مدعیان اصلاحات در قبال ناآرامیهای اخیر سعی کردهاند با ژستهای اعتدال طلبی و آزادیخواهی، حجم خباثت و خیانتهای آشوبگران، ضدانقلاب و دشمنان نظام را به حاشیه برده و در افکار عمومی، «اغتشاش» را «اعتراض» و «اغتشاشگران» را «معترضان» و «مردم عادی» جا بزنند.
پرهیز از محکوم کردن اقدامات تروریستی و اشرار
باآنکه طی ۲ ماه گذشته آمریکا و اروپا به بهانههای حقوق بشری و حمایت صریح از آشوبگران، نظام و ملت ایران را بارها تحریم کرده و حتی مقامات آمریکایی مانند جان بولتون به تسلیح آشوبگران در کشورهای همسایه صریحاً اعتراف کردهاند و دشمنان به اقدامات تروریستی در شاهچراغ و ایذه و… قتل مردم و مأموران امنیتی روی آوردهاند اما اصلاحطلبان هنوز که هنوز است در یادداشتها و مواضع خود نقش دشمنان نظام و مثلث عبری، عربی و غربی در هدایت و حمایت از اغتشاشگران را سانسور و از محکوم کردن اقدامات تروریستی و اشرار پرهیز میکنند.
مهمترین محورهای مشترک ضدانقلاب و اصلاحطلبان رادیکال
علاوهبر جا زدن تروریستهای مسلح و اراذلواوباش بهعنوان «معترض» و «مردم عادی» موضوعات دیگری مانند تشکیک در فوت افراد و ضریب دادن به پروژه کشته سازی، طرح ضرورت تساهل و تسامح در برابر آشوبگران و مطالبه آزادی پادوهای داخلی دشمن، طرح و باورسازی گسترده بودن اغتشاشات در سطح کشور، مشارکت در پروژه کشتهسازی (ماجرای درگذشت نیکا شاکرمی، سارینا اسماعیلزاده، حدیث نجفی، دختر اردبیلی و…)، فضاسازی درباره نحوه برخورد با دانشآموزان، امنیتی و پلیسی جلوه دادن دانشگاهها، اعتبارزدایی از بیانیه نهادهای امنیتی، انتقاد به محدودیتهای اینترنتی در شبکههای اجتماعی و فضاسازی درباره نحوه فیلترینگ اینستاگرام و واتساپ و… ازجمله دیگر اقدامات رسانهای مدعیان اصلاحات بوده است.
نکته قابلتأمل آنکه محورهای فوق، فصل مشترک رسانههای زنجیرهای و ضدانقلاب طی دو ماه گذشته بوده است.
معرفی آشوبگران و پادوهای داخلی دشمن بهعنوان «مردم»، «روزنامهنگار»، «دانشجو» و…!
بهطور مثال پس از انتشار بیانیه مشترک دو نهاد رسمی وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه مبنی بر همکاری و پادویی برخی عناصر خودفروخته با سرویسهای اطلاعاتی بیگانه در پروژه ایجاد آشوب در ایران، ضدانقلاب از یکسو و مدعیان اصلاحات از سوی دیگر درصدد توجیه اقدامات پادوهای داخلی غرب و اعتبارزدایی از بیانیه مزبور برآمدند.
شبکههایی نظیر اینترنشنال و بیبیسی فارسی در قالب میزگرد و مصاحبه و… دستگیری عناصر سرویسهای بیگانه در داخل را تخطئه کردند و روزنامههای زنجیرهای در داخل هم با تیترهایی نظیر «روزنامهنگاری جرم نیست»، «روزنامهنگاری را ممنوع کنید»، «دفاع از حیثیت یک حرفه»، «الهه جان منتظر آزادیات هستیم» سعی کردند پادویی برای دشمن را روزنامهنگاری جا بزنند!
روزنامه آرمان ملی در مطلبی نوشت: «در جریان اعتراضات یکیدوماهه گذشته هر دو سوی موازنه کنونی آسیبهای جدی دیدهاند. نظام سیاسی نیاز دارد چهره خود را میان مردم و بهویژه جوانان جویای تغییر بازسازی کند و اعتبار سیاسیاش را بهبود بخشد. از سوی دیگر جامعه و بهویژه جوانان نیز نیاز دارند که از طرف حکومت دیده و به رسمیت شناخته شوند…. برای نخستین گام اعلام عفو عمومی برای همه بازداشتیهای اعتراضات این دو ماه (بهاستثنای معترضینی که خونی ریختهاند) و دلجویی از بازماندگان کشتهشدگان در هر دو سو به عمل آید. برخی از دانشجویان منع شده بتوانند به کلاسهای درس برگردند؛ اینها به تعبیر رهبری جوانان خود ما هستند. چنانچه چنین گامی برداشته شود خود اولین گام در برقراری امنیت و ایجاد آرامش در جامعه است.»
یا مثلاً روزنامه مردمسالاری چند روز پیش در مطلبی، اغتشاش و آتش زدن سطل زباله و آسیب زدن به اموال و قتل و ضربوجرح مأموران امنیتی و… را اعتراض عنوان کرد و ضمن تحریف ناآرامیهای اخیر نوشت: «این نداها را حتی از دل دبستانها میتوان شنید.»
در این مطلب با بهرهبرداری از واژههایی نظیر «رویش»، «جوشش» و «جنبش» آمده بود: «در مورد ناآرامیهای اخیر که در نوع خود نه به ۷۸ میماند و نه به ۸۸ و ۹۶ و ۹۸، نسلی فراهم آمده است بهشدت آرمانگرا، مُصر و پیگیر که با هیچ مانعی برنمیگردد ولو اینکه سنگرش متفاوت باشد. این نسل که باید او را در دانشگاهها و مدارس، تبیین و تفسیر کرد بههیچوجه نه با آمریکا وفاق دارد و نه هویتّش با روسیه و چین و انگلیس همخوانی. و مهمتر اینکه چنانچه رویشی شود با جوشش خود بسیاری از اجتماعات و نفوس برونمرزی را هم تحت تأثیر قرار میدهد و به جنبش درخواهد آورد… غافل نشویم که این نداها را حتی از دل دبستانها میتوان شنید. مدارس متوسطه و دانشگاهها که جای خود دارد… چنانچه گوش بخوابانید این نداها و صداها را بهوضوح میشنوید. ماهیت این ناآرامیها، نه جناحی است، نه حزبی، نه غربی، نه شرقی، نه عقیدتی و نه راکد، بلکه تا به ساحل مقصود و اقناع نرسد بازنمیایستد.»
در پی بروز و ظهور برخی ناآرامیها در دانشگاه صنعتی شریف، تجمعات محدود و غیرقانونی در این دانشگاه برگزار شد و معدودی از دانشجویان با هدایت و حمایت طیفهای رادیکال خارج از دانشگاه، به بازداشت و ممنوعالورودی برخی دانشجوهای اغتشاشگر اعتراض کردند اما نکته جالب ماجرا خروجی و برجستهسازی این تیتر در رسانههای اصلاحطلب بود که «جای دانشجو پشت میلهها نیست»!
اصلاحطلبان طی ۲ ماه گذشته سعی کردهاند اغتشاشات را «جوشش»، «جنبش» و «رویش» و «اعتراض» عنوان و اغتشاشگران را «مردم»، «روزنامهنگار»، «دانشجو»، «معلم» و… معرفی کنند.
سانسور وحدت و انسجام ملت ایران در محکومیت آشوب و ترور
در نمونه دیگری میتوان به مواجهه مدعیان اصلاحات با راهپیمایی سراسری ملت ایران در محکومیت آشوب و ترور اشاره کرد یکی راهپیمایی ملت ایران پس از اقدام تروریستی در حرم شاهچراغ(ع) و دیگری حضور حماسی و معنادار مردم ایران در راهپیمایی ۱۳ آبان.
در شرایطی که ملت غیور و با بصیرت ایران در محکومیت اغتشاشات و معاندان و بدخواهان نظام اسلامی به خیابانها آمده و فریادهای ضد استکباری و شعارهایی نظیر «داعشی، آشوبگر پیوندتان مبارک» سر دادند بهگونهای که رسانههای معاند هم نتوانستند تصاویر حضور حماسی ملت ایران و شعارهای ضدآمریکایی آنها را سانسور کنند، اما برخی روزنامههای مدعی اصلاحطلبی این رویدادهای بسیار مهم را در اخبار صفحه اول خود سانسور کردند.
مصاحبههای نیابتی روزنامه زنجیره ای
آنها در حادثه تروریستی شاهچراغ شیراز و یا جنایات تروریستها در ایذه، نهتنها اقدامات جنایتکاران را محکوم نکردند بلکه همصدا با دشمن تشکیک کرده و به اتهام زنی و مقصرنمایی نظام جمهوری اسلامی ایران پرداختند.
بهطور مثال روزنامه زنجیرهای اعتماد در تیتر صفحه اول شماره اخیر خود با عنوان «بازهم روایتهای متناقض درباره یک مرگ مشکوک» طی مصاحبه با دایی «آیلار حقی»، در راستای ضریب دادن به پروژه کشته سازی ادعا و القا کرد که روایتها و گزارشهای منابع رسمی، مبهم، مشکوک، متناقض و متضاد است! این روزنامه طی مصاحبهای با عموی «کیان پیرفلک» که در حادثه تروریستی ایذه به شهادت رسیده بود نیز همین خط خبری را دنبال کرد.
قابلتأمل آنکه شواهدی مانند اینگونه مصاحبههای نیابتی، حاکی از آن است که رسانههای زنجیرهای در داخل، خلاً محدودیت و ممنوعیت قانونی رسانههای ضدانقلاب را در تشکیک، وارونهنمایی و شبهه افکنی در افکار عمومی را پر کرده و با آنان تقسیمکار کردهاند.
جدیدترین اقدامات رسانهای و تبلیغی اصلاحطلبان رادیکال پاک کردن رد پای تجزیهطلبان و تروریستها
اصلاحطلبان رادیکال در جدیدترین اقدامات رسانهای و تبلیغی، پاک کردن رد پای تجزیهطلبان و تروریستها را در دستور کار خود قرار دادهاند.
روزنامه هممیهن در گفتوگو با عضو گروهک ملی مذهبی که یکی از بازداشتیهای فتنه ۸۸ بوده است به نقل از وی نوشت: «نباید روایت تجزیهطلبانه را پذیرفت…. بر مبنای شواهد و مستندات میدانی فراوان میتوان گفت که اعتراضات موجود هیچگونه نشانهای که بهصورت مشهود و با عدد و رقم به ما نشان بدهد، معترضان یا بخشی از معترضان جداییطلب و تجزیهطلب هستند، یا شعارهای جداییطلبانه سر دادهاند، وجود ندارد. این دست از ادعاها کاملاً نادرست است. دادههای موجود کاملاً نشان میدهد که یک اعتراض عمومی و با رویکرد ملی شکل گرفته است…»
این در حالی است که بر اساس برخی گزارشها، دست و هدف اصلی دشمنان نظام در ایجاد پروژه آشوب که تجزیهطلبی و ویرانسازی ایران است برای افکار عمومی روشن و مبرهن شده است.
۱. وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه هفته اول ماه جاری در بخشی از بیانیه مشترک تبیینی خود درخصوص اغتشاشات، به حضور تیم سازمان سیا در مقر گروهکهای تجزیهطلب و ضدانقلاب و همچنین دیدار تیم آمریکایی از مقر گروهک تجزیهطلب موسوم به «پاک» اشاره کردند.
در این بیانیه آمده بود: «در تاریخ ۲۹/۰۶/۱۴۰۱ تیمی از C.I.A با پوشش وزارت خارجه آمریکا، با حضور در مقر گروهک تجزیهطلب موسوم «به حزب دمکرات کردستان ایران» در شهر اربیل کردستان عراق با سرکرده آن گروهک بنام مصطفی هجری دیدار و گفتوگو کرد. تیم سازمان جاسوسی آمریکا ضمن تقدیر از ادغام دو جناح گروهک، از آنها میخواهند که در اغتشاشات رخداده در برخی شهرهای کردستان ایران، بیش از این ایفای نقش نمایند. در این نشست، طاهر محمودی، کمال کریمی، محمد نظیف قادری و محمد صالح قادری، سرکرده گروهک را همراهی میکردند. شایانذکر است؛ که در گذشته نیز سازمان سیا، مصطفی هجری و عبدالله مهتدی (سرکرده گروهک کومله) را به آمریکا فراخوانده و به آنها ابلاغ نموده بود که باید با یکدیگر ادغام شوند و الّا کمکهای مالی و تسلیحاتی رژیم مافیایی آمریکا به هر دو گروهک قطع خواهد شد!»
در این بیانیه آمده بود: «در تاریخ ۱۵/۷/۱۴۰۱ هیئت سازمان جاسوسی آمریکا بهصورت پنهان و در هتل دیوان اربیل با سرکرده گروهک پاک بهنام حسین یزدان پناه ملاقات و به بررسی آخرین وضعیت گروهک پس از موشکباران مقر آن توسط دلاورمردان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پرداختند. آنها به وی قول کمکهای بیشتر و امید دادند تا زودتر اوضاع گروهک را ترمیم و به صحنه مبارزه با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برگرداند. سپس تیم C.I.A برای دادن روحیه به گروهکِ درهم پاشیده، به همراه حسین یزدان پناه و همسرش (هامِنو) از زخمیهای موشکباران فوق الاشاره در بیمارستانی در اربیل عیادت کردند. همچنین کارشناسان نظامی همراه هیئت آمریکایی از محل اصابت موشکهای رزمندگان اسلام در مقرهای مختلف ضدانقلاب بازدید نمودند تا توان و دقت تخریب موشکهای سپاهِ مقتدر اسلام را ارزیابی نمایند.»
۲. جان بولتون، مشاور جنگطلب امنیت ملی دولت دونالد ترامپ چند روز پیش در مصاحبه با سیانان به تسلیح آشوبگران در کشورهای همسایه اعتراف کرد و گفت: «من تصاویری از نیروهای کرد در حال آموزش دیدن در خارج از ایران و در حال آموزش دیدن در عراق را دیدهام. متأسفم که ایران برخلاف آمریکا متمم قانون اساسی برای صدور مجوز حق مالکیت اسلحه برای مردم خود را ندارد وگرنه همینالان مردم ایران اسلحه به دست داشتند و این میتوانست تفاوت بزرگی را ایجاد کند و ایران نیازمند یک اپوزیسیون بزرگ است.»
۳. «رعنا رحیمپور» خبرنگار بیبیسی اخیراً در یک فایل صوتی که در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر شد، صریحاً گفت که کشورهای منطقه، یک ایران تکهتکه و تجزیهشده میخواهند. او مشخصاً گفته بود به خبرنگاران شاغل در ایران اینترنشنال (شبکه تلویزیونی ابوارّه) ابلاغ شده که فقط با رهبران احزاب (کُرد، لر، عرب) گفتوگو و به آنها تریبون داده شود!
۴. همزمان با این اخبار و گزارشها بود که پایگاه خبری نورنیوز (رسانه نزدیک به شورای عالی امنیت ملی) در خبری اختصاصی نوشت: «طی دو ماه گذشته جلسات متعددی میان مقامات سیاسی، نظامی و امنیتی آمریکایی و سرویس تجزیهطلب مستقر در اقلیم کردستان عراق با هدف طراحی و اجرای اقدامات تجزیهطلبانه علیه ایران و حمایت مالی از این گروهها برگزار شده است.»
۵. بر اساس گزارشهای منتشرشده، جلسه اخیر مکرون با فعالان اپوزیسیون زن ایرانی در خارج از کشور از سوی یکی از گروههای معاند و تجزیهطلب تحت عنوان «عدالت برای کردستان» برگزار شده بود. گروهکی که توسط «برنارد هنری لوی» یکی از یهودیان پرنفوذ ساکن فرانسه، تأسیس شده و توسط او اداره میشود و هدف تشکیل «کشور کردستان»! که نتیجه تجزیه ایران و عراق و سوریه و ترکیه است را دنبال میکند. جالبتوجه آنکه قابلتوجه آنکه قبل از دیدار مزبور، تصویری از دیدار مصی علینژاد (از عناصر خودفروخته و پادوی سرویسهای اطلاعاتی غرب) با برنارد لوی منتشر شده بود!
در پایان باید اشاره کرد که طیف تندروی اصلاحطلبان و جریان ضدانقلاب، دو لبه قیچی عملیات رسانهای موصوف در دو ماه گذشته بودهاند.
گفتنی است بسیاری از فعالان و خبرنگاران رسانههای اپوزیسیون و معاند فارسیزبان دوره کارآموزی خود را در همین رسانههای زنجیرهای طی کردهاند. بهطور مثال «علیاصغر رمضانپور» سردبیر فعلی شبکه ابوارّه (اینترنشنال سعودی) سردبیر سابق روزنامههای زنجیرهای در ایران و همچنین معاون وزیر ارشاد دولت اصلاحات بوده است.
از دیگر عناصر خودفروخته منسوب به طیف اصلاحطلبان رادیکال که به خدمت رسانههای معاند مانند رادیو فردا، بیبیسی، صدای آمریکا، منوتو و شبکه سعودی اینترنشنال درآمدهاند میتوان به خبرنگاران فراری مانند «مجتبی واحدی»، «حسین باستانی»، «مسیح علینژاد»، «رکسانا صابری»، «مرجان آلآقا»، «فرناز قاضیزاده»، «نفیسه کوهنورد»، «فرشته قاضی»، «رضا حقیقتنژاد»، «نیکآهنگ کوثر»، «امید معماریان»، «ابراهیم نبوی»، «هوشنگ اسدی»، «نوشابه امیری»، «مسعود بهنود» اشاره کرد که تعامل، همکاری و همپوشانی آنان با اصلاحطلبان تندروی داخلی یک واقعیت انکارناپذیر است.