در ابتدا لازم است به معنی ابتذال بپردازیم و برای این کار بهتر است به فرهنگهای لغات مراجعه کنیم.
در فرهنگ فارسی معین ذیل واژه ابتذال آمده است:
بسیار بکار بردن چیزی تااندازهای که از ارزش آن بکاهد، بیارزشی، پستی.
در فرهنگ فارسی عمید نیز ذیل این واژه آمده است:
دائم بکار بردن و کهنه کردن چیزی؛ کهنگی، خوار کردن؛ بیقدری، پستی.
همچنین در لغتنامه دهخدا آمده است:
(مصدر عربی)صرف چیزی را بسیار. باد روزه داشتن جامه یعنی جامه برای کار پوشیدن. دائم بکار بردن جامه و جز آن. ناپاک و زبون داشتن. در باختن و نگاه نداشتن چیزی. ضد صیانت.
و در انگلیسی معادل آن میشود: obscenity.raunchiness.triteness
در نگاه به قاموس و معجمها و غیره به یک معنای واحد برای این واژه میرسیم که «صرف بسیار چیزی را ابتذال گویند» بهطوریکه آن چیز از ارزشش کاهش یابد.
همه میدانیم که در منطق یکی از گزارههای صحیح «اثبات شی نفی ما عدا نمیکند» است و این یعنی اثبات چیزی بهمنزلهی نفی چیز دیگر نیست. پس اثبات ابتذال چیزی توسط کسی، اثبات ابتذال خود آن فرد نیست. ولی تلاش و اصرار به نشان دادن ابتذال خود مبتذل میشود؟
اینجا بایستی دو چیز را از هم تفکیک کرد، کشف ابتذال و ابتذال. عمل به کشف ابتذال خود میتواند به ابتذال کشیده شود وقتیکه ما در این عمل به پرتگاه تکرار و کاهش ارزش وارد شویم. پس میتوان گفت ما نیز هنگامیکه مدام دست به کشف ابتذال و اعلام یکچیز بهعنوان مبتذل میزنیم فراموش میکنیم که بهعین خود کشف نیز عملی میشود مبتذل.
اما سؤالی که اینجا ذهن را درگیر میکند این است که بهصرف و یا فرض وجود حقیقت، اگر کسی را متهم به حقیقتی کنیم، او میتواند ما را متهم به همان حقیقت کند؟
حقیقت، به فرض وجود برای آنان که حقیقت را ناموجود میدانند،یکتاست و اگر از جنبههای مختلف دیده شود دیگر حقیقت نیست و سوگیری شناختی حقیقت است پس نمیشود فردی را که به حقیقت میخواند، به همان حقیقت او را متهم ساخت و اگر او را بخواهیم به بخشی دیگر از آن حقیقت بخوانیم صرفاً سوگیری شناختی شخصی خود را که نسبت به حقیقت شکلگرفته است به او یادآوری میکنیم، پس این کاری است باطل. و اگر قرار باشد او را به حقیقتی دیگر، موضوعی دیگر بخوانیم باز جواب این است که: «اثبات شی نفی ما عدا نمیکند».
حال از شما میپرسم که آیا کلا صرف بسیار هرچیزی برای هر چیزی به ابتذال کشیده میشود؟