بهرهگیری از تاریخ که «عبرت گرفتن/آموختن» نام دارد، از فرد در زندگی شخصیاش تا حکومت در حکمرانیاش ضروریست!
هرچند تاریخ فن/صناعت است و دانشی کاربردی؛ اما امروزه از applied history سخن میگویند که در فارسی «تاریخ کاربردی» را برابرش نهادهاند و آن گویی «بهرهبرداری از تاریخ در سیاست[گذاری]/policy» است (تأملبرانگیز است که کسانی چون رانکه تاریخ را «حل مسئله» میدانند و آشکارا، سیاستپژوهی/گذاری نیز حل مسئله است!)؛ ولی از تاریخ چگونه میتوان «استفاده» کرد (بهره برد) یا تاریخ را چگونه میتوان بکار برد یا تاریخ چه کارایی/کاربردی دارد!؟
پاسخ بدین پرسش آسان نیست؛ اما بسیار اجمالی میتوان از دیدگاههایی شاید جمعپذیر دراینباره یاد کرد؛ بلکه میتوان چنین نگاشت:
امروزه بهرهگیری از «تاریخ» در کشور ما که چندان «التفات»ی بتاریخ ندارد، بطور ولعآمیز و حریصانه «رواج» یافته (مد شده) است؛ اما دراینمیان میتوان پنج سبک را نام برد:
1. آنان که «مدعا»ی خود را میخواهند با «تاریخ» اثبات کنند و در تاریخ بدنبال شواهد/گواهان برای آن میگردند.
2. آنان که «مسأله»ی خود را میخواهند با/در تاریخ حل کنند و بدنبال یافتن مسألههای خود و راهکارهای آن در تاریخ هستند.
3. آنان که در تاریخ بدنبال قواعد کلی و سنتهای کلان هستند.
4. آنان که در تاریخ پیشینهی موضوع/مسألهی خود را میکاوند که شاید زمینهها و غیرهاش را بیابند.
5. آنان که میکوشند با تاریخ «انس» بگیرند و با مزاولت «ملکه»ای را بدست آورند که ناخودآگاه در مواجهه با مسألهها آنان را یاری کند.
در میان این پنج، بیش از همه پنجمین جای بررسی و پیگیری دارد.