با شنیدن واژگانی همچون «مداخلهجویی»، «نظامیگری»، «اشغال» و «جنگ» بلافاصله نام آمریکا از ذهن میگذرد؛ کشوری که ۲۳۰ سال از عمر ۲۴۶ ساله خود را درگیر جنگهای مستقیم و نیابتی خارج از خانه سپری کرده و در بیشتر مواقع همچون اشغال عراق و افغانستان، متحدان اروپایی را نیز در کنار خود داشته است.
شکست آمریکا و متحدان عبری- عربی- غربی آن از جبهه یمن و سوریه گرفته تا عراق و افغانستان از ناکامی این راهبرد نظامی دستکم در دهههای اخیر حکایت میکند که آخرین مورد آن، شکست و خروج غیرمسئولانه از افغانستان بعد از ۲ دهه اشغالگری بود.
حرکت دومینوی ناکامی ها در اوکراین
از سال ۲۰۱۴ که روسیه توانست شبه جزیره کریمه را به خود ملحق کند تا پنجم اسفندماه پارسال که نبرد روسیه و اوکراین درگرفت، آمریکا و متحدان اروپایی با وعدههایی مبنی بر الحاق کییف به اتحادیه اروپا و ناتو و نیز حمایتهای سیاسی، مالی و نظامی از این کشور توانستند سران اوکراین را تحریک و بستر را برای یک جنگ بزرگ فراهم کنند.
اهداف غرب از ایجاد بحران اوکراین بر کسی پوشیده نیست و عبارتند از فرسایشی کردن نبرد، فروش تسلیحات، تضعیف روسیه و در نهایت یارگیری در ناتو و پر کردن شکاف های درونی این ائتلاف نظامی.
بسیاری از صاحبنظران و مقامهای سیاسی در جهان، ناتو را متهم ردیف اول بحران اوکراین میدانند که با دامن زدن به این بحران، در صدد هراسافکنی و یارگیری در شرق اروپا برآمد. مقامهای ناتو با استناد به بندهای ۵ و ۱۰ این پیمان توانستند ۲ کشور فنلاند و سوئد را به سمت خود بکشانند و شمار اعضای ناتو را از ۳۰ به ۳۲ کشور افزایش دهند.
همچنین اعضای ناتو در سالهای گذشته در عمل آشکارا از اختلافهای درونی بلوک خود پرده برداشتند؛ اختلافهایی که در دوره ترامپ تشدید شد و در ماههای گذشته که موضوع الحاق دو کشور اسکاندیناوی مطرح شد، بار دیگر خود را نشان داد. زمانی که ترکیه به عنوان کشوری که دومین ارتش بزرگ ناتو را در اختیار دارد با پیوستن فنلاند و سوئد به ناتو به شدت مخالفت کرد اما بعد از بده بستانهای سیاسی سرانجام با دیگر اعضای ائتلاف همصدا شد.
هزینههای ناتو و حقالسهم هر یک از اعضا، مهمترین اختلاف آمریکا و بازیگران اروپایی در سالهای گذشته بوده است. در سال ۲۰۱۴ اعضای این سازمان توافق کردند تا سال ۲۰۲۴ سالانه ۲ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را به بودجه این سازمان اختصاص دهند؛ توافقی که همواره از سوی اعضای این پیمان نظامی حتی خود فرانسه نادیده گرفته و به اختلاف داخلی بدل میشود.
ترس برخی اعضای پیمان آتلانتیک شمالی به ویژه آمریکا از تحقق ایده «ارتش واحد اروپایی» نیز از دیگر مسائلی است که سبب شده همواره برای ناتو عملیات و ماموریتهای جدید و خطرناک در اقصی نقاط جهان تعریف شود.
حال به جای اینکه ناتو تقویت شود، کشورهای شرقی نفع خود را در ائتلاف های ضدغربی دیدهاند. همین موضوع به اقدام متقابل کرملین منجر شده تا به تقویت ائتلافهای منطقهای و فرامنطقهای علیه غرب اقدام کند. بنابراین رویکرد مسکو در تقویت ائتلافهای آسیایی همچون «سازمان همکاریهای شانگهای» (SCO) و «اتحادیه اقتصادی اوراسیا» (EAEU) را می توان در این راستا تفسیر کرد.
مشکلات داخلی اروپا و آمریکا و عقبنشینی آشکار از پروژه اوکراین
در این ۶ ماه که از آغاز بحران اوکراین میگذرد، تورمی که باید گریبانگیر روسیه شود، دامن خود اروپاییها گرفته تا جایی که تورم در بخش مواد غذایی به حدود ۱۰ درصد و در بخش انرژی به حدود ۴۰ درصد رسیده؛ شرایطی که برای آمریکا نیز به همین منوال پیش میرود و تورم در ایالات متحده رکورد چهار دهه پیش را شکسته است.
در مجموع، ناتوانی غرب در تامین انرژی و عدم همراهی کشورهای عربی منطقه با آمریکا و اروپا برای افزایش صادرات، به افزایش بهای نفت و گاز در جهان انجامید؛ رخدادی که نشان داد تحریمها نتیجه معکوس بر ایالات متحده و متحدان اروپایی داشته، رشد تورم را تسریع کرده و همچنین استانداردهای زندگی آنها را پایین آوردهاست.
روزنامه فرانسوی «لو فیگارو» با اشاره به آمار چهارشنبه ۹ شهریور تارنمای آماری اتحادیه اروپا (یورواستات) نوشت: در حالی که جنگ در اوکراین سبب افزایش قیمت انرژی و سوخت شده است، در ماه اوت(مرداد) نرخ تورم در منطقه یورو به بالاترین حد خود یعنی ۹.۱ درصد در سال رسید.
بر اساس این گزارش، تورم سالانه در ماه ژوئیه برای ۱۹ کشور اروپایی که واحد پول مشترک دارند به ۸.۹ درصد رسیده بود. این ارقام بالاترین آمار ثبت شده توسط اداره آمار اروپا از زمان آغاز انتشار این اندیکاتور (شاخص) در ژانویه ۱۹۹۷ است.
آمریکا نیز به وضعیتی مشابه اروپا گرفتار شده و تورم در این کشور در بخش مواد غذایی به حدود ۱۰ و در حوزه انرژی به ۴۰ درصد رسیده که در چهار دهه گذشته بیسابقه بوده است.
هراس غرب از بحران انرژی در آستانه فصل سرد
میزان وابستگی کشورهای اروپایی به واردات گاز از روسیه نشان میدهد که ۲۱ کشور اروپایی از ۶ تا ۱۰۰ درصد به واردات گاز از روسیه وابسته هستند.
پایگاه شبکه «فرانس ۲۴» نیز بهتازگی در گزارشی به ادامه پیامدهای عملیات نظامی روسیه در اوکراین بر اروپا و تنگنای اقتصادی قاره سبز اشاره کرد که بهای برق را در اروپا به بالاترین سطح رساند.
این پایگاه افزود: «قیمت معاملات یک سال آتی برق آلمان به ۹۹۵ یورو به ازای هر مگاوات ساعت رسید و این رقم در فرانسه از یک هزار و ۱۰۰ یورو عبور و نسبت به سال گذشته، در هر دو کشور افزایشی ۱۰ برابری را تجربه کرد.»
اداره نظارت بر بازارهای گاز و برق در انگلیس (اوفگِم) هم اعلام کرد، سقف قیمت برق و گاز را از اول اکتبر(۹ مهر)، به ازای هر سال به طور متوسط به ۳ هزار و ۵۴۹ پوند (۴ هزار و ۱۹۷ دلار) افزایش خواهد داد. اوفگم دلیل این افزایش را، برداشته شدن محدودیتهای کووید-۱۹ و همچنین تحریمهای اعمال شده بر عرضه محصولات انرژی از روسیه بیان کرد.
بهای گاز در اروپا نیز بهتازگی به ۳۴۱ یورو به ازای هر مگاوات ساعت افزایش یافته است. قیمت گاز در اروپا در ماه مارس(اسفند-فروردین) به ازای هر مگاوات ساعت به ۳۴۵ یورو رسید و رکورد شکست.
یافتههای تحقیق اخیر اندیشکده «بروگل» بیانگر آن است که کشورهای اروپایی از سپتامبر(شهریور) ۲۰۲۱ تا آگوست(مرداد) ۲۰۲۲، حدود ۲۳۶ میلیارد یورو برای محافظت از خانوادهها و شرکتها برابر افزایش بهای انرژی اختصاص دادهاند.
«جیوانی اسگاراواتی» محقق این اندیشکده درباره افزایش قیمتها به فرانس ۲۴ گفت: «زمستان برای همه کشورهای اروپایی، سخت خواهد بود. قیمتها همچنان بالا خواهد ماند و احتمالاً حتی بالاتر هم خواهد رفت»؛ همین واقعیت ها باعث شده مقامها و رسانههای غربی زبان به اعتراف بگشایند و آشکارا سیاست تحریمی علیه روسیه را ناکام و شکست خورد معرفی کنند.
دستاورد «هیچ» بایدن و اروپا
اروپا که به دلیل نیاز شدید به انرژی و آسیبپذیری از تحریمهای روسیه، اینک به شکست راهبرد خود اعتراف میکند و سران بروکسل درصدد تداوم تامین انرژی از مسکو برآمدهاند.
اما نوک پیکان حملات بیشتر متوجه شخص «جو بایدن» است که آمریکا و اروپا را به این وضعیت خوار و ذلیل کشانده است. پایگاه تحلیلی «۱۹۴۵» در گزارشی دستاورد بایدن را «هیچ» دانست و نوشت: بایدن بارها با نشان دادن نقطه ضعف، تردید و سردرگمی در حوزه سیاست خارجی، به اعتبار آمریکا آسیبزده و در نتیجه تهدیدها و چالشهای بیشتری را برای ایالات متحده رقم زده است.
به نوشته این تارنما، دولت بایدن چه از نظر ماهیتی و چه در زمینه دیپلماسی اقتصادی «مردد، مطیع و سردرگم» است و همین موضوع سبب شده تا پیامهایی مبنی بر نبود عزم سیاسی رئیسجمهوری آمریکا به کشورهای مخالف همچون چین و روسیه مخابره شود.
«تریتا پارسی» ستوننویس سایت شبکه تلویزیونی «ام.اس.ان.بی.سی» نیز تحلیلی در زمینه بحرانهای سهگانه پیش روی آمریکای بایدن یعنی اوکراین، تایوان و برجام نوشته است؛ سه بحرانی که گریبان بایدن را گرفتهاند.
به نوشته وی، آمریکاییها خود نیز دیگر از این وضعیت خسته شدهاند. آنان در داخل کشور با اختلافهای بیشماری مواجهاند و با این اوصاف دیگر به هیچوجه تحمل درگیریهای خارجی را ندارند. با این وجود اما خطر رخداد سه فاجعه فراروی ایالاتمتحده قرار دارد. واشنگتن به طور بالقوه با جنگ در اوکراین که اینک برای زمان زیادی به طول انجامیده روبهروست؛ جنگی که خطر درگیری مستقیم ایالاتمتحده و روسیه را به همراه میدارد.
غرب دست به دامان ایران برای میانجیگری
نگرانی غرب از پیامدهای فرسایش بحران اوکراین از جمله شکستهشدن رکورد بهای برق و گاز در آستانه فصل سرد، سبب شده که برای حلوفصل آن دست به دامن تهران شود.
عصر سهشنبه ۸ شهریور ۱۴۰۱، «حسین امیرعبداللهیان» وزیر امور خارجه کشورمان عازم مسکو شد و در خصوص اهدافش از سفر به روسیه اظهار کرد: هدف اصلی از این سفر تلاش برای حل بحران اوکراین براساس درخواست به عمل آمده از تهران است. برخی طرفهای غربی خواهان نقشآفرینی فعال ایران در این موضوع هستند.
حال این پرسش به ذهن می رسد که «چرا غرب دست به دامن ایران شده است؟»
پیشتر دولتمردان آمریکا تلاش کردند با سفر به عربستان و متقاعد کردن آل سعود برای افزایش صادرات، از بهای انرژی در جهان بکاهند که راه به جایی نبردند و دستاورد آن چند عکس یادگاری با بن سلمان بود. در حالی که تنها چند روز پس از تور خاورمیانهای بایدن، تهران میزبان رئیسان جمهوری ترکیه و روسیه بود که از وزن بالای سیاسی کشورمان در مناسبات منطقهای و جهانی پرده برمیداشت.
اینک اروپا دست یاری به سوی ایران دراز کرده که از یک سو در حال مذاکره با غرب برای حلوفصل اختلافهای هستهای است و از سوی دیگر مناسبات حسنهای با روسیه دارد؛ مناسباتی که به توافق استراتژیک ۲۰ ساله بین تهران- مسکو منتهی شد و یکی از محورها و اهداف سفر وزیر خارجه نیز همین توافق است.
افزون بر توافق راهبردی با روسیه، تهران توافقی استراتژیک ۲۵ ساله با چین دارد و آغوش باز ۲ پیمان بزرگ «بریکس» «شانگهای» از نقش تعیینکننده ایران در جهان با وجود ۴۰ سال تحریمهای همهجانبه واشنگتن دارد.
در مجموع، افزایش روز افزون تورم و کمبود انرژی در نبود یک چشمانداز روشن و نویدبخش باعث شده که غرب دست یاری به سمت ایران دراز کند. در این میان اما وزن سیاسی بالای ایران و جایگاه برجسته تهران در معادلات منطقهای و فرامنطقهای نیز تعیینکننده بوده است که میانجیگری وزیر امور خارجه کشورمان در مسکو برای حل وفصل بحران به نوعی اعتراف آشکار غرب به شکست راهبرد خود در اوکراین تلقی میشود.