نکشیمون مسافر تفلیس!
همین امسال، یازده شب در مسجد لولاگر یک هیئت دانشجویی و دانشآموزی برپا بود. عزادارها، غالبا درسخوان و المپیادی و رتبههای خوب کنکور و دانشجوهای شریف و تهران و… بودند.
مداح، مدالآور المپیاد بود و دانشجوی شریف. میاندار و جارو زن وچایریز هم از همین دسته. اینها یک پای ساختن آینده ایراناند.
بعد اینجا طرف با پاسپورت و بلیط گرجستان عکس گذاشته و فحش میدهد که من رفتم از این خرابشده.
خرابشده هرجاییست که تو آنجا باشی! یک دوزاری دگوری که فکر میکند در تفلیس قرار است قبل از طلا گرفتن ماتحتش، جدولضرب را برایش مرور کنند که ازفهمیدن اینکه ۵۱ بر۱۷ بخشپذیر است شوکه نشود!
مظلوم ایران که از مسافر تفلیس هم باید فحش بخورد! لااقل طرف توی صف فرانکفورت و سئول و لندن باشد یک چیزی، ولی آخر تفلیس که همین بغل است و فلافلیهای کوچه کثیف توپخانه هم شعبه دومشان را آنجا زدهاند.
دور و بر ما که هرکه رفت معمولی بود؛ خیر پیش. برایشان به حرمت فحشهایی که در یک خیابان به ترافیک دادیم، آرزو میکنیم خوش باشند و به حق باتیستوتا از سرمای زمستان پیش رو و اسلحهکشی در مدارس و آنها که اخیرا جمع شده بودند و خواستار آزادی رابطه جنسی با حیوانات بودند و… جان سالم به در ببرند!
ولی اینها ناموسا بیشتر از اینکه فرار مغزها باشند، فرار بناگوش و پاچهاند.
فکر کردهاند گیت فرودگاه فرانکفورت، سوسن بندانداز تحویل میگیرد، مرحوم مریم میرزاخانی میدهد بیرون.
باور کن آن میلهای که دستت گرفتهای و ملت را لیزر میکنی و از عورتشان دود بلند میشود، آنجا که برسی نمیشود هویه تا یک اختراع نانوتکنولوژیک را لحیم کنی و دود از سر ملت بلند.
نه قربانت، تو آنجا هم همین دوزاریای هستی که اینجا بودی، فوقش یک کم لختتر!
البته یک در هزار هم بینشان هست آدم به درد بخور که سرش به تنش بیارزد و فرق جدول مندلیف و مجله جدول باطلهی سه تا پنجهزار تومان را بداند.
ولی خب چه کنیم؟ کسی که رویایش ساختن وطن نیست را با چند میلیون حقوق بیشتر، با خانه چند خوابه، با کدام ماشین لوکس میشود نگهداشت؟
نامردی و بیکفایتی و نرسیدگی و… هست اما این پزشکهایی که مهاجرت میکنند، از سوءتغذیه فراریاند یا امنیت شغلی ندارند یا صاحبخانه زیاد گذاشته روی پول پیششان یا…؟
کسی را که عشق وطن نتواند پابند کند، هیچ پولی نگه نمیدارد. هر چقدر بدهی، باز دو زار بیشتر وعده بدهند، فردایش با چمدان در فرودگاه است.
فردای ایران را تک تک اینهایی که به هردلیل ماندهاند میسازند نه آنهایی که به هردلیل رفتهاند.
محمدرضا شهبازی