به تازگی سکانسی از سریال نمایش خانگی «جزیره» به کارگردانی سیروس مقدم به طور گسترده انتشار یافته که در آن میترا حجار دیالوگش را از رو میخواند اما همان را نیز اشتباه میگوید. این گاف بزرگ سریال جزیره در صورتی است که بازیگر با مکثی کوتاه، دوباره دیالوگش را تکرار و آن را تصحیح میکند تا در تدوین فرصت حذف آن را بدهد.اما گویا کارگردان، تدوینگر و نه هیچ کس دیگری بالای سر این سریال نبوده تا چنین اشتباه بزرگی را ببیند و سعی در تصحیح آن داشته باشد.
اما این نخستین باری نیست که سریالهای نمایش خانگی اینقدر جنجالی میشوند. از قطع یکباره سریال و توقف آنها از «قهوه تلخ» مهران مدیری در ۱۰ سال پیش و «ابله» کمال تبریزی که علیرغم حضور چهرههای مطرح در آن به دلیل ضعف محتوا و فیلمنامه نیمه کاره ماند تا «رقص روی شیشه» که در ابتدا قرار بود در ۲۴ قسمت ساخته شود اما عدم پرداخت مطالبات عوامل، باعث شد تا بازیگران قید بازی در این کار را بزنند و این سریال تنها پس از ۱۲ قسمت به شیوه کارگردان به پایان برسد.
همین اواخر سریال «قبله عالم» که نمایشی ضعیف و مبتذل از مقطعی تاریخی بود نیز پس از پخش هفت قسمت به دلیل آنچه از سوی فیلیمو «ممیزیهای فراوان» و «احترام به مخاطبان» عنوان شد، متوقف شد. توقف این سریالها بیتوجه به پول و وقت مخاطبانی که برای این محصولات صرف شده صورت گرفت و سازندگان و پخشکنندگان آنها تنها با توجیهاتی بیپایه سعی در مظلومنمایی داشتند.
نمایش سخیف ناهنجاریها
این روزها عشقهای چند ضلعی، خیانت و خشونت به مضامین اصلی سریالهای شبکه نمایش خانگی بدل شدند. آنها روابطی ناهنجار را که حتی متاهلها را نیز درگیر میکند به تصویر میکشند. از سریال «ممنوعه» که هر ممنوعی را نمایش داد و قصه عشق «برکه» مجرد به «سامی» همسر «ترانه» را به تصویر کشید تا سریال رقص روی شیشه که «ادریس» برای رسیدن به «رعنا» همسر «یغما» خود را به آب و آتش میزد، یا «مانکن» که مثلث عشقی «کاوه»، «همتا» و «کتی» بود یا سریال «دل» منوچهر هادی که مثلثهای عشقی تو در تو داشت؛ عشق میان «رستا»، «آرش» و «رابی» و از سوی دیگر مثلث عشقی «آوا»، «رستا»، «آرش» و مثلث عشقی دیگر «آرش»، «نکیسا» و «رستا». در آن وسط هم پدر آرش که میان «فاراب» و «مرسده» گیر کرده بود.
در سریال «زخم کاری» روابط «سمیرا» همسر مالک با حاج عمو که به ویژه در سکانس قتل حاج عمو توی ذوق میزند یا رابطه مربعی میان مالک، کیمیا، منصوره و سمیرا نیز تکرار روابط چندضلعی است. مثال برای اینگونه روابط در سریالهای نمایش خانگی کم نیست.سریالهایی که در این زمینه کپی دست چندم از سریالهای ترکی هستند، ترویج اینگونه روابط و عادیسازی آن در شرایطی که آمارها نشان از افزایش طلاق و کاهش ازدواج دارد خود آبی بر آتشی است که مهار آن به همین سادگیها نیست. ولی گویا سازندگان شبکه نمایش خانگی فرمول فروش و دیده شدن سریالهای خود را نشان دادن همین روابط و ناهنجاریهای دیگر از کشیدن کوکایین (سریال ممنوعه)، خوردن مشروب (سکانس مهمانی در خانه مالک در زخم کاری) و هر بزه دیگر میدانند.
کیفیت قربانی کمیت در سریالهای شبکه نمایش خانگی
کیفیت نازل سریالهای نمایش خانگی قصه پرغصه دیگر این محصولات است. از سریال «دراکولا»ی مهران مدیری تا آخرینهای آنها «مردم معمولی» به کارگردانی رامبد جوان یا همین سریال جزیره. در مورد سریال مردم معمولی کار به جایی کشید که خود پلتفرم شش قسمت اول آن را پس از انتقادات بسیار به دلیل آنچه «شیوه جدید روایت و رویکرد تعاملی با مخاطبان» عنوان شد، از دسترس خارج کرد.
روابط عمومی سریال هم اعلام کرد، «پس از بررسی نظرات کاربران و مخاطبان در شش قسمت ابتدایی و تغییر در سبک سریال، گروه سازنده «مردم معمولی» و فیلیمو تصمیم به تغییرات گسترده گرفتند تا با رویکرد جدید قسمت هفتم را به عنوان قسمت نخست در دسترس مخاطبان قرار دهند.»
در بخش دیگری از این توضیح آمده است: «احترام به سلیقه مخاطبان و نگاه تعاملی همواره جز دغدغههای عوامل سازنده سریال «مردم معمولی» و مدیریت مجموعه فیلیمو بوده و از همین رو تصمیم به تغییرات در این سریال نیز در همین راستا صورت گرفته است.» این در حالی است که سطح پایین محصولات دیگر پلتفرم فیلیمو نشان میدهد چندان هم سلیقه مخاطب دغدغه این مجموعه نیست و اتفاقا احترامی برای مخاطب قایل نیست. جزیره و نیسان آبی و میدان سرخ که دیگر سریالهای پلتفرم فیلیمو هستند هر کدام مجموعهای از کلیشهها و ضعفهای ساختاری و محتوایی هستند. شاید هم سریال نیسان آبی، مصداق احترام به مخاطب و سلیقهاش به سبک فیلیمو است. نیسان آبی یکی دیگر از سریالهای فلهای منوچهر هادی است که این سالها پی در پی در حال ساخت سریال برای شبکه نمایش خانگی است، آن هم پس از سریالهایی شکست خورده همچون دل (فیلیمو)، گیسو(نماوا). هادی حالا با نیسان آبی،نوستالژیهای دهه شصتی را که از نهنگ عنبر رونوشت کرده است، تکرار کرده که این روزها دیگر تازگی ندارد.
تصویر
?
پلتفرم نماوا هم در این باره دست کمی از فیلیمو ندارد. در حال حاضر «خسوف» و «حرفهای» دو سریال این پلتفرم هستند، در ابتدا به نظر میرسید خسوف به تهیهکنندگی همایون اسعدیان و کارگردانی مازیار میری به دلیل تیم تولیدش که بسیار دهان پرکن بود کار قوی و خوبی باشد اما خیلی زود مخاطبان را نومید کرد. به نوشته خبرگزاری آنا، «در همان ۳-۴ قسمت ابتدایی سریال، این مسئله مخاطب را اذیت میکند که شخصیتهای این سریال همه درس خوانده، ثروتمند، همهچیزدان، باهوش، حق به جانب و همه چیز تمام هستند. بازیگران این نقشها نیز چیزی فراتر از کاراکترها نیستند، نه چهرههای کمتر شناخته شده و نه بازیگران اسم و رسمداری مثل امین تارخ، مسعود کرامتی، ستاره اسکندری یا شهره سلطانی. در مجموع «خسوف» حرف خاصی برای گفتن ندارد.»
سریال «حرفهای» به کارگردانی و تهیهکنندگی مصطفی تقیزاده هم همینطور. حرفهای هم از آشفتگی و ضعف در بازیگری، قصه و کارگردانی رنج میبرد.
آنچه در میان سریالهای پلتفرمها مشترک است استفاده از ستارهها و نامهای بزرگ است آنچنان که این سریالها به کلکسیونی از نامهای آشنا و ستاره بدل شدند کلکسیونی که در مجموع هیچ ارزشی ندارد چون از کمبود محتوا یا نواقص فنی رنج میبرد. این پلتفرمها که گویی برای ساخت برنامه و سریال وارد یک دوی ماراتن شدهاند تنها برای جمع کردن این ستارهها پول خرج میکنند پولی که با ویترین همین نامهای بزرگ از حق اشتراک کاربران کسب میکنند بیآنکه محصولی در خور مخاطبان ارائه دهند.
بررسی مجموعههای نمایشی ضعیف در VOD ها نشان میدهد تنها کمیت آثار هدف این پلتفرمهاست بیآنکه به کیفیت آثار توجه شود. سازندگان این سریالها نیز با چیدن تعدادی از بازیگران ستاره آنقدر عجول این آثار را میسازند که مانند سریال جزیره چنین گاف بزرگی میدهند و کسی از آنها تا زمان نمایش سریال باخبر نمیشود.
حاشیه سوار بر متن
تولید سریالهای خانگی که در ابتدا به صورت DVD منتشر میشد حالا با قدرت روزافزون VOD ها و به طور مشخص دو پلتفرم که سهم اصلی بازار را در اختیار دارند روندی رو به رشد یافته چون دیگر خود این پلتفرمها اقدام به تولید محتوا کردند و با نگاه سرمایه محور به جذب مخاطب برخاستند و برای رسیدن به این هدف نیز از هر راهی استفاده کردند. یکی از این راهها نیز حاشیه سازی است. گاهی حاشیههای پیش آمده برای این سریالها بیشتر از خود آنها دیده شده و بر نکات فنی و حرفهای و محتوای آنها غلبه داشته است. بنابراین سوار شدن بر موج حاشیهها برای این پلتفرمها که منافع اقتصادیشان بر ارزشهای فرهنگی اولویت دارد راهکاری است برای دیده شدن و کلیلک بیشتر و در واقع سود بیشتر.
خلأ نظارت در شبکه نمایش خانگی
بررسی محصولات نمایش خانگی نشان از نبود نظارت دارد. دم دستیترین مثال برای ضرورت این نظارت همین سکانش پخش شده از سریال جزیره است. وقتی نه پلتفرم و نه سازندگان توجهی به آثار خود ندارند وجود یک ناظر که بر کیفیت این آثار نظارت کند ضروری است. به نظر میرسد سریالهای فعلی شبکه نمایش خانگی در نبود چنین فرآیند نظارتی بهسوی ابتذال میروند و مرزهای اخلاقی و عرفی جامعه را تهدید میکنند.
علاوه بر این، این سریالها از نظر ساختاری و فنی در سطح نازلی قرار گرفتند. مخاطبان با دادن هزینه و صرف وقت، توقع دیدن آثاری با کیفیت دارند اما سازندگان و پلتفرمها همچون فروشندگان کمفروشی هستند که برای مخاطبان ارزشی قایل نیستند. هر چند چون فیلیمو هنگام توی ذوق زدن سریالی چون مردم معمولی بگویند به دلیل احترام به مخاطب شش قسمت آن را حذف کردند. برای همین است که باید به فکر نظارت بر این محصولات بود نظارتی که به حفظ حرمت مخاطب بپردازد و مقابل کم فروشی این پلتفرمها بایستد.