداخت.
پس از اقدام تحسینبرانگیز «هادی مطر»، روزنامههای اصلاحطلب و برخی جریانهای فکری-سیاسی مکررا این گزاره را مطرح کردند که این اتفاق توطئهای علیه برجام بود!
روزنامه سازندگی در تیتر خود به این موضوع اشاره کرده است که «حمله به سلمان رشدی محورعربی-عبری را جهت ایران هراسی و شکست دوباره مذاکرات برجامی فعال کرد». هر چند این تحلیل به شدت سطحی با وجود چند روز از این ماجرا خود را به خوبی نشان داده است چرا که تاکنون هیچ یک از مقامات دولت آمریکا و حتی رژیم صهیونیستی سرنوشت برجام و مذاکرات را به واقعه اخیر ارتباط ندادهاند. جریان غرب گرا که قبلا نیز با ارتباط برقرار کردن بین اقدامات مختلف با برجام مدام تلاش داشت تا دست و پای ایران را با زنجیر برجام ببندد، اکنون برای اقدامات مسلمانان جهان نیز نسخه نویسی میکنند.
همچنین روزنامه اصلاحطلب آرمان امروز نیز با تیتر «دور تازه ایران هراسی با رمز سلمان رشدی» همچون هم پیالههایش علاوه بر نقد ضمنی این اقدام جسورانه، سعی دارد تا از آب گلآلود ماهی گرفته و مقاصد خود را ناظر به احیای برجام، این میراث شوم غربگرایان، پیگیری کند.
علاوه بر این موضعگیریها، واکنشهای دیگری در تحسین این اقدام به عنوان «حکم شرعی» بر زمین مانده و اجرا نشدهی امام خمینی(ره) و آرزوی قلبی میلیونها مسلمان که در شرف تحقق است، یاد کردهاند و آن را اتفاقی مبارک دانستهاند و گمانه زنیها و تحلیلهای سطحی دیگر را در اصل ماجرا بلا موضوع میدانند.
راه مقابله با افکار نادرست «نقد علمی» است نه «حذف فیزیکی»!
در این بین آنچه که در نوع خود بسیار عجیب و حیرتانگیز است، بیانیه جمعی از به اصطلاح نواندیشان ایرانی بوده که در محکومیت این اتفاق با استناداتی غیرواقعی سعی دارد آن را در زمرهی اقداماتی تروریستی گذاشته و دوگانه واهی «اسلام رحمانی» و «اسلام خشنِ حذفگرا/بنیادگرا» را معرفی کنند.
در بخشی از این بیانیه آمده است: «تفسیر افراطی، کینهتوزانه و کژبینانه از اسلام با برداشت سنتی اکثریت قاطع مسلمانان از دینشان اختلاف بنیادین دارد. این اسلام خشن و حذفگرا که ابزار قلدران مجهز به نهادهای دولتی شده، در نقطه مقابل تفاسیر مسلمانان سنتی و نواندیشان دینی قرار دارد. امروز ما تمام قد کنار قربانیان ترور ایستادهایم و فریاد میزنیم به اسلامی که مجوز ترور دهد کافریم».
یکی از گزارههایی که این جریان در محکومیت اقدام انقلابی هادی مطر مطرح میکند این است که «جواب نقد علمی را باید با پاسخ علمی داد». اما سوال اینجاست که دقیقا سلمان رشدی در رمان موهن «آیات شیطانی» کدام نقد علمیای به دین اسلام، قرآن و پیامبر اسلام(ص) وارد کرده است که پاسخ به او هم علمی باشد؟ «آیات شیطانی» یک رمان در سبک رئالیسم جادویی است که به صورت کاملا آشکار به مقدسات مسلمانان توهین کرده است. حال در برابر این توهین، نقد علمی چه محلی از اعراب دارد؟
از طرفی دیگر این جریان با دستآویز قرار دادن مسئله آزادی بیان همصدا با غربیها و دشمنان اسلام سعی میکند حکم ارتداد سلمان رشدی را زیر سوال ببرد. فارغ از اینکه این اصلاحطلبان در مسئله آزادی بیان دچار استاندارد دوگانه هستند، باید توجه داشت که توهین به افکار و عقاید دیگران خارج از حیطه رعایت اصل آزادی بیان است و این موضوع امری پذیرفته شده و بدیهی در تمام نظامهای فکری-سیاسی دنیا است.
البته دستآویز قرار دادن مسئله آزادی بیان برای توهین به مقدسات اسلامی مسئلهای مروبط به امروز و دیروز نیست.
هفتهنامه فرانسوی «شارلی ابدو» یکبار در دی ماه ۹۳(و بار دیگر در سال ۹۹) در اقدامی رذیلانه با انتشار یک کاریکاتور موهن از پیامبر اکرم(ص) مقدسات چند میلیارد مسلمان در جهان را به سخره گرفت. آن زمان هم دولت فرانسه به بهانهی آزادی بیان هیچگونه برخوردی با این مجله نداشته و به جای حل بحران با رویکرد حامیانه خود تکمیل کنندهی این اقدام ضدانسانی بود.
البته همان موقع نیز اصلاحطلبان با رسانههای غربی در اعلام حمایت و همبستگی با مجله شارلی ابدو همصدا شدند. روزنامه زنجیرهای «مردم امروز» به سردبیری «محمد قوچانی»(که بعدها سردبیر روزنامه سازندگی و اکنون مجله آگاهینو شد) در اقدامی تأمل برانگیز همزمان با توهین و هتاکی نشریه شارلی ابدو علیه پیامبر(ص)، شعار «من هم شارلی هستم» که شعار حامیان مجله شارلی ابدو بود را تیتر اول خود کرد!
همصدایی روزنامه اصلاحطلب مردم امروز با غربیها در اعلام هبستگی با مجله شارلی ابدو
دولت فرانسه در شرایطی با دستآویز قرار دادن مسئله آزادی بیان در برابر توهین به مقدسات مسلمانان سکوت میکند که زیر سوال بردن و تشکیک در مسائلی همچون هولوکاست را شدیدا سرکوب میکند.
به عنوان مثال روژه گارودی فیلسوف فرانسویای که بعدا مسلمان شد، به جرم طرح بحث آکادمیک پیرامون هولوکاست به شدت سرکوب و به زندان محکوم شد. «روژه گارودی» در ۱۶ دسامبر ۱۹۹۸ میلادی، بهجرم «انکار جنایت علیه بشریت» در کتاب خود بهنام «اسطورههای بنیادین سیاست اسرائیل»، در دادگاه تجدید نظر پاریس محکوم شد. گارودی در این کتاب ثابت کرد که صهیونیستها با نازیها در جنگ جهانی دوم همکاری داشتند و صهیونیستها برای جلب نظر افکار عمومی جامعه بینالمللی برای تأسیس کشوری در فلسطین تلاش کردهاند، با مظلومنمایى خود، جنایات آلمان هیتلری علیه یهودیان را بزرگ نشان دهند. گارودی همچنین در این کتاب، رقم ۶ میلیون یهودی را که گفته میشود، توسط آلمان نازی قتل عام شدهاند را بسیار اغراقآمیز خواند، چرا که کل جمعیت یهودیان در آن زمان، این مقدار نبوده است. با محکومیت گارودی در این دادگاه که با فشار صهیونیستها صورت گرفت، آزادی بیان و قلم در فرانسهای که ادعا میکند، «مهد آزادی» است، مخدوش شد.
ترور یا اعدام فقهی
البته واکنشهای اصلاحطلبان تنها به این بیانیه محدود نمیشود. اخیرا یکی دیگر از افراد نزدیک به این جریان که سابقهی عضویت در حلقهی کیان و شورای هماهنگی فتنهگران ۸۸ در خارج از کشور را دارد و مواضعی همچون تشکیک و نادرست خواندن ولایت فقیه و به تبع آن حکومت اسلامی که گواه بر عناد او با انقلاب و نظام اسلامی بوده، را داراست در صفحه شخصی توییتر خود نوشته است: «حمله خونین امروز به سلمان رشدی نویسنده کتاب «آیات شیطانی» در نیویورک را به شدت محکوم میکنم. جزئیات این عمل زشت هنوز مشخص نشده است. سوء قصد کننده باید محاکمه و مجازات شود. بر أساس تعالیم اسلامی و قرآنی این سوء قصد محکوم است».
این نکته واضح و مبرهن است که این افراد، که داعیهدار اسلام اصیل بوده و برداشتهای خود از دین را جلوتر و دقیقتر میدانند، هنوز تفاوت میان «ترور» و «اعدام فقهی» را نمیدانند و یا شاید اگر خود را به نداستن بزنند، برایشان سودمند است. ترور اقدامی از پیش اعلام نشده و ناگهانی است اما اعدام فقهی اقدامی است که از پیش به صورت عمومی اعلام میشود.
امام خمینی(ره) در حکم خود به تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۶۷ اشاره میکنند: «به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان میرسانم مؤلف کتاب «آیات شیطانی» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به اعدام میباشند. از مسلمانان غیور میخواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است، ان شاء الله».
تفاوت فتک و اغتیال، حجتالسلام قنبریان | دانلود فیلم
در این حکم سلمان رشدی به عنوان کسی که از اسلام برگشته و پا را از این هم فراتر گذاشته و به مقدسات خیل عظیمی از مسلمانان توهین کرده است، «مرتد» و «مهدورالدم» شناخته شده که حکم او اعدام است. تشخیص این امر بر عهدهی امام المسلمین و حاکم جامعهی اسلامی است و امام خمینی(ره) به عنوان ولی فقیه مسلمانان در این حکم با صراحت و به دقیقترین و درستترین شکل ممکن نسبت به این حرمتشکنی واکنش نشان میدهند.
اسلام سکولار و ژست مردمسالاری
این جریان که درک درستی از واقعیتهای جامعه نداشته و به موجب ضعف فکری-اندیشهای و التقاط به ورطهی وادادگی در برابر افکار و مبانی غربی افتاده است، نظرات خلاف مبانی اسلام و انقلاب خود را با پیوست «اسلام رحمانی» و ژست نواندیشی دینی، با نسخهای سکولار از دین برای جامعهی مسلمانان تجویز کرده و آن را به زعم خود در تقابل با ولایت فقیه و نظام اسلامی، برتر و دقیقتر میداند.
بدون شک به چنین جریانی که خود را معتقد به مردمسالاری دانسته و داعیهدار آن است، باید گفت که اگر بر این آزادی بیان و افکار پابند بوده و به آن معتقدید، در سال ۸۸ مقابل آراء مردم نایستاده و به آن احترام میگذاشتید و آن همه آشوب و بلوا ایجاد نمیکردید. اما مشخص است که این جریان جز با هدف ضربه زدن به اصول اسلام و انقلاب اسلامی به این جنس موضعگیریها روی نیاورده است، اما از بخت بد، حتی خودشان هم نمیدانند که چنین رویکردی آنها را سخرهی عام و خاص کرده و ضعف جدی فکری-عقیدتی و ماهیت واقعیشان را عیان میکند.