سجاد پروانه
سجاد پروانه
خواندن ۵ دقیقه·۵ سال پیش

برندسازی چندگانه و توهم انتخاب مصرف کننده


برندسازی چندگانه و توهم انتخاب مصرف کننده ؛ بازاریابی بیش از دو محصول رقیب و تقریباً یکسان ، که متعلق به یک سازمان واحد است و تحت برندهای مختلف و نامربوط پر شده است ، به نام برندسازی چندگانه معرفی می شود

ایده اصلی استراتژی برندسازی چندگانه ، افزایش سهم کل بازار است.

بازاریابی B2C رایج ترین صنعت برای شرکت های چند مارک است زیرا در مقایسه با B2B ، تقسیم بندی بازار را بسیار با ارزش می کند.

تقسیم بازار با توجه به عوامل مختلف ، روشی مؤثر برای گسترش نفوذ در بین مشتریان است که تصمیم گیری در مورد خرید می کنند.

با توجه به این واقعیت که، دستیابی به یک مارک تجاری تقریباً غیرممکن است و نمی تواند به تنوع تغییراتی که تقسیم بازار ارائه می دهد پاسخگو باشد، متنوع سازی و استفاده از استراتژی چند مارک برای به حداکثر رساندن ارتباط با مشتریان ، کاری عملی و مفیدی می باشد.

علاوه بر این ، تجزیه و تحلیل دقیق و درک اهداف سازمان شما برای انتخاب دقیق ، هنگام اجرای استراتژی برندسازی چندگانه بسیار مهم است.

مزایا و معایب استراتژی برندسازی چندگانه

  • مزایای استفاده از برندهای مختلف

فضای کمتری برای رقبا بگذارید و برای خودتان بیشتر بدست آورید.

استفاده موثر از تعویض برندها ،مردم عاشق تجربه برندهای مختلف هستند.

رقابت بین مدیران برای فروش بیشتر محصولات

اگر کسب و کار اولیه موفقیت آمیز باشد ، می تواند از طریق حق رای دادن، یک برند دوم را بدون هزینه های قابل توجه ایجاد کرد.

  • تخلفات / خطرات چند برندسازی

درگیری و رقابت ناسالم بین برندها برای زمین زدن برند رقیب.

سردرگمی ناشی از همپوشانی بخش ها ، منجر به تغییر نام تجاری می شود.

تصویر عمومی مارک شما ممکن است به جای مشتری تبدیل به سودآوری شود.

عدم موفقیت به دلیل مدیریت ضعیف.

عدم موفقیت در انتخاب های شغلی اشتباه.

سه نوع اصلی از معماری برند

1 – وقتی محصولات عمومی هستند و تنها چیزی که آن را از رقابت جدا می کند ، هویت برند است. به عنوان مثال ، شرکت FedEx و بهنوش در ایران

2- هنگامی که نام های منحصر به فرد مارک ها وجود دارد ، اما هویت شرکت از آن حمایت می کند. به عنوان مثال ، Virgin Group Ltd و مینو و کاله و پگاه در ایران

3- هنگامی که یک نام تجاری به تنهایی کار می کند و هیچ کس سرنخی برای صاحبان واقعی ندارد. به عنوان مثال ، Unilever ،گلرنگ  و پاکسان و میهن در ایران

هر سه نوع مزایای خود را دارند.

اگر ایده اصلی شرکت در بین هر محصولی که سازمان تولید می کند به اشتراک گذاشته شود ، پس داشتن چند محصول تحت یک مارک واحد یک تصمیم عاقلانه و کارآمد برای تصمیم گیری است.

اگرچه ، با وجود گفته فوق ، زمینه ها / مشاغل خاص نباید از این روش استفاده کنند. به عنوان مثال ، اگر زمینه سازگار با محیط زیست باشد ، تولید کالاهایی مانند اکو تلفنی ، شلوار اکو یا شامپو سازگار با محیط زیست هیچ نتیجه خوبی نخواهد داشت.

محصولاتی که شبیه به سیستمی که Virgin Group Ltd از آن استفاده می کند ، همیشه افتخار می کنند که از یک مارک جهانی تولید شده اند ، اما خطرات خاصی را به همراه دارد.

به عنوان مثال ، اگر هر یک از کالاهایی که شرکت تولید می کند با شکست مواجه شود ، تأثیر آن بر کل سازمان خواهد بود. اما ، البته ، با مدیریت و نظارت صحیح می توان خطر را به حداقل رساند.

توهم انتخاب یا Illusion of Choice در کالاهای مصرفی

در فروش ، استراتژی به نام توهم انتخاب وجود دارد. این یک تکنیک بسیار ساده و مؤثر برای دستیابی به فروش حداکثری است.

انتخاب شما بین چند گزینه است که باید یکی را انتخاب کنید و نتیجه یا بله است یا نه ، نتیجه این انتخاب درواقع بله ،بله است.

انتخاب بین برندهای مختلفی که در واقع محصول یک کمپانی بزرگ است و به شما القاء میکند که بین این برندها باید یکی را انتخاب کنید.

مثلا به مشتری میگوییم ماشین قرمز دوست دارید یا آبی ؟ سه شنبه پرداخت را انجام میدهید یا چهارشنبه؟

این بسیار خوب عمل می کند زیرا وقتی توهم انتخاب را ارائه می دهید ، احساس می کند که شما گزینه ای دارید.

وقتی از کلمه “یا” استفاده می کنید ، به نظر می رسد که دو گزینه متفاوت ارائه می دهید. اما در واقع اینگونه نیست.  از این رو کلمه “توهم” به وجود آمده است. یا “پیوند” ، زیرا ما آنها را در انتخاب بین گزینه های خودمان گیج میکنیم.

ما دنیایی از گزینه ها داریم. با این حال ، ما دیدگاه آنها را محدود می کنیم و به مشتری کمک می کنیم تا تصمیمی را که ما می خواهیم بگیرد. واین تأثیرگذاری چیز زیبایی است.

هر ریال که خرج می کنید یک رأی است به شرکت تولید کننده آن محصول ، بنابراین مطمئن شوید که به یک شرکت و محصولی می رود که به آن اعتقاد دارید.

توهم انتخاب ناشی از محصولاتی نیست که انتظار داریم شرکتها بفروشند. ما ذاتاً می دانیم که PepsiCo نوشیدنی های زیادی از جمله محصول پرچمدار خود را به فروش می رساند. می دانیم که Nestlé کیت کت ، شربت شکلات Nesquick ، ​​دستگاه های قهوه Nespresso و قهوه فوری Nescafé را تهیه می کند.

آنچه کمتر آشکار است اینست که Nestlé غذاهای کودک Gerber ، جیب داغ ، پیتزا DiGiorno و غذاهای یخ زده مارک Stoufer را تهیه می کند. نستله حتی صاحب دو مارک رقیب از آب فانتزی ، گازدار است: سان پلهگرینو و پریر.

در حقیقت ، نستله حداقل 29 مارک با فروش سالانه بالغ بر 1 میلیارد دلار دارد. این شرکت به معنای واقعی کلمه صدها محصول مختلف در بخش هایی از غذای حیوانات خانگی گرفته تا سوپ ها و سس ها دارد. این بزرگترین شرکت غذایی جهان با درآمد بالا به ارزش 240 میلیارد دلار سرمایه دارد.

آنها ممکن است غول باشند این فقط نستله نیست که از نظر اندازه و دامنه ذهن آزار دهنده است.

شرکت های دیگری مانند Coca-Cola ، Kellogg’s ، Mondelēz ، PepsiCo ، General Mills ، Danone و Mars نیز انبوه هستند. آنها هرکدام دارای ده ها مارک تجاری هستند که بر دسته خاصی از محصولات حاکم هستند.

توهم انتخاب در صنعت خودرو به شدت مشهود است.

این 14 شرکت تمام صنعت اتومبیل را کنترل می کنند:

اگر به دنبال خرید یک ماشین لوکس مانند لامبورگینی ، پورشه یا بنتلی هستید ، ممکن است انتخاب کمتری نسبت به آنچه فکر می کنید داشته باشید. هر سه مارک لوکس در واقع متعلق به فولکس واگن است ،این شرکت مستقر در آلمان که صاحب برندهایی مانند Audi ، Bugatti و Skoda نیز هست.

اینفوگرافی بالا 14 شرکت اتومبیل سازی بزرگ که از برندسازی چندگانه بهره برده اند را نشان می دهد که 54 مارک اتومبیل ترکیبی را کنترل می کنند.

در ایران نیز نمونه های بسیاری از هلدینگ های بزرگ هستند که از استراتژی برندچندگانه استفاده میکنند و با تکنیک توهم انتخاب بازار بزرگی از مشتریان را در اختیار گرفته اند. نمونه های موفقی همچون پاکشو یا گلرنگ ، هلدینگ میهن ، پاکسان و نمونه های موفق دیگر در ایران حضور فعال دارند.


برندسازیبرندینگتوهم انتخابخرید محصولبازاریابی
برنامه نویس سابق ، یکم گرافیست و همچنان علاقه مند به یادگیری sajadparvaneh.ir
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید