بیا یک مراسم خاکسپاری ویژه برگزار کنیم و بر عکس سایر مراسم ختم،شیرینی و گل بگیریم و یک کیک بزرگ مخصوص و روی کیک بنویسیم:
گذشته،گذشته چه زشت و چه زیبا
جشن بگیریم و همه دوستانمان را دعوت کنیم شاد باشیم و سعی کنیم از لحظه لحظه زندگی لذت ببریم.
در این خاکسپاری،یک وصیت نامه برجای مانده در صندوقچه کوچکی در کنج اتاق به این مضمون: عمارتی گرانبها که با سنگهای قیمتی(تجربیاتی که از اشتباهات،شکستها و ناکامی ها در زندگی)ساخته شده است می رسد به کسی که تصمیم گرفته باقی عمر خود را چه کوتاه و چه بلند با امید به فردایی بهتر زندگی کند و از لحظه لحظه زندگی خود نهايت بهره را ببرد.
جشن رویایی و به یادماندنی در این خاکسپاری خاص می گیریم و به خودمان قول می دهیم که اگر هر لحظه ای از زندگی که نا امیدی به سراغمان آمد،به عمارتی که به ما به ارث رسیده برویم.
چایی بریزیم و در کنار پنجره به دنیایی سرشار از مهربانی،عشق و.....همه زیباییها بنگریم.
زندگی کنیم و از زندگی لذت ببریم.
آرزو کنیم و تلاش کنیم برای رسیدن به آرزوهایمان در هر سنی که هستیم و سعی کنیم تمام جملات که نا امیدی را در ذهنمان زنده می کند،مثل (دیگه از من گذشته،دیر شده،نمی شه،کار من نیست و هزاران جمله دیگر)از مغزمان پاک کنیم.
بیایید یک جشن خاکسپاری برای خاطرات بگیریم و از دقایق زندگی باقیمانده لذت ببریم.
زندگی واقعی زندگی نیست که ما با ثروت زیاد و با خانه و ماشین و ....همه شرایط،شاد باشیم زندگی واقعی این است که ما شرایط فعلی خود را حتی خیلی بد،بپذیریم و تلاش کنیم با امید به فردایی بهتر دقایق و لحظاتی خوش را برای خود و خانواده و دوستان رقم بزنیم.