رصدخانهی جهان اسلام
درآمد
آنچه پیش روست، طرح اجمالی یک رصدخانه با موضوع جهان اسلامست که در آن، برخی موضوعات مرتبط و همچنین ساختار کلی رصدخانه و برخی فرایندهای بنیادینش شرح شده است.
تبیین اجمالی رصدخانه
«رصدخانه» (نپاهشگاه)، «استعاره»ای از دانش «نجوم»ست! «دیدهبان»ست! آنجاست که «پدیدار» و «رخداد»ها را مینگرند و میپایند! «مشاهده» (برنگری) در آن بنیادست؛ ولی دیدن (رؤیت) در آن «متوقف بر/مستلزم» «نگاه کردن» (نظر)ست و نگاه کردن/نگریستن نیز مستلزم/متوقف بر آهنگ (قصد) چیزیست و آهنگ چیزی نیز پیامد تصور و تصدیق بـ«خیریت/منفعت»ش (و همچنین «شوق»، «شوق مؤکد» بدان و «اراده»اش) است! پس رصدخانه، رصدخانهی چیزیست و این نیست که رصدخانه مطلقانه/مطلقا، آغاز «زنجیره» باشد و خود از وجوهی، «حلقه»ای پس از «اندیشکده» است و از وجوهی حلقهی پیشین آن! گویا میانشان رفتوآمدیست؛ از اجمال بتفصیل و ...! شاید بهترست بگویم: آن متأخر از و متوقف بر «حدسکده» است! «حدسیات خبرگانی»! در حقیقت، «رصد خام» امکان ندارد و اگر ممکن باشد، «مفید» نیست!
چنانکه آمد، رصد هیچگاه، «مطلق» نیست («رصدِ مطلق» نداریم!) و رصد همیشه، «مضاف/افزوده» (دائمالاضافه/همیشهافزود) است؛ یعنی «رصدِ چیزی»ست که آن چیز، نهاده/موضوع یا متعلَّق رصدست؛ از اینرو، نهادهی رصدی باید روشن و آشکار باشد تا رصدکننده بداند بدنبال چه بگردد و چه چیز را بجوید و بپاید؛ پس رصد هیچگاه، «طرف» (آغاز زنجیره!) نیست و «وسط»ست و پیش از آن گامهایی دیگرست که یکی از آنها پیرایش/تنقیح موشکافانهی موضوع (رصدی)ست (در این بند، رصد بمعنی پویش و پایش، بخشی از فرایند رصدگریست)! میتوان گفت: «موضوعیابی» یا «موضوعپیرایی» پیشنیاز/شرط رصدست! همچنین باید دانست که یکی از بخشهای بنیادین و بایستهی فرایند پویا و گامبگام «رصدگری» که همبستهی «رصد»ست، «مستندسازی» (documentation)ست که پس از «پویش» (پوییدن)، «پایش» (پاییدن/پاسیدن) و حتا «یابش» (یافتن) جای دارد. و آن را میتوان «پسنیاز» رصد نامید!
در بالا یاد شد که «رصد» گونهای «مشاهده» است! «نظر» (نگریستن/نگاه کردن)ی که بدنبالش «رؤیت» (دیدن/یافتن)ست؛ ولی همیشه، با نظر، رؤیت پیش نمیآید! «کردن»یست برای «کنیدن/شدن»! آن با «پویش» (برابرهای نزدیک فارسی: جستن/جوییدن/جستجو کردن/توختن/توزیدن! تازی: بحث/تحسس/تفحص! انگلیسی: quest/search) آغاز میشود که درش «خواست/خواستن» («شوق»، «اراده/طلب» و «قصد»!) است و خواست نیز همیشه، «خواست چیزی»ست! میتوان گفت: دیدنیها بسیارست؛ ولی در رصد، رصدکننده، آنچه را میخواهد، میبیند!
«رصدگری»، زمینهی شناخت موشکافانهی «وضع موجود»ست! وضع موجود دربرگیرندهی هر/آنچه هست و دیدها، برداشتها و واکنشهای گوناگون دربارهی آن است؛ یعنی اگر چیزی رخ داد، تنها آن چیز وضع موجود نیست و همهی بازنمودها و گزارشها دربارهی آن و همهی پاسخها دربرابرش، نیز از وضع موجودست! از سوی دیگر، اگر چه رصد/رصدگری، در اصل، وضع موجود و «گذشته- اکنون» را بنمایش میگذارد؛ ولی نگاهی بـ«آینده» (ی بویژه محتمل!) دارد و رصدی برتر و بهترست که آیندهنگرانهتر باشد؛ یعنی آینده را بهتر، بیشتر و موشکافانهتر بنماید/نمایاند! از دیگر سو، رصد وضع موجود آیندهنگرانه، از گامهای «سیاستپژوهی» و زمینهی «سیاستگذاری» درست برای دستیابی بـ«وضع/آیندهی مطلوب» است؛ از اینرو، در رصدخانه، حضور خبرگان و متخصصان سیاستپژوهی و آیندهپژوهی ضروریست!
در ضرورت بنیانگذاری «رصدخانهی جهان اسلام» میتوان فراوان سخن گفت؛ ولی کافیست گفته شود: بیگمان، برای هر گونه «سیاستگذاری» درخور و شایسته که کمترین نسبتی با «جهان اسلام» دارد، نیاز ناگزیر و بنیادین بـ«آیندهپژوهی جهان اسلام» و «رصد پویای جهان اسلام» است. این را نیز باید گفت: کمتر سیاستگذاری خارجی و حتا داخلی «ایران اسلامی» را میتوان یافت/داشت که چنین نسبتی حتا بسیار کم، با جهان اسلام ندارد/نداشته باشد!
جهان اسلام
پیش از بررسی نهاد «رصدخانهی جهان اسلام»، باید چیستی «جهان اسلام» بطور اجمالی، روشن شود و رصدخانه پس از بنیانگذاری و آغاز بکار، باید بطور تفصیلی آن را پژوهد. بسیاری، جهان اسلام را زبانزد/اصطلاحی برای سرزمینهایی که بیشتر مردمشان مسلماناند، میدانند و شاید بتوان گفت که آنچه نزد مردم از این آمیزه متبادر میشود، همین است؛ ولی این تعریف بسیار تنگ و کممایه است و شایستهی چنین رصدخانهای نیست؛ زیرا کارها و تأثیرات اسلامی/مسلمانی را محدود میکند و بسیاری از میان/اندرکنشهای (بنیادین) مسلمانان در جهان را از دامنهی رصدگری این رصدخانه بیرون مینماید. این تعریف را میتوان بیشتر، دولتمحور دانست که گویا، اصالت را بنحوی، بدولت اسلامی/مسلمانی میدهد یا این پیشفرض را دارد که اندرکنشهای بنیادین اسلامی/مسلمانی، در جاییست که اکثریت مسلمان باشند. این فرض نادرست است. «جهان اسلام» در این رصدخانه، دستکم، همهی نهادهای اسلامی/مسلمانی را در سراسر جهان دربر میگیرد و نهاد در آن، از خانوادهای مسلمان تا کشور مسلمان است. اگر موشکافانه و گسترده، بنگریم، نهاد اسلامی/مسلمانی میتواند یک فرد باشد و حتا نیازی نیست که مسلمان باشد و بسنده است که موضعی مثبت باسلام/مسلمانی داشته باشد. چنانچه اشاره شد، رصدخانه باید در آغاز، دامنهی موضوع و کارش را روشن کند؛ ولی بطور اجمالی و معمول، میتوان جهان اسلام را بوجوه گوناگون 1. فرهنگی- هنری، 2. اجتماعی- اقتصادی، 3. سیاسی- حقوقی و 4. علمی- فناورانه بخشید. گر چه این بخشبندی چندان جامع نیست و متداخل نیز هست؛ ولی متداول و از وجوهی، کاراست.
ارکان رصدخانه و اجمالی از وظایف ایشان
رصدخانه باید چابک/سبک باشد و نباید ساختاری سنگین با اجزایی بسیار داشته باشد و همچنین باید «رسالتمحور» و «مأموریتمدار» باشد (مأموریت از تطبیق رسالت بر موارد (جزئیات) بدست میآید). هر «رصدخانه» را چند رکن است:
1. «هستهی مرکزی- خبرگی» که از اهالی و متخصصان «موضوع رصدی» (اینجا «جهان اسلام»)، «تاریخدانان»، «سیاستپژوه»ان و «آیندهپژوه»ان سازمان یافته!
· هستهی مرکزی- خبرگی، فیالجمله، کار حدسکده را انجام میدهد و آن، سیاستها و راهبردهای رصدخانه را تدوین میکند و حتا «دستورکارگذاری» (اولویتبندی) کلانموضوعات و خردهموارد جهان اسلام برعهدهی آنست. بتعبیر دیگر، این هسته، رهبری رصدخانه را بر عهده دارد و رسم «نقشهی جامع رصدی» رصدخانه از وظایف آنست و حتا «برنامهریزی» کلان رصدی و نگاشتن اصول طرحنامهی هر کار رصدی، ارزیابی پایانی طرحنامه و سنجش کار رصدی انجامشده نیز با آنهاست! یکی از اعضای «هستهی مرکزی- خبرگی»، مسئولیت/ریاست «گروه کارشناسی» را برعهده دارد.
· هستهی مرکزی- خبرگی، مشارکتی (در برابر صرف مشورتی)ست و اعضا درش حق رأی دارند؛ از اینرو، شمار اعضایش باید فرد باشد و با توجه بدانکه حضور تخصصهای تاریخ (-ِ جهان اسلام)، سیاستپژوهی و آیندهپژوهی درش ضروریست، شمار اعضایش دستکم، باید 5 نفر باشد.
2. «گروه کارشناسی» که از آشنایان با «موضوع رصدی» که در «رصدگری» (جستجوگری، روش تحقیق، پرسشنامهنگاری، مصاحبهگری، مشاهدهگری، آمار و ...) یا «مستندسازی» مهارت دارند، سازمان یافته!
· آشکارست که گروه کارشناسان، جزئیات طرحنامهی رصدی را مینویسند و کار رصد و لوازمش (مستندسازی) را انجام میدهند. ایشان را میتوان با توجه بمهارتشان، «رصدگر» یا «مستندساز» نامید!
· کارشناسان، برپایهی دانش و تواناییشان و با تشخیص و تصویب «هستهی مرکزی- خبرگی»، بدو گونهی «کارشناس» و «کارشناس ارشد» بخش میشوند!
§ هستهی مرکزی- خبرگی باید در اندیشهی «جذب» مستعدان رصدگری باشد و در اینباره معیارها و سنجههایی درخور گذارد و همچنین در فعلیت این استعدادها بکوشد و آنها را در این راستا «تربیت» نماید و ارتقا دهد.
· اگر کاری رصدی را کارشناسان «گروه کارشناسی» بهر علتی نتوانستند انجام دهند، از کارشناسی «مهمان» (کارشناسِ مهمان) برای انجامش (در مقام مسئول یا همکار،) دعوت میشود!
§ رصدخانه میتواند کارهای رصدگری را برونسپاری نیز کند و همچنین میتواند آنها را با همکاری نهادهای دیگر انجام دهد.
3. رستهی مشاوران» که از متخصصان و سرشناسان «موضوع رصدی»اند و «هستهی مرکزی- خبرگی» و نیز «گروه کارشناسی»، در کارهای رصدی، با ایشان «مشاوره» (رایزنی/کنکاش) میکنند و از ایشان «مشورت» میگیرند و حتا در صورت نیاز، بعنوان مدعو، در جلسات هستهی مرکزی- خبرگی شرکت میکنند.
4. دستهی کارگزاری- کارپردازی» که کارهای «اداری»، «پشتیبانی» و «خدماتی» را انجام میدهند.
اجمالی دربارهی چندوچون «کار رصدی» در رصدخانه
چنانچه اشاره شد، هر «کار رصدی» را باید «طرحنامه»ای مدون باشد که اصول و کلیاتش را «هستهی مرکزی- خبرگی» مینگارد و تصویب میکند و فروع و جزئیاتش را «گروه کارشناسی» مینویسد و اجرا[ء] مینماید. هر کار رصدی را راهنمایی ترجیحانه، از «هستهی مرکزی- خبرگی» و مشاوری ترجیحانه، از «گروه مشاوران» است! هر کار رصدی با طرحنامهای مدون، راهنما و مشاور، کارشناسی «مسئول» (کارشناسِ (ترجیحانه، ارشد) مسئول) که مدیریت طرح برعهدهی اوست و کارشناس/کارشناسانی «همکار» (کارشناسِ همکار) از «گروه کارشناسی» یا مهمان دارد!
غربالگری بعنوان رکنی بنیادین در رصدگری
یکی از کلیدواژهها و شاید بنیادیترین کلیدواژهی رصدگری و رصدخانه، «غربالگری»ست! غربالگری گزینش دادههای اولویتدار (در اولویت) از میان انبوه «اطلاعات» است! آن را میتوان با «مقولهبندی» نیز همراه کرد! میتوان دو قاعدهی بنیادین در آن را «الأقرب فالأقرب» (ملاکش مانند پربسامدی/تری کلیدواژههای موضوع در یک داده) و «الأهم فالأهم» (معیارش مانند اعتبار کس یا نهاد سرچشمهی (مصدر/منشأ) داده (متولی بودن، متخصص بودن و ...)) دانست! میتوان رصدگری را با دو کلیدواژهی بنیادین «تقمیش» (فراهم کردن و گرد آوردن) و «تفتیش» (بررسیدن و بازرسیدن) اجمالی، شناساند!
دادگان یا نظام دادهها
آنچه در هر رصدگری بسیار بنیادینست و باید بغایت، انجام شود، تدوین نظام اطلاعات/دادههای موضوع رصدیست که آن را میتوان «دادگان» نامید (با واژهها و واژگان بسنجید). نظام دادهها در حقیقت، آرایشی از اطلاعاتست که در آن، نسبتهای میان دادهها و سبقولحوق (تقدم و تأخر)شان (باعتبارات گوناگون،) آشکار شده و بر پایهی آنها چیده و طبقهبندی شدهاند. اگر چه بدست دادن چنین نظامی ساده نیست؛ ولی ضروریست؛ زیرا از یک سو، برای اعتبارسنجی اطلاعات بکار میآید و از همه مهمتر، فهم موضوع را اگر ممکن نکند، دستکم، عمیق میکند و با آنست که میتوان وضع موجود موضوع را بدرستی، «روایت» کرد و حتا نظام مسائل موضوع را استخراج نمود.
روایی/اعتبارسنجی اطلاعات/دادهها
یکی از بایسته/ضروریترین بخشهای رصدگری، روایی/اعتبارسنجی اطلاعات بدستآمده است. این بخش را میتوان زیر غربالگری و از گامهای آن نیز دانست. برای اعتبارسنجی اطلاعات، باید اعتبار هر منبع اطلاعاتی را از فرد گرفته تا رسانه، بخوبی شناخت و بهر یک، نمرهی اعتبار داد و برای چنین کاری، نیاز بتدوین شاخصهای اعتبار است که رصدخانه با آغاز کارش، باید انجامش دهد. اعتبار هر داده را باید صرف نظر از منبعش نیز بررسید. بهرهگیری از منابع بسیار و گوناگون (از وجوه اندیشهای، مذهبی تا سیاسی) و سنجش/قیاس اخبار/اطلاعاتشان و یافتن گونهای انسجام در اطلاعات هر منبع (دقت شود که خودناسازگاری و تناقض مانع اعتبارست!) و همچنین همهی منابع، نکاتیست که در اعتبارسنجی یاریگرست. باید هر داده را «امکانسنجی» (feasibility) کرد و نقد نمود.
منابع اطلاعات/دادهها
رصدگر میتواند و باید اطلاعات/دادهها را از منابعی گوناگون بدست آورد و بخشی از هر طرحنامهی رصدی، بطبقهبندی و معرفی منابع رصدی ممکن و ضروری سازگار با موضوع رصدی و امکانات میپردازد. اطلاعات طیفی را میان بالقوگی و بالفعلی میسازند که هر گونه/یک نیازمند تلاشی رصدگرانه، هماهنگ و همساز (مناسب و مطابق)ش است. گاهی اطلاعات بالفعل و آماده است و با جستجو در کتابها، مقالات، رسانهها/اخبار و ... (بویژه در فضای مجازی) بدست میآید؛ ولی گاهی باید برای رسیدن بدان، تلاشی افزون کرد و فرایندی را طی نمود و از روشها و ابزاری بهره برد. گاه، رصد نیازمند مشاهدات (کیفی و کمی) میدانیست که از وجوهی، سختترین و پرهزینهترین شیوه است و البته، گاه از آن گریز و چارهای نیست.
رصدخانه و تاریخ
بیش و پیش از هر چیز، از رصدخانه شناخت وضع موجود با رصدگری انتظار میرود و همچنین از آنجا که آشکارا، وضع موجود ریشه در گذشته/تاریخ دارد، بیگمان، یک رصدخانه باید بپژوهشهای تاریخی در موضوع رصدی خود بپردازد. از سوی دیگر، روندپژوهی را که بررسی تاریخیست، بسیاری، بر عهدهی رصدخانهها میدانند که ضرورت تاریخپژوهی در رصدخانهها بتمامی، روشن میشود. وجوه تاریخی باید در طرحنامهی رصدی ملاحظه شود.
پیشنهادی برای کلانموضوعات رصدی جهان اسلام
«دستورکارگذاری» و «برجستهسازی» موضوعی در رصدخانه، وظیفهی هستهی مرکزی- خبرگی و در اختیار آنست و اگر چه معمولانه، کلانست؛ ولی امری مطلق و دائم نیست و در بازههای زمانی، مبتنی بر اوضاع جهان اسلام دگرگون میشود. میتوان برای رصدخانهی جهان اسلام (بویژه) در اوضاع کنونی، دستورهای کار (دستورکارهای) زیر را پیشنهاد داد:
1. رصدگری جهان اسلام در موضوع «مدرنیت/مدرنیته» (آمیزهی مدرنیسم و مدرنیزاسیون) با همهی شئونش و معطوف بدو عنصر بنیادین عدالت و حریت (آزادی)
· رصدگری نهادهای مردمی- مدنی در جهان اسلام
· رصدگری ارتباط (دوسویهی) دولتها با مردم در جهان اسلام
این رصدگری بویژه در راستای امکانسنجی بنیادگذاری نهادهای مردمی- مدنی لابشرط از دولت/حکومتها در جهان اسلام است.
2. رصدگری جهان اسلام در موضوع تولید دانش (در عامترین معنایش) تمدنی (بومی- اسلامی) با همهی وجوهش
· رصدگری نهادهای (رسمی و غیررسمی/سنتی و غیرسنتی) دانش در جهان اسلام
· رصدگری ارتباط (دوسویهی) نهاد دانش و نهاد قدرت در جهان اسلام
بیگمان، یکی از کلیدهای رسیدن بتوسعه/پیشرفت تمدنی (تمدن اسلامی)، تولید دانش (و فناوریهای) درخورش است که نیازمند همکاریهای نهادهای دانش در جهان اسلام است.
روشنست که میان این دو دستورکار، نسبت و حتا همپوشانیست که در انجام کار باید موشکافانه، ملاحظه شود. با توجه بدین دو دستورکار، رصدخانه میتواند «گروه کارشناسی» و «رستهی مشاوران» را بچیند و راه اندازد.
حسن ختام
رصدخانهی جهان اسلام، برصدگری همهی نهادهای اسلامی/مسلمانی در جهان میپردازد. هستهی اندیشکدهای آنست که سیاستهایش را میگذارد و آن را راهبری مینماید. آشکارست که این راهبری برپایهی چشمانداز و اهدافیست که هستهی مرکزی- خبرگی پس از بنیادگذاری آن را بتفصیل، تدوین میکند و اجمالش همانست که در متن اشاره شد. کارهای رصدی این رصدخانه که همه مبتنی بر طرحنامهاند، مواد لازم هر سیاستپژوهی و آیندهپژوهی در/دربارهی جهان اسلام را تأمین میکند. در حقیقت، این رصدخانه، آغاز نسبی رنجیرهایست که قرارست با اقناع و جذب اقتضائی نهادهای ذیربطِ ذیشأن دربارهی سیاستها و راهبردهای قوامیافته در دیگر حلقاتش، منجر بتصمیمات و مداخلاتی درخور در جهان اسلام شود. دقت شود که نفس/خود رصدگری گونهای مداخلهی نرم است.