saintmaryam
saintmaryam
خواندن ۱ دقیقه·۱۴ روز پیش

دهه دوم زندگیم نصف شد!

در حقیقت نمی نویسم که لزوما کسی ببینه لایک کنه، می نویسم که یه روز برگردم نوشته هامو بخونم و به خودم بگم دسخوش مریم جهان بینی ت تغییر کرده. الانم که دارم تایپ می کنم، سال پیش که گذشت میگ میگ طور از ذهنم میگذره و من چقدر خوشحالم که این مریم الان نزدیکه به اون چیزی که می خواست که بشه...

اما هرازگاهی استرس دیر شدن خراب می کنه جشن رسیدن به این حال خوب الانمو! چرا وقتی حالت خوبه و میگی ایول داره خوب پیش میره، یهو مغزه میگه خب ضرب زدی!؟ فکر نمی کنی می تونستی تو 20 سالگی به این تجارب برسی!؟ و خب زهرمارم میکنه هر چی قند تو دلم آب شده بودو...

انقدر این تفکر ریشه دوونده توی قلبم، همین قلبی که با کوچکترین چیزا ذوق میزنه... که دیگه الان میون بدو بدو های روزانه م بار ها این تو ذهنم پلی میشه که مریم کمه، زمانت کمه! 24 ساعت کمه واسمممممممممم.

ولی مریم اینجا دارم بهت میگم که افراد پر تلاشی مثه تو میون میلیون میلیون نفر این جامعه خیلی اندکن. انقدر به خودت سخت نگیر و به قول یاسینی جان گم نشو تو فکر پرواز، همینکه از جات بلند شدی و از انفعال بیزاری خودش خیلیه...بی خیال رویاهات نشو و ادامه بده. ایده هاتو اجرایی کن و دست یکی دیگه رو هم توی این مسیر بگیر.

البته با این سخنوری زرد نمیخوام دچار دوگانگی کنم نوشته رو، من هنوزم معتقدم 24 ساعت کممه. ولی خب چاره چیه؟ یک روز هممون 24 ساعته! مهم اینه که در انتها کی میشیم؟ بیلیونرهاشم 24 ساعت دارن فقط، منی که عددی تو جیبم نیست که بماند...

+بنظرت موفقیت چه طعمیه؟

_من که نمیدونم و امیدوارم توهم ندونی بلکه این ندونستن انگیزه ای باشه برامون.




جهان بینیخوددوستیتوسعه فردی
بلاگ شخصی یک کارشناس بیهوشی یاد میدم هر آنچه که یاد بگیرم بنده عاشق لول اپ هستم و هیچ فرصتی برای تغییر مثبت رو از دست نمیدم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید