کوتاه دربارهی تعبیر «تولید علم» در میراث تاریخی جهان اسلام!
سه آمیزهی پرکاربرد و دستوری «جنبش نرمافزاری»، «مهندسی فرهنگی» و «تولید علم» را تداعیگر فضای «صنعت» و «فناوری» دانستهاند و بارها از «مهندسیزدگی» محیط نرم و فرهنگی کشور سخن گفتهاند و حتا این تعابیر را نشان آن پنداشتهاند. بدین ترکیبات اشکالاتی دیگر نیز وارد کردهاند؛ مانند آنکه علم «کشفی»ست و تولیدی نیست یا آنکه تولیدی نیست و «تولدی»ست یا آنکه تولید اصطلاحی معتزلیست که بر علم نیز حتا تطبیقپذیر نیست! فراوان میتوان در این عبارات و اشکالات بحث و گفتگو کرد (مانند آنکه علم محصول کنشهای اجتماعیست!) که این زمان بگذار تا وقت دگر! بیاد دارم که در میانهی دههی هشتاد کوششی در تبیین و توجیه این مصطلحات شد (مانند آنکه مهندسی با کمک خبری که «هندسه» بمعنای «تقدیر» را بخدا نسبت میداد، تبیین شد!). از قضا، «ابن زهره» (ق. 6)، فقیه برجستهی شیعی، در کتاب «غنية النزوع إلی علمی الأصول والفروع» که گویا، فروعش در نگارش مقدم بر اصولش است، در پایان فصلی از بخش اصول با نام «الکلام فی المعرفة والنظر» مینگارد: «والنظر فی الدلیل من الوجه الذی یدل مع باقی الشروط سبب یولد العلم لأن حصوله یجب عنده ولولاأنه متولد عنه لما وجب ذلک» که آشکارا، «نظر» (در متنهای کلامی گاهی مترادف فکر و گاهی اخص از آن بمعنای «فکر تصدیقی» بکار میرود!) را «سبب تولید علم» میداند که شاهدی تاریخی بر استعمال تولید برای علم است و بیت مشهور شبستری، «مقدم چون پدر تالی چو مادر//نتیجه هست فرزند ای برادر!» و از آن مهمتر و جذابتر خبر منقول از امام علی علیهالسلام، «اضربوا بعض الرأی ببعض فإنه یتولد منه الصواب»، را بذهن متبادر میکند (برخی پنداشتهاند که تعبیر «تولید علم» در ادبیات غرب معادل یا مشابه ندارند؛ ولی عبارت «think factory» (کارخانهی اندیشه) این گمان را رد میکند!)! این جملات ابن زهره بسیار جای تأمل و دقت دارد (دیگرانی مانند سید مرتضا در «الذریعة» و قطبالدین نیشابوری در «الحدود» نیز چنین کاربردهایی دارند!)؛ اما صرفنظر از اینکه تولید را در معنای معتزلی بکار برده یا نه که بنظر چنین نیست؛ زیرا نظر «فعل جوانحی»ست (البته، باید دقیقتر بررسید!)، باید بررسید که نزد او این «سببیت» از نوع اعدادی یا ایجادیست (گفتنیست که «ابن سینا» (ق. 5) در آثارش و بویژه در «المباحثات» (البته، برخی در نسبت مباحثات بدو تشکیک کردهاند!) فکر را چونان تضرع، «متم نصاب قابلی» میداند: «بل کان الفکر ضرب من التضرع المعد للإجابة أو القبول للفیض» (و «إذا کان الفکر طلب الاستعداد التام للاتصال بالعقل ...» که در پرسش آمده و ابن سینا نیز پذیرفته!) و «علت اعدادی» میشمارد!). نزد ابن زهره میان نظر و علم نسبت سببی و تولیدیست و آنان که امروزه تولید را بکار میبرند، بر ضرورت «کرسی آزاداندیشی» و «هیأت اندیشهورز» چونان مقدمات آن پامیفشارند که گویا بدین رابطهی سببی-تولیدی اشاره دارند. در پایان، پرسشی که میتوان در اینباره کرد، آن است که آیا علم «مدیریتپذیر»ست و آمیزهی «مدیریت دانش/علم» معنا دارد!؟ پاسخ مثبت اجمالی این پرسش با علتهای اعدادی و غریب/بعید مرتبط است و جا دارد محتاطانه، از «تسهیلگری علم/دانش» سخن گفت (البته، شاید بهتر باشد از تعابیر «تمهیدگری» و «اعدادگری» بهره برد)!