پولیسیپدیا[1]/policypedia
ویکیپولیسی/دباهپولیسی: دانشنامهی برخط آزاد همگانی (دباه[2]) پولیسی!
آشکارا، بازار «سیاست/خطمشی» (policy) در ایران داغ شده و هر روز بیشازپیش کسانی بدان «سرگرم» میشوند و سازمانهایی بنام «اندیشکده» که گاه جز نام نیستند، سربر میآورند. با وجود این، «ادبیات» آن در فارسی بسیار «لاغر»ست؛ بویژه «مبادی تصوری» (اصطلاحات)اش چنان بیسامان است که فیالجمله، هر کس از آن چیزی جز دیگری میفهمد و مراد میکند (بلکه واژههای گوناگون فارسی برابر اصطلاحات بزبان اصلی مینهند![3]) و آگاهان دانند که «واژگان» (نظام واژههای) هر دانش آغازگر و راهبر آن است بلکه «هندسه»ی آن را نمایان میسازند و نیز اهم و اعم مغالطات، لفظی و بویژه بـ«اشتراک لفظ» است. از سوی دیگر، کارشناسان گفتهاند که «بومی-خودمانی» شدن دانش در گروی «ریخته شدن»ش در زبان خود/مادریست[4]؛ پس policy باید جامهی فارسی بتن کند؛ از اینرو، شایسته بلکه بایسته است که «دانشنامه»ی فارسی حوزهی «پولیسی» تدوین شود.
«دانشنامه»[5] که واژهایست کهن (مانند «دانشنامه»ی میسری/370 ق.[6])، برابر encyclopedia نهاده شده[7] که در یونان و روم و حتا در/پس از «نوزایی» (رنسانس)[8] بمعنای «تعلیموتربیت عمومی» بکار میرفته است. از واژههای لاتینی speculum(آینه/مرآت) و imago (تصویر) نیز برای دانشنامه بهره رفته[9]؛ زیرا دانشنامهها «بازتاب» دانش، فرهنگ و هنراند. سخن دربارهی تاریخ دانشنامهنگاری در جهان و ایران فراوان است؛ اما گونههای thesaurus (اصطلاحنامه/گنجواژه/واژگاننامه)[10]، dictionary (فرهنگ/واژهنامه)[11] و handbook (راهنما/دستینه/دستنامه) را نیز میتوان نام برد که با وجود گوناگونی، تنه بتنهی دانشنامه میزنند[12]. هرچند چنانکه انتظار میرود، بسیاری از دانشنامهها هم عمومی و هم عاماند[13]؛ ولی دانشنامههای «تخصصی» که مخاطبانی «خاص/ویژه» دارند، هر روز بیشتر رونق میگیرند.
دانشنامهها گوناگوناند و اکنون دانشنامههای «برخط» شکفتهاند؛ چنانکه بسیاری از دانشنامهها نسخهی سخت ندارند و دیجیتالی یا برخط شدهاند؛ برای نمونه، کهنترین دانشنامهی (زندهی) جهان بانگلیسی، «بریتانیکا» (آغاز از 1768 م.)، از سال 2012 تنها نسخهی برخط دارد[14]. نسخههای برخط امتیازهایی دارند که از کسی پوشیده نیست؛ از جمله اینکه بسادگی، «در دسترس»اند، فضایی را نیز «اشغال» نمیکنند و امکان «روگرفتن»شان هست و بویژه «ویرایش»شان را آسان و تند کرده و از همه مهمتر، (با مسامحه،) «جمعسپاری» (crowdsourcing)[15] در تدوین آنان را ممکن ساخته؛ چنانکه گونهای دانشنامه که میتوان آن را wiki(ویکی)[16] خواند و کهنترین[17] و بزرگترینشان «ویکیپدیا» (Wikipedia)ست (از 2001 م.)، مبتنی بر این ویژگیِ «مشارکتپذیرانه» پدیدار شده که «هزینه»ها را بسیار میکاهد و (شاید بیش از دیگران،) بـ«ترویج علم» میانجامد و بویژه زمینهی «تضارب آرا[ء]» را فراهم میسازد. این دسته از دانشنامهها خود را «آزاد» (free/open)[18] و «همگانی» میشناسانند و مَثَل نامور «همه چیز را همگان دانند» را بیاد میآورند[19].
«خانهی اندیشهورزان» (خانا) که یکی از مأموریتهایش تمهید/اعداد «مشارکت» همافزایانه میان اندیشکدهها و اندیشهورزان (برای تضارب آرا و اجماعات احتمالی!) است و بدنبال بنیادنهی «محمل»هایی برای آن است[20] و بنحوی، خود را در ایجاد (بلکه «زمینهسازی» برای بوجود آمدن) و تقویت «جامعهی علمی» اندیشهورزی و «ترویج علم» آن «مسئول» میشمارد و از سوی دیگر، خود را «مکلف» بتأمین مباشری یا نامباشری «ضروریات» (ذاتی) برزمینماندهی «نظام اندیشگاهی» کشور میداند[21]، شایسته بلکه بایسته است «دانشنامهی برخط آزاد و همگانی پولیسی» (wikipolicy/dbahpolicy)[22] را بنیان گذارد و شاید policypedia (پولیسیپدیا)[23] که بخش دوم آن (از «پایدیا»ی یونانی بمعنای «ادب/فرهنگ») از encyclopedia (دانشنامه/دائرةالمعارف) برگرفته شده، سزاوار باشد.
بیگمان، چنین دانشنامهای ملاحظاتی فراوان دارد و خود نیازمند «سیاستگذاری» بلکه «طراحی»ست. از مهمترین مسئلههای این دانشنامه، «اعتبار/مشروعیت»اش است و اینکه چگونه میتوان اندیشهورزان و کارشناسان (اعم از استادان، دانشجویان و پژوهشگران (علوم سیاسی، حوزهی مدیریت و ...[24])) را جذب و اقناع کرد تا در آن مشارکت و بنگاشتن یا ویرایش درآیندهای آن مبادرت کنند (مانند دادن «امتیاز»ات باواسطه و بیواسطهی مالی یا اعتباری و نیز ایجاد/تقویت «مسئولیت اجتماعی»!). صرفنظر از بحثهای مهم «فنی» (آی.تی و اِی.آی.!) چنین دانشنامهای که نیازمند بکارگیری نیروی کارشناس آن است، باید «درختواره»ی[25] (الفبایی، موضوعی/همزمانی و تاریخی/درزمانی) مدخلهای این دانشنامه تدوین و طراحی شود که نیازمند «پژوهش» است[26]. از یک سو شاید گفته شود که «استاندارد/استاندهسازی» در دانشنامهی برخط آزاد همگانی (دباه) چندان با فلسفهی آن سازگار نیست (هرچند نامورترین آنها (شاید در عمل،) چنین کردهاند!)؛ اما میتوان «الگوسازی» نرم کرد و نیز برخی «چارچوب»های کلان را (با بررسی دانشنامههای مشابه و بهرهگیری از آرای خبرگان) گذاشت و برخی ویژگیها را «سفارش» کرد و در نهایت، «قالب»ی منعطف را پیش نهاد؛ ولی بهتر آن است که این قالب بنحوی، «استقرائی» باشد و «تعین/تکون» یابد که لازمهاش «گذر زمان» است تا اندیشهورزان «درآیند»هایی را بنگارند و با بررسی «قیاسی» آنها قالبی استخراج شود. از سوی دیگر هرچند دانشنامه آزاد و ویرایش آن نیز برعهدهی همگان است؛ اما جا دارد دانشنامه برای «رعایت» ملاحظات گوناگون فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، «گروه ویراستاران» داشته باشد که البته، («نظارت» این گروه پسینی[27] و) اصل در ویرایش این گروه، کمترین «مداخله» است و شایسته است برای رونق این دانشنامه، در آغاز، چندین مدخل سفارش داده شود. سخن در اینباره بسیارست؛ ولی آشکارا، دانشنامهی برخط آزاد همگانی پولیسی، خواهران و همسایگانی[28] مانند «اطلس پویای[29] اندیشکدهها و اندیشهورزان جهان» (policyatlas/thinktankatlas) نیز دارد که بطور جزئی-شخصیتر (تشخص فردی و نهادی) و در زمینهی جغرافیا و تاریخ، جهان پولیسی را میکاود.
بنیاد اطلس (atlas)[30] بر «جغرافیا»ست؛ اطلس نمایش (چگونگی) پراکنش، آرایش و آمایش در/بر «زمین» است و میتوان آن را با «سامانهی اطلاعات جغرافیایی» (GIS/ساج) سنجید (policygis)[31] و اگر اطلسی دربارهی «سیاست/policy» باشد، هرچند خطمشی/سیاست منحصر در دولتها نیست، بیش از همه بر مرزهای «کشور»ها (مرزبندی کشوری) استوارست؛ زیرا بنیادیترین «یکای سیاسی/political» هنوز کشور (با مسامحه، دولت-ملت)ست؛ البته، این بدان معنا نیست که «یکای سیاستی/policyal[32]» نیز کشورهایند؛ ولی گویا politics «نظام policyها»ست؛ اما بخشش/تقسیم اندیشکدهها در جهان با اعتبارهای گوناگون (مانند موضوعی) شدنیست و اطلس میتواند در زمینهی جغرافیایی (نقشههای زمین)، بهمهی اینها بپردازد؛ بویژه بطور «درزمانی/تاریخی»، اندیشکدهها، اندیشهورزان و دستاوردهایشان (بویژه سیاست/راهبردها) و «روابط» (همگرا و واگرای) میانشان (نقاط جغرافیایی فردی و نهادی) را نمایش دهد (اطلس تاریخی). بیگمان، اطلس پویا که برخط است، نیازمند «رصد» پویاست که مستلزم بنیانگذاری نهاد «رصدخانه/نپاهشگاه» است.
[1] بنظر میرسد اگرچه تلفظ آمریکایی policy، پالیسی است؛ اما تلفظ انگلیسی (و شاید فرانسوی) آن بـ«پولیسی» مانندترست و گویا در فارسی نیز پولیسی تلفظ میشود (هرچند گویا چندیست که تلفظ آمریکایی واژههای زبان انگلیسی در ایران رایج شده!)؛ چنانکه politic/politique (پولیتیک (بـ«مکتوبات» آخوندزاده رجوع شود!)) نیز چنین است.
[2] «دبا» کوتهنوشت «دائرةالمعارف بزرگ اسلامی» است و بکارگیری «دباه» بعنوان کوتهنوشت (دانشنامهی برخط آزاد همگانی) ارزنده است.
[3] پیشپاافتاده و نامورترینش policy است که «سیاست» و «خطمشی» را برابرش نهادهاند. دومی بیشتر از نیمسده (یا کمتر از یک سده؛ چراکه در لغتنامهی دهخدا بصورت «یادداشت بخط مؤلف» آمده است!) سابقه دارد؛ اما تاریخ نخستین بالغ بر هزاروچندسده است. آنچنان که از فرهنگ متقدم ولاستون (1882) آشکارست، نخستین برابرنهاد policy گویا «حکمت» بوده. شاید آن که خطمشی را ساخته یا برابر policy نهاده (حییم در فرهنگش «خطمشی» را نیز برابرش گذارده!)، دغدغهی ریمون آرون را داشته که در زبان فرانسوی هر دو واژهی policy و politic(s) یک برابرنهاد دارد که فهم هر دو را که در تمایزگذاری میانشان است، دشوار کرده. از این دغدغهی بجا بگذریم، امروزه، اصرار بر کاربرد هر یک از این دو بیشتر رنگ سیاسی و روابط قدرت بخود گرفته؛ چنانکه علومسیاسیها که policy را از خود میشمارند، سیاست و مدیریتیها که خود را سرور آن میخوانند، خطمشی را بکار میبرند.
[4] چنانکه کورش صفوی از علیمحمد حقشناس نقل میکند: «اگر قرار باشد زبانشناسی در کشور گل و بلبل ریشه بگیرد، باید آثار کلاسیک این رشته را به فارسی ترجمه کرد ...» (برای نمونه بنگرید بپیشگفتار مترجم «معنای معنی» آگدن)
[5] گفتنیست که دانشنامه بمعنای «مدرک/گواهینامهی تحصیلی» نیز بکار میرود.
[6] میسری چنین سروده: «من این گفتار را اندام دادم/و دانشنامه اول نام دادم» و «بینجامید دانشنامة من/برآمد زو مراد و کامة من»
[7] ولاستون برابرش «دائرت العلوم» و «دائرت المعارف» نهاده که امروزه، «دایرةالمعارف» فراوان بکار میرود.
[8] «نوزایش» نیز گویند. برخی «باززایی» گفتهاند (جمالی، پاکتچی و ...) که چون برابر «تناسخ/زادمرد/روانرفت» (آیین بودا) و نیز ویژهواژهی regeneration در گیاهشناسی بکار رفته، سزاوار نیست.
[9] در تازی عبارت «موسوعة» از «وسع» و «مَعلمة» از «علم» (سازگار با دانشنامه) در کنار «دائرةالمعارف» بکار میرود (و نیز از «معجم»، «قاموس» و «مکنز» برای برخی گونههای همانند بهره میرود).
[10] گفتنیست «تزاروس» که آوانگاشت فارسی آن است، بکار میرود و بدان گاه «فرهنگ طیفی» (فرهنگ بیان اندیشهها) و «فرهنگ موضوعی» نیز گویند (گونهی «فرهنگ/واژگان توصیفی» (descriptive dictionary) نیز که بیشتر همانند دانشنامه است، جای توجه دارد).
[11] بویژه گونهی encyclopedic dictionary (فرهنگ دانشنامهای/فرهنگ-دانشنامه که گاه «فرهنگ توصیفی» ترجمه میشود!) مانند «فرهنگ-دانشنامة کارا» نگاشتهی «بهاءالدین خرمشاهی» توجهپذیر است. گفتنیست فرهنگها چندین گونهاند؛ مانند «فرهنگ بسامدی» (frequency dictionary) یا «واژهنما» که بدان «کنکوردانس» (concordance) گویند و مبتنی بر بسامد و نشانی کاربرد واژهها در «پیکرهی متنی/واژگانی» است (برای نمونه، «فرهنگ بسامدی» محمود بیجنخان) و «فرهنگ ریشهشناختی/اشتقاقی» که فقهاللغهی تطبیقی-تاریخی الفاظ را تبیین میکند (برای نمونه، «فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی» محمد حسندوست و «فرهنگ ریشهشناسی زبان فارسی» هرن و هوشمان).
[12] گونههای lexicon (فرهنگ/قاموس) و glossary (فرهنگ/واژهنامه) نیز در اینباره جای دقت دارند.
[13] بررسی مفهوم «اطلاعات عمومی» در نسبت ویکیها ضروریست.
[14] دانشنامههایی مانند «بریتانیکا» و «لاروس» برخلاف ویکیدانشنامهها، چناناند که هر درآیند/مدخل یک امضاکننده که آن را نگاشته و میتواند ویرایش کند، دارد.
[15] امروزه، در تاریخ علم از «دانش مردم» (بآثار «کلیفورد کانر» رجوع شود) سخن میرود و در ایران نیز شعار «مردمیسازی» گوشها را کر کرده است و «جمعسپاری» این شعار را بیاد میآورد.
[16] wiki از عبارت wikiwiki زبان هاوایی گرفته شده و بمعنای speedy (تند/چابک) و quick (فرز/چالاک) است (ویکیویکی بمعنای «بدوبدو» نام یکی از خطوط اتوبوسرانی هاوایی است).
[17] کهنترین «ویکی» درحقیقت، WikiWikiWeb «وارد کانینگهام» است که بسال 1995 م. بنیاد نهاده شد؛ ولی بدان نمیتوان دانشنامه گفت. او کتابی بنام «راه ویکی» (The Wiki Way) دارد که شایسته است بفارسی ترجمه شود. ویکی را «وب/تارنمای مشارکتی» گفتهاند؛ زیرا اساسش مشارکت است و از لوازم آن «سرعت». گفتنیست امروزه از wiki management و wiki government نیز سخن میرود که دومی نسل دوم «دولت الکترونیکی» مبتنی بر فناوریهای اجتماعیست و تبار «دولت هوشمند» (نسل سوم دولت الکترونیکی) بشمار میرود و بیش از همه، «مشارکت (مردمی/ذینفعان)» را تداعی میکند (participatory و collaborative).
[18] بررسی چیستی و چرایی open knowledge (دانش باز) که بنیاد free encyclopedia (دانشنامهی آزاد) است (آزادی در خواندن و نگاشتن)، نیازمند مجالی دیگرست.
[19] چندسالیست که در فارسی نیز ویکیهایی مانند ویکیفقه، ویکیشیعه، ویکینور، ویکیپرسش، ویکیروستا، ویکیزندگی، ویکیاهلالبیت، ویکیحقوق و ... بنیانگذاری و برخی فرهنگهای باز/آزاد همگانی نیز مانند «پارسیداتویکی» (parsi.wiki) که پسوند «ویکی» دارد و حتا «لامتاکامداتکام» (lamtakam.com) و «آبادیسداتآیآر» (abadis.ir) که نام ویکی ندارند، بنیاد نهاده شده است.
[20] چنانکه بارها شنیدهایم، «کافه»ها در خانا در راستای همین مأموریت شکل گرفته و البته، جا دارد از این حیث «ارزیابی» شوند.
[21] این موارد از سخنان مسئولان/اولیای خانا و نیز با بررسی برخی اسنادش (معرفی خانا) و دقت در برخی فعالیتهایش آشکار میشود.
[22] بکار بردن policy با وجود اختلاف در برابرنهاد فارسی آن، «سیاست» و «خطمشی»، از وجوه گوناگون بهتر و شایانترست؛ اما wikipolicy در جهان کاربرد دارد و دامنهی دات.کام و دات.آی.آر.ش نیز اشغال است؛ ولی شاید بتوان از DBAHpolicy (بپانوشت دوم رجوع شود!) بهره برد و البته، میتوان بـ«ویکیاندیشکده/wikithinktank» و «ویکیاندیشهورزی» و حتا «ویکیپل/wikipol» نیز اندیشید.
[23] ویکیپدیا و دیگر طرحهای ویکی (ویکیهای خواهر) مانند ویکیگفتار، ویکیداده و ویکینبشته را «بنیاد ویکیمدیا» اداره میکند. این سازمان «غیرانتفاعی/ناسودبر» و «خیریه» است. میتوان ببنیادی همانند (غیرانتفاعی و خیریه) با نام «پولیسیمدیا» (policymedia) اندیشید که طرح پولیسیپدیا و مانندهایش را اداره کند (یا «بنیاد دباه ایرانیان»).
[24] بقطع، از نظر پولیسیپدیا (دباه پولیسی/دباهپولیسی) یکی از بنیادیترین بخشهای هر مدخل/درآیند که اصطلاحی در پولیسی است، «فقهاللغه» آن است و در اینباره جا دارد کارشناسان (پژوهشگران و حتا دانشجویان) «زبانشناسی تاریخی-تطبیقی/philology» (ریشهشناسی/etymology) را بدین مهم برانگیخت؛ یعنی بخشهای گوناگون یک مدخل/درآیند را میتوانند افرادی را تخصصهای گوناگون بنگارند.
[25] بسیار کوتاه و ساده، درختواره یا «نمایش/نموادر/نمای درختی» (treeview) چونان «شبکهی معنایی/قاب» (semantic/frame network)، نظامی مبتنی بر اشتراکها، تشابهات و حتا تقابلهای میان مفاهیم و الفاظ یک حوزهی دانشی و نیز طبقهبندی آنها براساس روابط منطقی و حتا تاریخی میانشان (وابستگیها (لزوم) و همبستگیها (ملازمه)) است که برای «بازنمود/نمایش دانش» (knowledge representation and reasoning) با نام اختصاری KR2 (KR&R) بکار میرود. گفتنیست که این ویکیدانشنامه نیازمند یک «هستینگاشت» («هستیشناسی/نگاری» یا «هستانشناسی» (ontology)) سازگار (در «وب معنایی» (semantic web)) است.
[26] البته، میتوان درختواره را نیز «پسینی/ماتأخر» پیش برد و برعهدهی دانش و نیز گزینشهای آزاد مدخل/درآیندنگاران گذاشت که با نگاشته شدن درآیندها «تشکل» یابد.
[27] بررسی دستگاه نظارتی شبکهی اجتماعی «ویرگول» میتواند الهامبخش باشد.
[28] مانند خواهران ویکیپدیا که پیشتر از آنها نام رفت.
[29] چنانکه میآید، پویاست؛ چون هر لحظه در حال ویرایش است؛ از اینرو باید برخط باشد و مستلزم «رصد» همیشگی اندیشکدههاست که البته، این نیز میتواند آزاد و همگانی و از گونهی ویکی باشد.
[30] امروزه، اطلسها در موضوعات گوناگون در زبان فارسی بسیارند؛ مانند «اطلس شیعه» و «اطلس رهبران»
[31] میتوان از «جی.آی.اس. سیاستی» سخن راند.
[32] آنچه رایج است، political و policial است که نخستین وصف/adj. از politic(s) و دومی صفت (مرتبط با) police است؛ اما بهمین قیاس میتوان از policy حالت وصفی policyal را ساخت و بکار برد (اینکه چرا انگلیسیزبانان از policy حالت وصفی نساختهاند، پرسشزاست و البته، این وضع وصفی پیشنهادی هرچند در کتابت جز policial است؛ اما در تلفظ (دستکم، تلفظ آمریکایی آن) مانندش است).