حفظ نظام و جامعهی بسامان رالز!
یکی از کلیدواژههای بنیادی و پربسامد «جان رالز»، فیلسوف برجستهی آمریکایی، در کتاب مستطاب «نظریهای در باب عدالت/نظریهی عدالت»، well-ordered society (المجتمع جید/حسن التنظیم) است که آن را «جامعهی بسامان/بهسامان» ترجمه کردهاند و نتنها آن را در همان آغاز کتاب بکار برده بلکه فصلی را در بخش هشتم با عنوان «حس عدالت/تلقی از عدالت» بدان اختصاص داده است. هر کس با فلسفه، کلام و عرفان اسلامی آشنا باشد، با دیدن این عبارت بیاد «نظام احسن» میافتد و از آن مهمتر، هر که از فقه اسلامی چیزی بداند، «نظام (معاش)» در احکام بلکه قواعد «وجوب حفظ نظام (بیضهی اسلام)» و «حرمت اخلال [در] نظام» (اختلال نظام=فساد) که در «حقوق عمومی و خصوصی اسلامی» و «علوم اجتماعی و سیاسی اسلامی» (و در کل، «حکومت و حکمرانی اسلامی») جایگاهی برین دارد (بـ«مناط الأحکام» نظرعلی طالقانی رجوع شود!) و بویژه با «امنیت» (در عامترین معنایش) بطور بنیادین مرتبط است، بخاطرش میافتد. رالز همان آغاز بسیار موجز یکی از شرط/پیششرطهای جامعهی بسامان/خوشنظم/نیکنظام را (در کنار هماهنگی، کارایی و پایایی،) وجود «برداشتی عمومی از عدالت» در آن میداند و گفتنیست که در جهان اسلام، یکی از تعریفهای مشهور عدل، «وضع الشیء فی موضعه» است که بیش از هر چیز، «نظم/نظام» را بذهن متبادر میکند. هرچند کار تطبیقی بسیار دشوارست و در تشابهها باید فراوان احتیاط کرد؛ اما این «مانستگی» تأملبرانگیزست و شایان بررسیست.