نیلوفر سهرائی
نیلوفر سهرائی
خواندن ۵ دقیقه·۳ سال پیش

مصاحبه ی آدام گرانت با استرپرل در رابطه با روابط کاری

آدام گرانت : چهار سال پیش ، وقتی داشتم روی اولین سخنرانی TED خود کار می کردم ، برخی از همکاران را به یک جلسه تمرین دعوت کردم. یکی از آن همکاران استر پرل ، درمانگر روابط و مجری پادکست معروف "از کجا باید شروع کنیم؟" ما قبلاً فقط یکبار ملاقات کرده بودیم ، اما این مانع از فیدبک دادن ِ او نشد. او به من گفت صحبت من مجموعه ای از فکت ها و واقعیات بود ، هیچ احساسی نداشت. که اگر می خواستم به مردم دسترسی پیدا کنم ، نمی توانستم فقط در فکت ها متوقف شوم. لازم بود که مقداری احساسات را به صحبت ها تزریق کنم. همان موقع می دانستم که یک عضو جدید عالی در شبکه چالش خود را پیدا کرده ام ، شخصی با علایق مشترک ، اما سبک و جهان بینی بسیار متفاوت. بنابراین من هیجان زده شدم که فهمیدم او پادکست جدیدی دارد ، "کار چطوره؟" به نظر می رسد روابط شخصی و شغلی مشترکات زیادی دارند.

من آدام گرانت هستم. و این WorkLife ، پادکست من با TED است.
من یک روانشناس سازمانی هستم. من مطالعه می کنم که چگونه کار اذیت کننده نباشد. و یکی از دلایل اذیت کننده بودن کار برای بسیاری از افراد ، افراد دیگر است. بنابراین با استر برای بحث و گفتگو درباره اینکه چگونه می توانیم روابط کاری خود را بهتر مدیریت کنیم ، صحبت کردیم.

پادکست worklife آدام‌گرانت
پادکست worklife آدام‌گرانت



آدام گرانت : آ.گ _ استرپرل : ا.پ

آ.گ:من از داشتن این مکالمه بسیار هیجان زده هستم زیرا هر وقت می شنیدم که در مورد روابط عاشقانه صحبت می کنید(در پادکست استر پرل به نام برای روابط زناشوییwhere should we begin) ، می بینم که در روابط کاری جایگزین می شوم و فکر می کنم بسیاری از نکات به کار می رود. من می خواهم ابتدا با پرسیدن یک سوال از شما شروع کنم ، هنگامی که شما به فکر انتقال از نوعی دنیای رمانتیک به دنیای کار افتادید (پادکست جدید استرپرل،hows work)، چه شباهت ها و تفاوت های عمده ای در نوع نگاه به روابط داشتید؟

ا.پ: خیلی جالب است. من خودم احساس نمی‌کنم که تغییر یا گذار خاصی را تجربه می‌کنم. من به عنوان یک درمانگر سالها با افرادی که مشکلات کاری دارند و همچنین با تجارت خانوادگی کار کرده ام. بنابراین فقط پادکست تغییر شکل داده است. با این حال ، من به سیستم های رابطه ای نگاه می کنم و روابط در زمینه ها یا کانتکست های مختلف ِ فرهنگی، سیاسی، اقتصاداجتماعی وجود دارد. همه ی روابط انتظاراتی دارند.همه ی روابط مرزها و محدودیت هایی دارند. همه روابط ، اگر قوی باشند ، یک حقیقت بنیادی پیرامون اعتماد دارند. همه روابط مسئولیت و پاسخگویی ، تعامل داشتن و خلاقیت را می طلبند.
بنابراین ،آنچه که تغییر می‌کند "زمینه یا کانتکست "است(در تغییر از روابط عاطفی به کاری)، و در اینجا من به کار خود ادامه داده ام و عوامل پویایی را بررسی کرده‌ام. من نگاه کردم که این نیروهای نامرئی چه هستند که مردم با خود به کار می آورند و این فشارها و نیروها در نهایت روابط کاری و تعارضات ، نحوه تعامل و ارتباط و کانکت شدن در آن را شکل می‌دهند. و بنابراین، این زمینه یا کانتکست است که تغییر می کند ، نه تفکر در مورد روابط.

پادکست استرپرل در رابطه با روابط کاری
پادکست استرپرل در رابطه با روابط کاری


آ.گ: پس شما می گویید ما وقتی به سرکار می رویم اساساً انسان های مختلفی نمی شویم؟
ا.پ: اوه ، شما هنوز هم این را باور دارید؟
(خنده حضار)

آ.گ: من این فکر را نمی‌کنم، فقط می خواهمتایید کنی.

ا.پ: البته من فکر می کنم ، این یک چیز بسیار جالب است. این تصوری که شما آورده اید - دو دیدگاه وجود دارد. این دیدگاه وجود دارد که می گوید: "شما زندگی خود را به سر کار نمی آورید" و من می گویم ، "مگر دیگر با چه چیز دیگری می آیی؟" همه ما یک رزومه داریم که رزومه رسمی است. و همه ما دفتر خاطرات رابطه ای خود را داریم که رزومه غیر رسمی است. و همه چیز با شما همراه است. و اینهاست که انتظارات شما ، نحوه تعامل یا رقابت شما با دیگران، نحوه ی کمک خواستن شما از دیگران و ... را شکل می‌دهد. اما بعد ، می دانید ، ادامه دهید.
(خنده)
آ.گ: می خواستید بیشتر بگویید؟
ا.پ: بعد از آن می توانم آن را بگویم.
ا.گ: خوب بسیار خوب ، بنابراین یکی از چیزهایی که من زیاد به آن فکر کرده ام و می‌کنم پویایی قدرت در روابط است. و من به یاد دارم که یک تحلیل واقعاً جذاب از قدرت را خواندم. من فکر می کنم توسط امرسون بود که استدلال کرد اگر اندکی عدم بالانس قدرت در روابط میبود، روابط پایدارتر بودند، زیرا اگر می دانستید کدام شخص دارای قدرت کمی بیشتر یا نفوذ بیشتری است ، ساختار پایدارتر می‌شد به صورتی مداوم و استیبل و قابل پیش‌بینی. در حالی که اگر افراد از قدرت برابر برخوردار بودند، دائماً برای هر موقعیت شوخی می کردند و مشخص نبود که هر کسی باید کجا بایستد. و به نظر می رسد که پویایی در روابط عاشقانه بیشتر از روابط حرفه ای است. چون در محل کار ما سلسله مراتب داریم ، درست است؟ ما می دانیم رئیس کیست. من واقعاً کنجکاو شدم که بشنوم درباره این موضوع چگونه فکر می کنید.

ا.پ: بنابراین ما می توانیم یک گفتگوی جالب در مورد قدرت داشته باشیم ،

آ.گ: دوست دارید الآن درموردش صحبت کنیم؟

ا.پ: بله صحبت می‌کنیم - اما خیلی جالب است. آنچه شما مطرح می کنید ، نوعی تنش است که می دانید از این تنش پویای تفاوت در اختلاف ناشی میشود. من کمی متفاوت به قدرت نگاه می کنم. من این را اینطور می گویم هیچ رابطه ای وجود ندارد که بُعد قدرت نداشته باشد. این ذاتی روابط است. خوب یا بد نیست این فقط بخشی از ساختار روابط است زیرا در روابط ، افراد انتظاراتی دارند. و هنگامی که انتظاراتی دارید ، با درجه ای از وابستگی ، اتکا و وابستگی همراه است و این وابستگی طبق تعریف به افرادی که به آنها وابسته هستید ، اعطا می شود. و این قدرت با تبدیل شدن به موضوعی خیرخواهانه ، خنثی می شود و ما آن را اعتماد می نامیم،به طوری که به جای قدرت داشتن بر کسی به قدرت داشتن به کاری یا عملی تبدیل می‌گردد(power over تبدیل میشود به power to .
اما همه می دانند که قدرت فقط محور عمودی با تک فاکتور اقتدار نیست ، کسی که تا به حال یک کودک دو ساله داشته است این را می داند. منظور من این است که این ایده که قدرت فقط برای اقتدار و سلسله مراتب است ، فقط یک نظر و تئوری میباشد. اما شما می توانید قدرتی داشته باشید در جایگاه bottom up (یک جایگاه سازمانی که از جایگاه پایین فکر و استراتژی ها را بررسی میکند تا به سطوح بالا و بر آنها قدرت دارد) می آید. شما می توانید قدرتی داشته باشید که، قدرت را از افراد صاحب قدرت می گیرد ، آن هم قدرت است. این رابطه در واقع چند وجهی و ذات رابطه است.
ادامه دارد...

سلام من نیلوفرم دانشجوی رشته مهندسی صنایع غذایی . علاقه مند به رشته ی خودم. در حال کارآموزی در کارخونه لبنیات و یادگیریِ بیشتر.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید