واژهی نامآشنای «تریبون» چنانکه داعیالاسلام در «فرهنگ نظام» میگوید، فرانسویست؛ ولی در دهخدا آمده که در فرانسه بمعنای «سکو» و «منبر» بکار میرود؛ اما گویا در ایران بمعنای «میز خطابهی مجلس شورای ملی» بکار رفته و سپس بتدریج، کاربرد عام «میز خطابه/سخنرانی» یافته است (نیازمند بررسیست!). کاربردهای «مکتوب» آن را تا 1306 خورشیدی بهمان معنای خاص در روزنامهها یافتهام (فحص تام نکردهام و فقط در «نورمگز» جستهام/در آثار پیرنیا، کسروی، مستوفی و هدایت نیز بکار رفته که برخیشان متأخرتر است!) و قریب بیقین، کاربردهای شفاهی آن قدیمتر است و از آنجا که «مجلس شورای ملی» پس از «مشروطه» بسال 1285 خورشیدی تأسیس شده، شاید کاربردش را تا آن سال بتوان بعقب برد و گواهانی مکتوب بر این کاربرد نیز یافت (نیازمند تتبع است!)؛ ولی این واژه که ریشهای لاتینی در روم باستان دارد، بدو مقام 1. نظامی و 2. مدنی اطلاق میشده که دومی منصب «قضا[ء]/کلانتری» از عوام (پلبـ[ی]ها) بوده که رسالت «دفاع» از حقوق آنها را داشته است؛ پس شاید بدین علت در فارسی آن معنای خاص را یافته؛ چراکه نمایندگان مجلس نیز بنحوی مدافع حقوق مردماند و باید در نطقهای خود در مجلس بدان بپردازند (جای بررسیست!). بیاد دارم در مقطع «راهنمایی» که بدترین دورهی تحصیلم بود، همکلاسیهای شروشور مدرسه تا من لب بسخن میگشودم که گاه در نکوهش آنها بود، آوازگونه با هم میخواندند: «هجری دفاع میکند پشت تریبون! تریبون تریبون! تریبون تریبون!»؛ یعنی در ذهن نوجوانان آن دوران (دههی 70) میان تریبون و دفاع کردن پیوند بوده است؛ اما مجلس را بگاه «رأی اعتماد» بوزیران پیشنهادی رئیس جمهور میدیدم که دبیر هیأت رئیسه با صدایی شل و کمرنگ از نمایندهای خواست که بـ«سخنگاه» بیاید که دریافتم سخنگاه را بجای تریبون بکار برده که بنظرم نامناسب آمد! در جستجو دیدم که برخی مدعیاند که آن مصوب «فرهنگستان زبان فارسی»ست؛ ولی فرهنگستان «میز خطابه» را برابرش نهاده و در پایان توضیح، سخنگاه را آورده است. این واژه که در پایان دیباچهی شاهنامهی فردوسی آمده: «از این پرده برتر سخنگاه نیست//ز هستی مر اندیشه را راه نیست»، برابر forum (تالار گفتگو) که فرهنگستان «نظرآزمایی» را برابرش گذارده، نیز بکار میرود که گویی مناسبتر است!
بدین میاندیشیدم که چرا باید واژهی تاریخمند جاافتادهی خودمانی «تریبون» را بویژه در مجلس که گویا زادگاه این واژه است، بکار نبرد و چه کسی گفته که برای همهی واژههای قرضی باید برابری فارسی نهاد!؟ بیگمان، آنجا که ورود واژهای بیگانه 1. آسیب فرهنگی یا سیاسی دارد یا 2. بزایایی زبان فارسی آسیب میزند، باید واژهگزینی، اعم از واژهیابی و واژهسازی، کرد؛ اما درغیراینصورت، ضرورتی ندارد؛ بلکه ورود این واژهها غنای زبان فارسی را میافزاید.
سخن درازست ...؛ ولی شاید واژههایی خوشتر میشد برابر تریبون نهاد!