بنابر عقیده ای، جفت روحی دو نیمه یک روح می باشند و همه ما جفت روحی داریم.
خداوند ما را آفرید و با این هدف از مبدأ آفرینش دور کرد که ما یاد بگیریم، تجربه و رشد کنیم و به شکل موجودی متکامل تر به او برگردیم. در نقطه آغازین خلقت، هر اگاهی واحدی شامل بخش زنانه و مردانه یا آلفا و امگا یا همان یین و یانگ و درکل دو قطب یک حقیقت بوده است.
در هبوط به جهان های پایین تر ، این دو بخش از هم جدا شده و جفت های روحی را می سازند و هر یک در کالبد ی جدا از دیگری، درحالی که از این جدایی آگاه هستند، متناسخ می شوند.
هنگامی که جفت روحی باهم ملاقات می کنند، این رابطه بسیار شدید و عمیق است. در واقع، رمانتیک ترین رابطه ای که می توان متصور شد مربوط به این دوست.
جفت های روحی مانند آینه ای عمل می کنند که عیوب یکدیگر را باز می تابانند تا به هم در رشد بیشتر برای دوباره یکی شدن کمک کنند.
برای رسیدن به این هدف، تعادل در تمام زمینه ها و سطوح توسط هردو لازم است. گفته شده که اگر هردو در زمینه ای به تعادل برسند، دیگر نیازی به کار کردن روی آن نیست
جفت های روحی می توانند در سن، جنسیت (البته ممکن است هر دو از یک جنس باشند)، محل زندگی، نژاد، باورها و اخلاقیات با هم متفاوت باشند.
آنها به تکامل یکدیگر برای بازگشت به خانه کمک می کنند، در تمام سطوح بهم گرایشی قوی دارند و در مقام روح میدانند که یکی هستند.
و این آگاهی به آنها در غلبه بر مشکلات و موانع بسیار یاری رسان است. هنگامی که این دو بهم می رسند، موجب سرعت گرفتن رشد روحی یکدیگر می گردند.
آنها هدایای روحی ای دارند که دیگری بدان نیاز دارد. آنها به جریان انرژی و نوسانات یکدیگر آگاه هستند و زمانیکه بهم می رسند از انرژی دیگری برای رسیدن به رشد و تعادل خود کمک می گیرند.
وقتی آنها بطور فیزیکی بهم می رسند و باهم یکی می شوند، شعله درون هردو که تا قبل از این کم سو بوده، مشتعل می گردد. این اشتعال مانند مار چنبره زده طلایی ای است که بیدار شده و در طول ستون فقرات بالا می آید و بیداری خاصی اتفاق می افتد (همانند بیداری کندالینی )