ارتقا در جامعهی علمی مبتنی بر روحیه و زی علمی معطوف بترویج علم!
اکنون موضوع «آییننامهی ارتقای اعضای هیأت علمی» در دستور کار محافلی گوناگون است و نیز بیش از دودهه از ضرورت «تولید علم» سخن رفته و بویژه (شاید در علوم انسانی) «جنبش نرمافزاری» با وجود بدفهمیها و «علم دینی» طرح شده و اسناد راهبردی یا تحولی گوناگون در موضوع علم مانند «نقشهی جامع علمی کشور» نگاشته شده است؛ اما جای خالی دو شرط بنیادین در «تأسیس/تجدید علم» در همهی اینها بچشم میخورد:
1. روحیهی علمی
2. زی علمی
که در جهان اسلام بدین دو فراوان اهتمام بوده و از آنها بسیار سخن گفته شده (مانند «میزان العمل» غزالی و «منیة المرید» شهید ثانی)؛ ولی هیچیک در ادبیات امروز ما جایگاهی ندارد. در شرح این دو که درپیوند با یکدیگرند، تومارها باید نوشت؛ اما بسیار ساده و کوتاه میتوان گفت که روحیهی علمی «علمدوستی خالصانه» است؛ یعنی نحوی «علم برای علم» (دربرابر «علم برای شرافت/افتخار» و «علم برای منفعت» دو اصطلاح برگرفته از هیرشمن) یا بتعبیری، «علمخواهی برای ذات علم» که پیامد «کمالدانی بلکه کمالمحضپنداری علم» است و زی علمی آسان و گیرا، «زیست/حیات» مترتب بر این روحیه یا بعبارتی، «نظام آداب» مبتنی بر آن است. «تاریخ علم» (بویژه در «عصر زرین» تمدن اسلامی) نشان میدهد که هر جا تحولی در علم رخ داده و علمی تأسیس/تجدید شده، این روحیه و در پیش آن زی (واژهای تازی بمعنای هیأت و لباس) در کار بوده است.
سیاستگزینان، قانونگذاران، سندنویسان و آییننامهنگاران حوزهی علم باید این دو پدیدار گرانسنگ روحیه و زی علمی را که شرط بنیادین تأسیس/تجدید علم است، نصبالعین مأموریتهایشان (سیاست، قانون، سند و آییننامه) قرار دهند و بویژه متوجه «مطالب» («أس المطالب ثلاثة علم/مطلب ما مطلب هل مطلب لم» و نیز مطلب کم) «جامعهی علمی» که با پدیدار برجسته و نامآور استعاری «سرنمون/پارادایم» تبیین میشود و پدیداری چون «ارتقا[ء]» در آن «مشروعیت» مییابد، باشند و «ترویج علم» را بمثابهی سرلوحهی فعالیتهای «عمومی» جامعهی علمی ملاحظه کنند.