راهبردهایی دربارهی زدن بند نمونه در منطقهی بشاگرد!
برخی نکات دربارهی بشاگرد و مردم آن که در «مشاهدات میدانی» بدست آمد:
1. مردم بشاگرد جز اندکشماری، شیعیانی بنسبت، استوار و دوستدار بزرگان دیناند. مردمی بنسبت، معتقد و متشرع که فیالجمله، دارای آگاهیهای دینی نیز هستند.
2. مردم بشاگرد حضوری فعال و حداکثری در انتخابات دارند.
3. مردم بشاگرد مردمانی بنسبت، امیدوار و با اعتماد بنفساند.
4. مردم بشاگرد بنسبت، تعلق و عِرقی نیرومند بروستای خود دارند و بنسبت، بسیار کم در اندیشهی مهاجرتاند.
5. مردم بشاگرد بنسبت، جوانگرایند.
6. مردم بشاگرد بنسبت، کاریاند.
7. مردم بشاگرد در آنچه بدان باور دارند، اهل مشارکت حداکثریاند.
8. اگر چه در برخی روستاها بجهت تحصیلات و اشتغال بکارهای دولتی (و کارهای بقول معروف، شیک/باکلاس) و حتا شهریشدن نسبی روستا و روستاییان، تعلقی چندان بکشاورزی نیست؛ ولی در قاطبهی روستاها علاقه بکشاورزی آشکارا، حتا در میان جوانان نیز بسیار دیده میشود.
9. ناحیهی بشاگرد بسیار امنست.
10. تنازعات در این ناحیه بنسبت، کمست و با ریشسفیدی معمولانه، حلوفصل میشود.
11. اعتیاد و کاربرد مخدرات در بشاگرد بنسبت، کمست.
12. بسیاری از کارها در منطقهی بشاگرد بدست بومیان است.
13. مردم بشاگرد نخستین نیازشان را آب میدانند و دومین نیازشان را برخی راه و برخی دیگر سرمایه میپندارند.
14. برخی جوانان بشاگرد برای کار و بدست آوردن درامد، بشهرهای دیگر هرمزگان برای کارگری یا برزگری میروند که اگر کشاورزی در منطقه با تأمین آب (و زمین حاصلخیز) رونق یابد، حاضرند بکشاورزی در بشاگرد بپردازند.
15. مردم بشاگرد در باغچههای خانگی که بدان شهر گویند، نیازهای خودشان، از سبزیجات تا میوهها، را تأمین میکنند.
16. منطقهی بشاگرد گیاهانی بومی (مانند بادام و گیلاس وحشی و سیب و زیتون محلی) دارد که میتوان دربارهی بازاریسازیشان اندیشید.
17. در بشاگرد از سموم و کودهای شیمیایی بهره نمیرود که میتواند مزیتی برایشان باشد. برخی از مردم بشاگرد میگفتند: محصولات ما ارگانیک است!
18. محصولاتشان بادعای خودشان بسیار باکیفیتست و امکان رقابت با محصولات جاهای دیگر و پیروزی را دارد.
· سیر ویژهترین محصول این ناحیه و مزیت نسبی آنست.
· باقلا، خرما و گوجه نیز از محصولات سرمایهگذاریپذیر این ناحیهاند.
· درختان انار، انگور، انجیر (محلی/شهری)، توت (محلی/شهری) و حتا انبه (ی بندری و پاکستانی) در این ناحیه ببار مینشیند که در این میان از انارشان بسیار تعریف میکنند.
· مرکبات در این ناحیه بسیار باکیفیت بوده که با آفت «جارو جادوگر» از میان رفته و تکوتوک دیده میشود و خودشان باکیفیتترینش را لیمو میدانستند.
· بومیان، منطقهی بشاگرد را «چهارفصل» میدانند که در همهی فصول دارای محصولات کشاورزیست.
19. دانش بومی- تاریخی «بندسازی» (دربند و کشبند/خشکهچینی) برای فراهم/گردآوری آبهای بارانهای رگباری تابستانی (گردآوری آب پشت بند و نفوذ آن در زمین و ایجاد سفرههای سطحی تحتالأرضی و بوجود آمدن چشمههایی در نزدیکی بند و امکان زدن چاهکهایی در اطراف بند) و جلوگیری از فرسایش زمین و بدستآوری زمین حاصلخیز از رسوبات آبرفتی، در این منطقه پررنگ است و در کل، آبخیزداری در این ناحیه راهکاری بنیادینست و (با توجه بآثار مانده و سخنان بومیان،) دستکم، از بیش از 100 سال پیش بدان میپرداختند و خود بومیان همچنان آن را پیشنهاد میدهند.
20. بندهایی که پیشتر ساخته شده، برای تأمین آب شرب و کشاورزی بسیار سودمند بوده و باقتصادشان بسیار یاری رسانده و باذعان خود بومیان، اگر این بندها نبود، امکان زندگی در این منطقه نیز نبود و آنها بسیار از این بندها راضی و منتفع بودند.
21. در منطقهی بشاگرد، نهاد بااقتدار حوزهی علمیهی خمینیشهر حضوری پررنگ دارد؛ زیرا دستکم، از هر روستایی یک یا چند نفر دختر یا پسر، در آن بطلبگی و تحصیل سرگرماند.
22. حضور مقتدرانهی جناب آقای پیرمرادیان در منطقهی بشاگرد و نفوذی که در مردم این ناحیه دارد و اعتمادی که مردم بدیشان دارند، بسیار برای هر فعالیتی در منطقه کارگشاست.
از آنجا که قرارست در منطقهی بشاگرد نقطهای بعنوان نمونه برای زدن بند برگزیده شود، با توجه بنکات یادشده و دیگر نکات، باید راهبرد و راهکارهای زیر را برای «کاستن هزینهی حکومی- عمومی زدن بند» و «سودمندی حداکثری زدن بند برای مردم مستضعف منطقه» در پیش گرفت:
1. مشارکت مردم را در زدن بند میتوان بدست آورد:
· از ریشسفیدی، اقتدار حوزهی علمیه (آقایان مهدوی و مؤمنی) و نفوذ آقای پیرمرادیان، برای اقناع و جذب مردم بمشارکت حداکثری و همچنین سامان دادن بدین مشارکت باید بهره گرفت.
ü باید پیش از آغاز بکار، شورایی از نمایندگان نهادهای مرتبط، ریشسفیدان بومی منطقه و معتمدان مقتدر ناحیه بنیاد نهاد و در آن بـ«سیاستاندیشی»، «راهبرددهی» و «تصمیمسازی» پرداخت.
o بیگمان، مشارکت دادن همهی ذیحقان منطقه در انجام چنین طرحی، رمز بنیادین موفقیت آنست که باید در کانون توجه قرار گیرد.
· باید در موارد پیشِ رو، سیاست «تخییر/امکان گزینش دادن» را بکار برد و چند «گزینه» را بمردم عرضه کرد تا بتوانند میانشان «انتخاب» کنند.
· باید زمینهای کشتپذیر بیمالک (در همان معنای عرفی) اطراف بند را شناسایی و آنها را (با حَجر) تصرف کرد.
ü آن زمینها را باید بمردم بومی کم/بیزمین و کم/بیبضاعت منطقه (بهمراه آب) با عقد «مخابره» یا «مزارعه» برای کشاورزی واگذارد.
ü اولویت در واگذاری زمین (و آب) بکسانیست که داوطلبانه، در ساختن بند بیمزد یا ارزان، کارگری کردند.
ü کسانی که میخواهند مالکیت این زمینها را پس از چند سال بدست آورند، باید اقساطی را بطور نقدی یا بخشی از محصول خود را در پایان هر برداشت در طی چند سال بپردازند.
· آنها که اطراف بند زمین دارند، از آنجا که با زدن بند کشت در زمینهاشان ممکن و مطلوب میشود، یا باید زمینهاشان را بکارند یا باید زمینهاشان را بفروشند یا باید زمینهاشان را رهنواجاره دهند و نباید زمینی بیکشت بماند و اگر شد، باید ایشان را میان این سه گزینه مخیر کرد. با زدن بند، این زمینها برای فروش و رهنواجاره دادن گران میشود که باید در «ما به التفاوت» قیمت پیش و پس از زدن بند با ایشان سهیم شد.
ü آنها که اطراف بند زمین دارند یا باید مبلغی را نقدی برای مشارکت در احداث بند بپردازند یا باید مالکیت بخشی از زمین خود را یا مَلِکیت (ولایت/حق تصرف) بخشی بزرگتر از آن را در چند سال واگذارند تا بتوان آن را بمردم بومی یادشده، با عقود مخابره یا مزارعه واگذارد.
ü زمینداران باید هزینهی حقابه (انشعاب) را یا بطور نقدی بپردازند یا بخشی از محصول خود یا قسمتی از زمینشان را بازای آن بدهند.
o ارزش ریالی محصولِ بازای حقابه باید بیش از پول نقد تعیینشده و ارزش ریالی زمینِ بازای حقابه باید کمتر از آن باشد.
باید در همین آغاز، نهاد متولی این اقدامات برپایهی قانون و رایزنی با شورای پیشنهادشده تعیین شود و آن نهاد برای راهبردها و راهکارهای بالا برنامهریزی کند و جزئیات کار را تعیین نماید.