مگر می شود شاعر بود و منطق داشت؟ دنیای شاعری سراسر احساس است و کمی به دور از منطق، اما تو عجیب متفاوتی! خیام را می گویم!
نگاه به کوچکی شهر نیشابور نکن که بزرگان زیادی را در خود جای داده است. از خیام گرفته که زبانزد عالم است تا عطار همه چی دان!
آرامگاه خیام در باغی که منتسب به خود اوست قرار دارد؛ خلاقیتی که در ساخت این بنا استفاده شده هنوز هم در نوع خود بی نظیر است. ارتفاع مقبره خیام 22 متراست و استخوان بندی اصلی آن، فلزی محاط در پوشش بتنی است. شکل بنا در پایین، تقسیم بندی ۱۰ گانه ای دارد و فاصله پایه ها ۵ متر است. اضلاع بنا مستقیما به سمت بالا ادامه یافته و به صورت اشکال هندسی منظم تورفتگی پیدا می کنند و بعد به صورت تقریبا مخروطی شکل به هم رسیده و شبه گنبدی را در بالا به وجود میآورند که قسمت عمده آن مشبک و تو خالی و یادآور ستاره ای است که نماد شخصیت علمی و ستاره شناسی خیام تلقی می شود. چه خلاقیت خاصی در این بنا موج می زند؟
گویا کلی حرف نا گفته دارد و پشت این همه زیبایی و طراحی رازی بزرگ نهفته است. مگر می شود این هفت خیمه مثلثی شکل سنگی با خودش حرف ها نداشته باشد؟
همه چیز در این باغ دلبر است
قلوه سنگ های کوچک کنار یکدیگر فرشی می شوند برای رسیدن به این بنا؛ درختان سر به فلک کشیده باغ، هنوز که هنوز است با رباعیات مستانه خیام، بی خیال دنیا، مست می رقصند و عطر خوش او را هم چون نسیمی بر گیسوهای آشفته شان می کشند. نمی دانی که آفتاب چطور از میان این درختان قدیمی دلبری می کند؟ درختانی با 5 متر ارتفاع که گواه قدمت خویش هستند. هر از چند گاهی هم صدای موسیقی می آید که در آن فضا حست را به خوبی قلقلک می دهد. یک ترکیب خاص از موسیقی، باغ، گل و درختان قد برافراشته کاج به اضافه دلبری های باد...
یک سیاره در آسمان و یک حفره در ماه به نام تو
من اما در گوشه ای از باغ نشسته ام؛ به این فکر می کنم یک انسان می تواند چند بعدی باشد؟ یا این که چقدر ابعاد مختلف شخصیتی داشته باشد؟ کمی واضح تر بگویم! در ذهنم به این می اندیشم؛ کسی که شعر می گوید و با دنیای ستاره ها آشناست حتما می تواند انسان جالبی باشد. خلاصه که در هر چهره که به او بنگرید قامتش را دیدنی خواهید یافت.