در حوزه حسابرسی، هر چند پژوهشهای فازی بیشتری نسبت به حسابداری مالی انجام شده است، با توجه به ویژگی حسابرسی که مبتنی بر نمونهگیری و قضاوت انسانی است،
هدف این پژوهش، معرفی نظریه مجموعههای فازی یا در اصطلاح چندمقداری به عنوان ابزاری برای مقابله با ابهام و عدم دقت در سیستمهای بشری و فرایندهای تصمیمگیری و ارایه کاربردهای آن در حسابداری است.
نویسندگان: محمد نمازی، محسن کریمی
چشمانداز مدیریت مالی و حسابداری/ شماره ۱ ـ بهار ۱۳۹۰ ص ۳۶ – ۹
چکیده
هدف این پژوهش، معرفی نظریه مجموعههای فازی یا در اصطلاح چندمقداری به عنوان ابزاری برای مقابله با ابهام و عدم دقت در سیستمهای بشری و فرایندهای تصمیمگیری و ارایه کاربردهای آن در حسابداری است. بنابرایناین پژوهش از نوع پسرویدادی است و از روش کتابخانهای و تکنیک تحلیل محتوا جهت بررسی پژوهشهای فازی انجامشده در حسابداری و موارد کاربرد آن استفاده میکند. دوره زمانی پژوهش سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۰ بوده و پژوهشهای حسابداری- فازی مربوط به این دوره از طریق پایگاههای اطلاعاتی مطرح ملی و بینالمللی جمع آوریشده است.
نتایج این پژوهش حاکی از کاربرد منطق فازی در زمینه حسابداری مدیریت (%۵/۷۴)، حسابرسی (%۶/۱۷) و حسابداری مالی (%۹/۷) است. عمده این کاربردها در بحث حسابداری مدیریت مربوط به تصمیمگیریهای مدیریت، ارزیابی عملکرد و هزینهیابی است. کمترین کاربرد شناختهشده منطق فازی در حسابداری مالی است. با وجود موارد متعدد ابهام و عدم صراحت در حسابداری به ویژه در حسابداری مالی، به نظر میرسد که پژوهشگران و حرفه حسابداری به حد کافی از منطق فازی و کاربردهای آن استفاده نکردهاند. برطرف نکردن این ابهامات میتواند منجر به کاهش در دقت و ارزش اطلاعات حسابداری شود. در حوزه حسابرسی هر چند که پژوهشهای فازی بیشتری نسبت به حسابداری مالی انجام شده است، با توجه به ویژگی حسابرسی که مبتنی بر قضاوت انسانی و نمونهگیری است، ابعاد مختلفی از ابهام وجود دارد. لذا پژوهشهای فازی انجامشده در این حوزه نیز کافی و بیانگر تمامیکاربردهای منطق فازی در حسابرسی نیست.
کلید واژهها: ، ، ،، .
مقدمه
ابهام و عدم صراحت در قضاوتهای انسانی در بسیاری از رشتههای علمی وجود دارد. حسابداران در برخورد با موضوع ابهام و عدم صراحت به گونهای رفتار میکنند که گویا ابهامی وجود ندارد و یااینکه یک امر تصادفی است. حسابداری نیز در بسیاری از جنبههای مهم دارای ابهام و عدم صراحت است. مشکل ابهام و عدم صراحت در حسابداری و حسابرسی مربوط به قواعد و نظام حسابداری است. به عنوان مثال، بایو و همکاران به دنبال ورشکستگی شرکتهای بزرگ آمریکایی و اتهام وارد بر حرفه حسابداری مبنی بر عدم ارائه گزارشهای مالی صحیح و دقیق، بر این عقیدهاند که استانداردهای حسابداری مالی در بیان دقیق ویژگیهای کیفی اطلاعات حسابداری و ایجاد تعادل بین آنها ناتوان است. بیانگ در بیان مفهوم اهمیت براین عقیده است که مفهوم اهمیت اساساً دو بعدی مثل سیاه یا سفید و خوب یا بد نیست، بلکه درجاتی از اهمیت وجود دارد که در حسابداری نادیده گرفته میشود. یان در تجزیهوتحلیل روابط هزینه، حجم فعالیت و سود بیان میدارد که رویکردهای سنتی حسابداری به دلیل بیتوجهی به عدم صراحت و دقت هر یک از متغیرهای مورد استفاده، در ارائه اطلاعات دقیق ناتوان است. از نظر کاپلن ]۳۸[ معیارهای ارزیابی عملکرد به دلیل تمرکز بر نتایج کوتاهمدت و ابهام در بیان نتایج بلندمدت، در تعریف و اندازهگیری دقیق عملکرد ناتوان است. تانگ و بینون با اشاره به اهمیت بودجهبندی سرمایهای در تصمیمهای مدیریت، تکنیکهای حسابداری را به دلیل عدم توجه به ابهامات موجود، نادقیق میدانند.
ابهام و عدم صراحت اساسا متفاوت از تصادفی بودن است. تصادفی بودن مربوط به عدم اطمینان در مورد وقوع یا عدم وقوع یک رویداد است و در قالب احتمالات بیان میشود. در حالی که ابهام و عدم صراحت مربوط به عدم دقت و عدم وضوح در تعریف کلمات، رخداد وقایع و قضاوتها است. غفلت از ابهام و عدم صراحت در مدلهای تصمیمگیری میتواند قابلیت استفاده و فایده مدلهای حسابداری را از طریق کاهش سودمندی در خاصیت تبیینکنندگی وقایع و قدرت پیشبینی آنها محدود سازد.
ضرورت توجه به ابهام و عدم صراحت در علم از سال ۱۹۲۰مطرح بوده، ولی به دلیل نبود یک مبنای منطقی قوی رشد چندانی نداشته است تا اینکه در سال ۱۹۶۵ پروفسور لطفیزاده، استاد ایرانی الاصل دانشگاه کالیفرنیا، نظریه “مجموعههای فازی” یا در اصطلاح “چندمقداری” را به عنوان ابزاری برای مقابله با ابهام و عدم دقت در سیستمهای بشری و فرایندهای تصمیمگیری که آن را فازی بودن نامید، مطرح ساخت. منطق فازی دارای کاربردهای گستردهای در علوم مختلف از جمله اقتصاد، مدیریت و حسابداری است. با وجود جنبههای مختلف ابهام و عدم صراحت در حسابداری، هدف از این پژوهش معرفی منطق فازی و همچنین بررسی کاربردهای عمده آن در حسابداری ملی و بینالمللی با توجه به پژوهشهای صورت گرفته در این زمینه است. اهمیت این پژوهش آن است که با توجه به اینکه امروزه اطلاعات به عنوان جزء اصلی هر تصمیمگیری، دارای ارزش اقتصادی است، ارزش اطلاعات وابسته به توان اطلاعات در رفع ابهامات مربوط به حالات طبیعت و منافع حاصل از آن است. عدم توجه به موضوع ابهام و عدم صراحت در تکنیکهای حسابداری مدیریت، روشهای حسابرسی و گزارشهای حسابداری مالی، ممکن است منجر به کمرنگ شدن نقش اطلاعات حسابداری در فرایندهای تصمیمگیری شود. بنابراین یکی از فواید اصلی این پژوهش آن است که به معرفی یکی از تکنیکهای نوین که میتواند به موارد ابهام در حسابداری کمک نماید، اقدام مینماید. همچنین، کاربران حسابداری را با کارکردها و نتایج این فن نوین در زمینههای مختلف حسابداری آشنا میسازد و لذا پژوهشهای عملی و نظری آینده را در این زمینه نیز تسهیل مینماید.
تفکر فازی به دنبال ایراد وارد بر منطق ارسطویی مبنی بر فاصله بین منطق و واقعیت مطرح شد. منطق ارسطویی که اساس ریاضیات کلاسیک را تشکیل میدهد، فرض میکند که جهان سیاه و سفید یا دو ارزشی است. در واقع منطق ارسطویی دقت را فدای سهولت میکند. اما پدیدههای واقعی تنها سیاه یا سفید نیستند، بلکه تا اندازهای خاکستری هستند. به عبارت دیگر، پدیدههای واقعی همواره فازی یعنی مبهم و غیردقیق هستند.
هدف اصلی منطق فازی فراهم نمودن مبنایی جهت انجام استدلالهای تقریبی و دقیق است. این کار از طریق در نظر گرفتن میزانی از شایستگی و اقتضا در دامنه صفر تا یک برای عناصر یک مجموعه فازی است. به گونهای که به عناصر یک مجموعه فازی این امکان را میدهد که به طور نسبی سیاه یا سفید باشند. نظریه مجموعههای فازی با بیان اطلاعات کیفی و ذهنی و همچنین گزارههای زبانی به روش علمی و کمی، امکان انجام قضاوتهای شخصی را کاهش میدهد و موجب تصمیمگیری منطقیتر میشود.
مجموعه فازی شامل تمامی مواردی است که هر گروه آنها یا عناصر زیرمجموعه آنها دارای خاصیت تدرٌج تابع عضویت هستند. بدین معنا که بین عدم تعلق کامل و وابستگی کامل به مجموعهای معین، قابلیت پذیرش نسبی مقادیری تقریبی و محدود از عضویت نیز وجود دارد و این خاصیت به صورت طیفی است، یعنی کرانه قطعی وجود ندارد. به عبارتی مجموعههای فازی شامل طبقاتی از موضوعاتی است که فاقد مرزهای مشخص جهت تفکیک موضوعات هر طبقه از موضوعات طبقات دیگر است.
بریور و همکاران با بیان موارد ابهام و عدم قطعیت در تصمیمهای مربوط به احداث خطوط تولید جدید، اقدام به معرفی منطق فازی و همچنین نرمافزار مدیریتی فازی جهت تصمیمهای بودجهبندی سرمایهای در شرایط عدم اطمینان نمودند. طبق نتایج این پژوهش، اجرای تکنیکهای بودجهبندی در شرایط فازی فراهمکننده اطلاعات کاملتری جهت تصمیمگیریاست.
وانگ و لیانگ اقدام به معرفی دو محاسبه فازی جهت ارزیابی هزینه و منفعت پروژههای سرمایهگذاری نمودند. محاسبه اول از نسبت فازی منافع بر مخارج جهت انتخاب بهترین پروژه استفاده میکند. در حالی که دومین محاسبه از نسبت فازی منافع تفاضلی به مخارج تفاضلی جهت انتخاب بهترین پروژهها استفاده میکند. از طریق استفاده از این محاسبات میتوان ابهام و عدم قطعیت در ارزیابی اطلاعات را نیز در محاسبات لحاظ نمود و به این ترتیب به دادههای مناسبتر و در نتیجه به تصمیمگیری مطلوبتری رسید.
چییو و پارک مدل جدیدی را جهت تصمیمگیریهای بودجهبندی سرمایهای در شرایط فازی ارائه نمودند. در این مدل با استفاده از اطلاعات جریانهای نقد برآوردی در قالب اعداد فازی مثلثی، ارزش فعلی فازی جریانهای نقدی هر پروژه محاسبه میشود. طبق نتایج این پژوهش، استفاده از این مدل در مقایسه با شکل سنتی محاسبه ارزش فعلی جریانهای نقدی، تخصیص مطلوبتری از منابع مالی محدود به فعالیتهای سرمایهگذاری را به همراه دارد.
مجدی و همکاران اقدام به ارائه مدلی جهت ارزیابی و انتخاب فرصتهای سرمایهگذاری در محیطهای تولیدی پیشرفته نمودند. در این مدل با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی، علاوه بر معیارهای مالی، معیارهای غیر مالی نیز مد نظر قرار گرفته است و به صورت تجربی نیز استفاده شده است. این مدل در مقایسه با مدلهای سنتی دارای این مزیت است که سه عامل معیارهای مالی، غیر مالی و ریسک را شامل میشود.
دوگان و ساهن، از هزینهیابی بر مبنای فعالیت و تکنیک ارزش فعلی فازی جهت انتخاب عرضهکنندگان استفاده نمودند. آنها در بیان علل ارائه این مدل، عنوان نمودند که در بسیاری از مطالعات انجامشده در مورد تصمیمهای خرید، شرایط کاری عرضهکنندگان و خریداران، معیارهای خرید ثابت و بدون تغییر فرض میشود، در حالی که فرایند خرید به دلیل تغییر در شرایط کاری عرضهکنندگان و خریداران و چرخه عمر تولیدات یا پروژهها پویا بوده و دارای آثاری بیش از یک دوره است. لذا استفاده از تکنیک ارزش فعلی فازی در فرایند تصمیمگیری انتخاب عرضهکنندگان ضرورت دارد.
بایوکوزکان و فیزیوقلو با استفاده از مجموعههای فازی مدل جدیدی جهت تصمیمگیری برای توسعه محصولات جدید در شرایط عدم اطمینان ارائه نمودند. در این مطالعه، پژوهشگران ابتدا نقاط نیازمند تصمیمگیری در فرایند توسعه محصول جدید و عوامل نامطمئن تاثیرگذار بر آن را تعیین و سپس به مدلهای تصمیمگیری و روشهای کاهش ریسک تصمیم پرداختند. در نهایت جهت افزایش در دقت تصمیمگیری، رویکرد یکپارچه تصمیمگیری بر مبنای منطق فازی را استفاده نمودند.
تانگ و بینون با اشاره به اهمیت بودجهبندی سرمایهای در بین تصمیمگیریهای مدیریتی و همراه بودن این موضوع با ابهامات زیاد، از فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی در ارزیابی پروژههای سرمایهگذاری جهت انتخاب ناوگان حمل و نقل در یک شرکت اجاره خودرو استفاده نمودند. اجرای بودجهبندی سرمایهای با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی فازی، امکان اولویتبندی منطقیتری از پروژههای سرمایهای که دارای سطوح مختلف از دقت و صحت میباشند را فراهم میکند.
بایو و همکاران نیز با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی، مدلی را جهت تجزیهوتحلیل تصمیمهای مربوط به تعیین ترکیب محصولات فروش ارائه نمودند. استفاده از حالت فازی در تحلیل سلسله مراتبی جهت تعیین ترکیب محصولات دارای این مزیت است که متغیرهای مبهم اولویتدهی، متمایزسازی محصولات، راهبرد هزینهها، جریانهای نقدی، سهم بازار، عقاید و رسوم شرکت و مالکان را نیز میتوان در تعیین ترکیب محصولات لحاظ نمود.
امیتامیو و بدریو در ارزیابی پروژههای اطلاعاتی از مدل تجریه و تحلیل ارزش فعلی فازی استفاده نمودند. ابهامات موجود در برآورد پارامترهای تعیین ارزش فعلی از جمله منافع و مخارج و همچنین عمر مفید پروژه، از دلایل ارائهشده جهت استفاده از مدل فازی ارزش فعلی است.
چیو با استفاده از سازوکار تصمیمگیری گروهی و اطلاعات فازی چندگانه، اقدام به ارائه مدلی جهت انتخاب فناوریهای پیشرفته تولید در صنعت دوچرخهسازی تایوان نمود. به جهت اینکه اکثر اطلاعات مورد استفاده جهت ارزیابی و انتخاب فناوریهای پیشرفته تولیدی کمی و مبهم است، در این پژوهش از منطق فازی جهت مدلسازی عدم دقت و ابهام این اطلاعات استفاده شده است. نتایج حاصل از اجرای این مدل به دلیل اینکه مبتنی بر دیدگاه و نظرات یک گروه تصمیمگیرنده است، از عینیت و بیطرفی بیشتری برخوردار است.
آراندا و کاسترو جهت افزایش دقت و کیفیت اطلاعات در فرایند تصمیمگیری، اقدام به طراحی یک سیستم خبره فازی نمودند. آنها از قوانین فازی جهت شبیهسازی رفتار شرکتها استفاده نمودند. در نهایت جهت رسیدن به مدل با کمترین ساختار، از نوع خاصی از الگوریتم ریاضی استفاده کردند. استفاده از سیستمهای خبره فازی در فرایند تصمیمگیری، کاهش در هزینههای تهیه اطلاعات را به همراه خواهد داشت.
پهلوانی، مدلی را برای اولویتبندی فرصتهای سرمایهگذاری در صنایع مختلف که مرتبط با حوزه فعالیت بانک صنعت و معدن هستند، ارائه نمود. بدین منظور پس از تعریف معیارها و زیرمعیارهای تاثیرگذار در مسئله، اوزان هر معیار و زیرمعیار بر اساس نظرات خبرگان برآورد گردید و برای فرایند ترکیب تصمیمگیری از روش “تاپسیس سلسله مراتبی با رویکرد فازی” استفاده شد. در این پژوهش توانایی کمّیسازی عوامل کیفی و همچنین مدلسازی عدم قطعیت در خطاهای برآورد با استفاده از مدل فازی نشان داده شده است.
لی و همکاران از فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی و ارزیابی متوازن جهت ارزیابی عملکرد دایره فناوری اطلاعات صنایع تولیدی کشور تایوان استفاده نمودند. در این پژوهش از فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی جهت تعدیل در اثرات ناشی از ابهام در اطلاعات و اولویتدهی به هر یک از شاخصهای مختلف ارزیابی عملکرد در سازههای مختلف ارزیابی متوازن (مالی، مشتری، فرایند داخلی سازمان و رشد و یادگیری) استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که سیستم فازی میتواند از طریق ارائه راهکارهای اصلاحی منجر به بهبود عملکرد در واحدهای فناوری اطلاعات شرکتهای تولیدی گردد.
یو و همکاران در ارزیابی عملکرد بانکها از طریق روش ارزیابی متوازن، از رویکرد تصمیمگیری چندشاخصی فازی استفاده نمودند. در این پژوهش ابتدا معیارهای ارزیابی عملکرد مختلف تعیین شد و سپس با توجه به ویژگیهای تخصصی بانکها، تعداد معیارها به ۲۳ مورد کاهش یافت. جهت رتبهبندی معیارهای انتخابشده از رویکرد “تحلیل سلسله مراتبی فازی” استفاده شد. در نهایت از رویکرد تصمیمگیری چندشاخصی جهت رتبهبندی بانکها و تعیین فاصله عملکردی آنها استفاده شد. نتایجاین پژوهش بیانگر مفید بودن رویکرد تصمیمگیری چندشاخصی فازی در ارزیابی متوازن و مقایسهای از عملکرد بانکها است.
سکمیو همکاران جهت ارزیابی عملکرد فازی بانکداری ترکیه از تحلیل سلسله مراتبی فازی و تاپسیس استفاده نمودند. در این مطالعه که هدف آن پیشنهاد مدل تصمیمگیری چندشاخصی در قالب شاخصهای مالی و غیر مالی در ۵ بانک تجاری بزرگ ترکیه است، از رویکرد فازی در قالب تحلیل سلسله مراتبی جهت اولویتبندی معیارهای مالی و غیر مالی استفادهشده است. نتایج این پژوهش بیانگر این است که نه تنها عملکرد مالی، بلکه عملکرد غیر مالی را نیز باید در شرایط رقابتی و مقایسه بین بانکها لحاظ نمود.
ایرتقرل و کارکاسوگلو در ارزیابی عملکرد شرکتهای سیمانی پذیرفتهشده در بورس ترکیه از طریق نسبتهای مالی، از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی استفاده نمودند. نتایج به دست آمده ازاین پژوهش برای تصمیمگیرندگان، جهت طبقهبندی شرکتها بر اساس عملکرد آنها مفید است.
تسینگ در پیادهسازی سیستم ارزیابی متوازن در شرایط عدم اطمینان، در خصوص وابستگی و روابط بین اجزای این سیستم، از رویکرد ترکیبی فرایند تحلیل شبکه برای تشخیص وابستگیها، آزمایش و مشاهدات تجربی به عنوان معیار فعل و انفعالات و تئوری مجموعههای فازی جهت ارزیابی عدم اطمینان استفاده نمود. در این پژوهش سازههای چهار گانه ارزیابی متوازن (مالی، مشتری، فرایند داخلی سازمان و رشد و یادگیری) و ۲۲ معیار مورد استفاده در یکی از دانشگاههای غیردولتی تایوان مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج بیانکننده این است که یادگیری دانشجویان به عنوان با نفوذترین و قویترین معیار و میزان رشد سالیانه درآمد دانشگاه، به عنوان کاراترین و قابل اجراترین معیار جهت ارزیابی عملکرد این دانشگاه محسوب میشود.
توکلی و جمالی از رویکرد تصمیمگیری چندشاخصی فازی و در قالب نسبتهای مالی، جهت ارزیابی عملکرد مالی شرکتها استفاده نمودند. این مطالعه که در سطح شرکتهای داروسازی پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران و با توجه به اطلاعات مالی سال ۲۰۰۷ آنها انجامشده است، نشان داد که سیستم فازی میتواند به عنوان ابزاری مفید در رتبهبندی عملکردی شرکتهای موجود در هر صنعت به کار گرفته شود.
حقشناس و همکاران در ارزیابی عملکرد واحد فناوری اطلاعات صنایع تولیدی از سیستم ارزیابی متوازن استفاده نمودند. در این پژوهش به دلیل وجود ابهام در سازههای این سیستم، از فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی جهت اولویتدهی فازی به معیارهای سنجش تعیینشده توسط متخصصین فناوری اطلاعات استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که سیستم فازی میتواند منجر به ارائه استراتژیهای بهبود عملکرد در واحدهای فناوری اطلاعات شرکتهای تولیدی گردد.
مومنی و همکاران با استفاده از مدل ترکیبی ارزیابی متوازن و تحلیل پوششی دادههای فازی، به ارزیابی عملکرد سازمان تأمین اجتماعی پرداختند. در این پژوهش که در سطح شعب تأمین اجتماعی استان تهران اجراشده است، ابتدا با استفاده از ارزیابی متوازن عملکرد شعب مشخص شد. سپس با توجه به وجود دادههای غیر قطعی در مورد معیارهای ارزیابی عملکرد، کارایی و عملکرد واقعی این شعب با استفاده از تحلیل پوششی دادههای فازی اندازهگیری گردید. پژوهشگران با استفاده ازاین مدل ترکیبی توانستند راهکارهای مناسبی را جهت بهبود و رساندن شعب ناکارا به مرز کارایی به سازمان تأمین اجتماعی ارائه دهند.
دانش شکیب و فضلی در تشخیص شرکتهای موفق از شرکتهای ناموفق در بورس اوراق بهادار تهران از رویکرد ترکیبی تحلیل سلسله مراتبی فازی و تاپسیس استفاده نمودند. این مطالعه که در سطح شرکتهای سیمان پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران و در سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۶ اجراشده است، بیانگر برتری و توان بالاتر رویکرد ترکیبی در مقایسه با اجرای جداگانه هر یک از تکنیکهای بیانشده در ارزیابی عملکرد شرکتهای سیمانی است.
دن تینگ و همکاران با استفاده از منطق فازی، مدلی جهت بررسی و ارزیابی بهای تمامشده فناوریهای جدید در ابتداییترین مراحل طراحی محصول ارائه نمودند .نتایج نشان میدهد که این مدل نسبت به مدلهای سنتی نیازمند مقادیر کمتری از داده است. این مدل میتواند صفات عناصر را در شرایط عدم اطمینان و مبهم نیز در نظر بگیرد و میزان ذهنیت در ارزیابی بهای تمامشده محصول و فرآیند را کاهش دهد. همچنین مدل ارائهشده را میتوان جهت تعیین بهای تمامشده هر محصول، از جمله محصولات فعلی شرکت و از طریق دادههای تاریخی نیز به کار برد.
ناچمن و ندی از طریق بکارگیری مفاهیم منطق فازی در هزینهیابی اقدام به توسعه سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت نمودند. این پژوهش بیانکننده مزایای سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت فازی و مراحل توسعه و پیادهسازی در یک شرکت داروسازی است.
ناچ من و ندی به معرفی و مقایسه روشهای فایق آمدن بر ابهام و عدم اطمینان نسبت به دادههای ورودی سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت از منظر تجزیهوتحلیل هزینه و منفعت پرداختهاند. طبق مقایسه انجامشده، استفاده از روش فازی در هزینهیابی بر مبنای فعالیت جهت در نظر گرفتن شرایط ابهام و عدم قطعیت، نسبت به روشهای مبتنی بر هر یک از مدلهای استاندارد، فاصلهای و مونت کارلو با متغیرهای نرمال ورودی، مناسبترین روش است.
زیو و خوشگفتار با تاکید بر هزینهبر بودن طراحی و اجرای پروژههای نرمافزاری و ابهامات موجود در برآورد بهای تمامشده این پروژهها، در یک مطالعه موردی اقدام به ارائه مدل فازی برآورد بهای تمامشده این پروژهها و مقایسه آن با سایر مدلها نمودند. طبق مقایسه انجامشده، مدل فازی بهای تمامشده در عین سادگی دارای قابلیت در نظر گرفتن موارد ابهام، عدم قطعیت و همچنین متغیرهای کیفی و زبانی است.
رازتاکی، مدل فازی سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت فازی را با مدل زنجیره ارزش ترکیب نمود. مدل جدید ارائهشده را میتوان به عنوان ابزاری سودمند برای ارزیابی سرمایهگذاری در پروژههای مرتبط با فناوری اطلاعات استفاده نمود.
دل ری و همکاران جهت فایق آمدن بر مشکلات مربوط به عدم اطمینان و ذهنی بودن فرایند هزینهیابی بر مبنای هدف، اقدام به ترکیب سیستم هزینهیابی بر مبنای هدف با منطق فازی و معرفی سیستم هزینهیابی بر مبنای هدف فازی نمودند. مدل ارائهشده بیانگر شواهدی دال بر ایجاد بینش اضافی برای تصمیمگیرنده در مورد روابط بین محتوای هزینه و تولیدات است.
نمازی و غفاری جهت فایق آمدن بر شرایط عدم اطمینان و عدم صحت اطلاعات سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت، اقدام به طراحی سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت فازی نمودند. نتایجاین مطالعه که به صورت موردی و مقایسهای در بخشهای پشتیبانی و تشخیص بیمارستان رضوی مشهد انجام شده، بیانگر وجود تفاوت معنیدار بین بهای تمامشده طبق سیستم استاندارد هزینهیابی بر مبنای فعالیت با حالت فازی آن است.