آخوند صاحبکفایه در نامهای بـ«انجمن ایرانیان لندن» بسال 1327 ق. مینگارند:
«معلوم است که حقوق بشریت اینگونه اعانت و انتصار را بر تربیتیافتگان عالم بشریت واجب میکند»
شاید این نخستینبار نباشد که آمیزهی «حقوق بشر[یت]» در میراث فقیهان بزرگ شیعی بکار رفته؛ اما از اولینها در دوران معاصر است که پیگیریاش پژوهشی ژرف و پردامنه میخواهد.
از چیستی عنوان «رأفت اسلامی» که بگذریم، در اصل 110 قانون اساسی که دربارهی اختیارات و وظایف ولیفقیه است، آمده:
«11. عفو یا تخفیف مجازات محکومان در حدود موازین اسلامی پس از پیشنهاد رئیس قوهی قضائیة»
که آن را میتوان ذیل عنوان رأفت اسلامی دانست.
نیز در بیانیهی گام دوم چنین میخوانیم:
«این انقلاب از آغاز تا امروز نه بیرحم و خونریز بوده و نه منفعل و مردّد. با صراحت و شجاعت در برابر زورگویان و گردنکشان ایستاده و از مظلومان و مستضعفان دفاع کرده است. این جوانمردی و مروّت انقلابی، این صداقت و صراحت و اقتدار، این دامنهی عمل جهانی و منطقهای در کنار مظلومان جهان، مایهی سربلندی ایران و ایرانی است و همواره چنین باد»
که اشاره برأفت اسلامی دارد.
آشکارا، یکی از مصداقهای رأفت اسلامی که افتخاری برای روحانیت شیعیست، ماجرای عفو «نوشین نفیسی»، فرزند مرحوم دکتر «ابوتراب نفیسی»، بسال 1363 ش. است که جا دارد دربارهی این استاد اصیل و متعهد پزشکی مطالعه شود.
در این اقدام پرافتخار، پنج فقیه شیعی برجسته که بجز یکی همه بـ«مرجعیت» رسیدهاند، مشارکت داشتهاند:
1. آیتاللهالعظما خمینی
2. آیتاللهالعظما منتظری
3. آیتاللهالعظما موسوی اردبیلی
4. آیتاللهالعظما صانعی
5. آیتالله محمدی گیلانی (رحمهمالله ورضواناللهعلیهم)
که نشانهی نگاه بلند و دانش ژرف این بزرگان است و شایستهی بررسی و الگوگیریست و سدافسوس، برخی کسانی که از آن بینش ژرف و دانش گستردهی اسلامی بیبهره بودهاند، با این اقدام والای اجتماعی مخالفت کردهاند و دریغا امروزه برخی نهادها و رسانههای کجفهم و بیسلیقهی موسوم بانقلابی گویا برای ویرانسازی چهرهی بزرگان شیعه این عفو پرشکوه مبتنیبر «فقاهت» و سیاست شیعی را بد جلوه دادهاند.
خواندن اسناد این واقعه که در فضای مجازی پراکنده است، خالی از لطف نیست.