نمیدانم نوشتن اوّلین پست برای دیگران هم پردردسر و استرسزا بوده یا نه؟ (که میپندارم البتّه که بوده)
ولی برای منی که هنگام معرّفی کردن باید پیش از اسمم، عنوان «یک کمالگرای به تمام معنا» را آورد، خیلی سخت بود شروع کردن. پس گفتم چه بهتر که از خودم که پر از ایراد و تقصیرم شروع نکنم. پس از چه کسی شروع کنم؟! دیدم در قرآن، بسیاری از ادعیه، خطبههای حضرت امیر -علیه السلام- و در دیوان بسیاری از سرایندگان بنام (و مهمتر نیکنام)، آغاز سخن با حمد خدا بوده است. پس:
حمد خدایی که زبان (اعمّ از آنکه در دهان است و آنکه این نوشتار به آن است) را آفرید و سخن گفتن را آسان کرد (نگویم از درد زبانبستگانی که دردشان را نمیتوانند به نزدیکان و دوستانشان بگویند) و اندیشه را مایهی سربلندی آدمی قرار داد از دیگر جانداران و جانواران، و جهان را آفرید و در آن نظمی برقرار کرد که هر ذهنی به او راه یابد. و حمد خدایی را که به ما خودش را شناساند و دینش را برای خوشبختیمان عرضه داشت و برای ما امامانی قرار دارد که کسی با تمسّک به ایشان از ره به در نشود. و حمد خدایی را ما را بر پایهی فطرتی پاک آفرید و کلامش را برای تزکیهی قلوب گرد و خاک گرفته به گوش و چشممان رساند. و حمد خدایی را که حمدش از عهدهی هیچ آفریدهای برنیاید از آسمانها و زمین تا فرشتگان و پیغمبران. و حمد خدایی که حمدش را بر زبان و قلم و دکمهی لپتاپ بندهی حقیر جاری کرد.
(بنا بر احترام بر مخاطب و سفارش ویرگول عکس گذاشتم با اینکه با عالم واژگان بیشتر حال میکنم.)
خیلی بر آداب معاشرت با مخاطب در فضای ویرگول آشنا نیستم، پس:
خدانگهدارتان (اوّل از گناهان دوّم از بلایا)