مثلث دیپلماسی در احیا/تجدید تمدن ایرانی-اسلامی!
چندیست که شعار «دیپلماسی اقتصادی» شعلهور شده و البته، موضوع اقتصاد یکدهه است که دغدغهی مردم و رهبریست که این مهم را در نامهای سال میتوان آشکارا دید!
شاید بتوان از «مثلث دیپلماسی» سخن گفت که سه ضلع آن 1. دیپلماسی سیاسی، 2. دیپلماسی اقتصادی و 3. دیپلماسی فرهنگیست. دیپلماسی کارآمد نیازمند این سه است که درهمتنیدهاند؛ اما بنابر شرایطوموانع، اندازههای این سه ضلع و نقطهی آغاز و جهت حرکت بر محیط این مثلث گوناگون میشود!
شش وضع با توجه بنقطهی آغاز و جهت حرکت بر محیط مثلث دیپلماسی ممکن است (سه در دو در یک):
1. سیاسی، اقتصادی و فرهنگی
2. سیاسی، فرهنگی و اقتصادی
3. فرهنگی، اقتصادی و سیاسی
4. فرهنگی، سیاسی و اقتصادی
5. اقتصادی، سیاسی و فرهنگی
6. اقتصادی، فرهنگی و سیاسی
در کنار دیپلماسی اقتصادی، شعار اولویت و تقدم همسایگان نیز بسیار شنیده میشود و در برخی اسناد نیز وارد شده است؛ اما بنظر میرسد دکترین/نظام اندیشه-انگیزهای این اولویت/تقدم چندان تبیین نشده که ناگوار است؛ ولی میتوان بنیاد آن را در احیا/تجدید «تمدن نوین اسلامی-ایرانی» یافت.
ایران سه کاربرد دارد:
1. ایران جغرافیایی (فلات ایران)
2. ایران سیاسی (کشور کنونی ایران)
3. ایران فرهنگی/بزرگ (ایران تاریخی)
بنظر میرسد تمدن نوین ایرانی-اسلامی در مرزهای ایران سیاسی نمیتواند رخ دهد بلکه باید ایران را در آن ایران بزرگ/فرهنگی دید؛ چنانکه تمدن ایرانی-اسلامی چنین بوده است. اینجاست که جایگاه همسایگان روشن میشود: «عضویت و حضور لازم آنها در احیا/تجدید تمدن ایرانی-اسلامی»؛ پس اولویت/تقدم همسایگان باید پیامد این بینش باشد!
در مثلث دیپلماسی با همسایگان با توجه بدین بینش، نقطهی حرکت باید از دیپلماسی فرهنگی باشد و جهت حرکت از دیپلماسی اقتصادی بدیپلماسی سیاسیست؛ یعنی فرهنگی-اقتصادی-سیاسی و باید دانست که دیپلماسی فرهنگی مردمیترین و دیپلماسی سیاسی دولت/حکومتیترین است و دیپلماسی اقتصادی باعتبار مردمی-دولت/حکومتی، میانهی این دوست!
در بینش احیا/تجدید تمدن نوین ایرانی-اسلامی، ایران سیاسی بنحوی مرکزیت دارد؛ چنانکه از نظر جغرافیایی نیز چنین است؛ ولی باید دانست که دو چالش بزرگ بلکه دو «سوءتفاهم» مخاطرهآمیز در راه پیشرفت این بینش در نسبت:
1. ترکان (با مرکزیت ترکیه)
2. اهل سنت (با محوریت عربستان)
هست که آمریکا و اسرائیل از آنها «سوءاستفاده» میکنند و باید بر آنها فائق آمد و غالب شد! سخن درازست؛ ولی این زمان بگذار تا وقت دگر!