ویرگول
ورودثبت نام
سجاد هجری
سجاد هجری
خواندن ۲۴ دقیقه·۲ سال پیش

گزارش سیاست‌پژوهانه و راهبردی تقریب مذاهب اسلامی!

گزارش سیاست‌پژوهانه و راهبردی تقریب مذاهب اسلامی

درآمد

از پدیدار «تقریب مذاهب اسلامی» که نام‌هایی دیگر مانند وحدت مذاهب، اتحاد مذاهب، اتفاق مذاهب و ... نیز «بجای آن» یا در «کنارش» بکار می‌رود، برداشت‌هایی گوناگون میان مردم و کارشناسان یافت می‌شود و باید گفت: بسیاری از اختلاف‌ها در قبول و نکول ضرورت و در نتیجه، اقدام له یا علیهش از این گوناگونی برداشت‌ها و در نتیجه، تعریف‌ها پدید آمده است. می‌توان گفت: نخستین و ضروری‌ترین سیاست بلکه گام در تقریب، وحدت، اتحاد و اتفاق مذاهب اسلامی (زین پس در این گزارش جهت کوته‌سازی، از واژه‌ی تقریب بجای عبارت تقریب مذاهب اسلامی بهره می‌رود)، بدست دادن برداشت و تعریفی یکتا، متفاهَم و مجمع علیه از آن است. این مقاله، گزارشی سیاست‌پژوهانه و راهبردی درباره‌ی مقوله‌ی تقریب مذاهب است که همانند همه‌ی گزارش‌های از این دست، چیستی وضع موجود و مطلوب موضوع را بررسی و در پایان، سیاست و راهبردهایی جهت تحقق وضع مطلوب، پیش‌نهاد می‌دهد. از آن‌جا که مقوله‌ی تقریب بر اصولی مبتنی است، نخست، ببرخی از آن‌ها باجمال، اشاره می‌شود و برخی نکته‌ها درباره‌ی تقریب، بسیار کوتاه، بیان می‌شود:

برخی مقدمات و مبانی

1. پذیرفتن اصل کثرت در وجوه گوناگون نظام هستی بويژه اعتقادات انسانی بعنوان ضرورتی عقلا و نقلا، انکارناپذیر و بمنزله‌ی سنتی از سنن الاهی، نخستین و اساسی‌ترین رکن در مقوله‌ی تقریب است. مقوله‌ی تقریب نه منحصر باسلام است و نه پدیداری تأسیسی- دینی است بلکه آن را در هر جایی که عقیده‌ها، نظرات و دیدگاه‌های گوناگون و حتا منافع بنحوی متزاحم هست، می‌توان سراغ گرفت و باید گفت: شرط تقریب، وجود اختلاف است. می‌توان گفت: مقوله‌ی تقریب، انسانی و عقلائی است. در بررسی تقریب نیز نباید منحصر در مذاهب اسلامی شد بلکه باید مقوله را جهانی دید.

2. پس از پذیرش کثرت و لزوم تکوینی اختلاف، ضروری است بمقوله‌ی ادب و آداب خلاف و اختلاف که وجوهی فقهی و اخلاقی دارد، پرداخت. مباحثی مانند آداب بحث، مناظره، مذاکره، جدال و ... که عبارت اخرای ادب اختلاف‌اند، ادبیاتی وزین در تاریخ تمدن اسلامی بلکه جهان انسانی دارد.

3. مقوله‌ی تقریب و مقابل آن «تفریق» و تفرقه (schism: انشقاق، اختلاف و تفرقه) و بتبعش «فرقه‌گرایی» (denominationalism) در جهان و بويژه ادیان، تاریخی بس دراز و ادبیاتی بسیار انباشته دارد و باید، دستگاهی نظری برای تقریب با بررسی این ادبیات ساخت و همچنین از سیاست‌ها و راهبردهایی که در آن هست، بهره برد.

4. توجه بدانش «روابط (ارتباطات) میان‌فرهنگی» (intercultural communication) که اکنون گرایشی در علوم اجتماعی و سیاسی در جهان است، جهت سیاست‌گذاری در تقریب بسیار ضروری و کاراست و حتا باید در دانشگاه‌های ما نیز این گرایش با رویکرد و هدف تقریب بوجود آید.

5. باید دانست که دو مقوله‌ی عقلائی و دینی- مذهبی «تقیه‌ی خوفی» و «تقیه‌ی مدارائی» (تقیه‌ی تحبیبی) که ادبیاتی پربار در فقه شیعه دارند، پایه‌های پدیدار تقریب‌اند و آن‌ها دو عنصر بقای حیات فردی و جمعی، عِرض، دین و بتبعش حکومت دینی (بطور کلی نوامیس خمسه) و پیشرفت آن هستند.

6. مقوله‌ی مهم و بسیار پرکاربرد «ائتلاف» (coalition) و پدیدار بنیادین «وحدت عملی» یا «وحدت در عمل» (unity in action or unity of action) یکی از ارکان تقریب است که بطور عقلائی و ارتکازی، انسان بدان مایل است. در این‌باره، مطالعه‌ی نظریه‌ی «استخدام بالطبع» انسان و چگونگی پیدایش اجتماعِ علامه‌ی بزرگوار طباطبایی (ره) بسیار راه‌گشاست. تقریب، وحدتی عملی با حفظ جهات نظری و عدم عقب‌نشینی از اعتقادات اختلافی است.

7. وحدت سلبی یا وحدت در سلب یا سلبیات، دیگر عنوانی است که چیستی تقریب را بخوبی منعکس می‌کند. گاهی اتفاق و ما به الاشتراک در سلب است؛ بدین معنا که نسبت مقوله‌ای با مقابلش تضادی است که شق ثالث در آن است و سلب آن مقوله، دو مصداق دارد. در چنین مقوله‌ای دو کس یا گروه می‌توانند هر دو آن مقوله را نفی کنند و در مقام ایجاب و اثبات هر یک شقی غیر از دیگری را اختیار نمایند. وحدت سلبی، شاه‌کلیدی برای تقریب است و جهات سلبی در میان مذاهب اسلامی بسیارست و در پایان، باید گفت که جهات سلبی با تحلیلی دقیق بوجوه اثباتی تحویل می‌شوند.

8. مقوله‌ی تقریب، دست‌کم، با بسیاری از شئون و مصادیق اصل تبری که مبنای بسیاری از مخالفت‌ها با تقریب است، هیچ منافاتی ندارد. تقریب که وحدت عملی و سلبی است و آن، مایه‌های تقیه‌ی خوفی و مدارایی دارد، بی‌شک، با کلیت تبری سازگارست بلکه در جهت سلبیت وحدت خود مصداقی از تبری است. (نسبت میان «تقریب» (مذاهب) و «تبری» چیست!؟ برخی که منکر و مخالف «تقریب»اند، بضرورت «تبری» استدلال می‌کنند؛ گویا، میان‌شان تنافی است! «تبری» (و «تولی») از اصولِ فروع اسلام‌ست که البته، «امضاء»ی است نه «تأسیس»ی و در حقیقت، «عقلاء»ی است و نزد عقلاء «مقبول» (و «حسن») بلکه بنحوی در شئون «حیات» (زندگی) لازم‌ست. «تقریب» در برابر «تفریق» و «تفرقه» است. حرمت «تفرقه» از احکام اولی اسلام‌ست که نـتنها قرآن و سنت بر آن دال‌اند، سیره‌ی عقلاء نیز بر آن‌ست. «تفرقه» نزد عقلاء «قبیح» و موجب «اختلال نظام» است. نکته‌ی بسیار مهم در «تبری» (و البته، تولی) «حیث»ی، نسبی و اضافی بودن آن‌ست. تبری مطلق نیست! بدین معنا که آن را متعلَّق است. باید پرسید: «تبری از چی!؟» (تولی بِچِه!؟) ... تبری از قبیح، فاسد، شر و مغضوب است (ببیان دیگر می‌توان گفت: تولی و در نتیجه تقریب در وفاقیات است و تبری در خلافیات!)! اما هر چیزی در این هستی جز ذات اقدس احدی و کلمات تامه جامع «خیر و شر»ست که البته، خیر و شر هر چیزی بحسبه است! و از آن‌جا که تبری بجهت و حیث شر هر چیزی بازمی‌گردد (قل أعوذ برب الفلق من شر ما خلق ...)، تبری مطلق نیست بلکه نسبت بدان وجه شرست و آنا فآنا تولی نسبت بحیث خیر ممکن بلکه ضروری‌ست! این حیثی و نسبی بودن تولی و تبری، مصحح امکان جمع آن دو نسبت بچیزی که دو وجه مثبت و منفی دارد، است. آری، «تقریب» ملازم یا مستلزم «تولی»ست ولی چنان‌چه آمد، باید پرسید: «تولی بچه!؟» ... تقریب مذاهب (اسلامی) مستلزم تولی در «ما به الاشتراک» میان این مذاهب است! مگر نه آن‌که میان مذاهب اسلامی جهات مشترک بسیار بلکه بیش‌تر از افتراق‌هاست!؟ اگر این بسیاری یا بیش‌تری را نیز قبول نکنیم، آیا می توان اشتراک‌هایی (بنحو سور وجودی یا «وجود دارد» (E بالعکس) در منطق جدید یا منطق صوری سمبلیک) را میان این مذاهب نفی کرد!؟ آیا نمی‌توان در محور این اشتراک‌ها اتحاد داشت و وحدت نمود (قل تعالوا إلی کلمة سواء بیننا وبینکم ...)!؟ این‌گونه، هیچ تنافی منطقی میان «تقریب» و «تبری» نیست! همچنین در پرانتز (دو ابرو) باجمال بگویم: تبری شئون و سطوح دارد! ... نکته‌ی دیگر آن‌که هر تولی ملازم تبری‌ست و بالعکس! اگر بخیری تولی جستی بضرورت و بتبع از شر مقابلش تبری جستی و بالعکس! از مسائل دقیق منطقی تقابل که بگذریم، عملا، شق ثالثی میان تولی و تبری نیست (فماذا بعد الحق إلا الضلال ...)! همان‌گونه که تبری از شر و خلافیات واجب و لازم است، تولی بخیر و وفاقیات نیز واجب و ضروری است و اگر مذاهب اسلامی در ما به الاشتراک‌های میان‌شان که باصطلاح ضروری‌های (ضروریات بمعنای مسلمات و بدیهیات) دین‌اند که در اصول مانند توحید و در فروع مانند نماز است، وحدت نکنند و در حقیقت، تولی نجویند، در عمل (عملا)، بمضاد و مناقض آن که در اصول شرک و کفر و در فروع ترک و منع احکام الاهی است تولی جستند و بقول معروف با دیگران همراه شدند (لایتخذ المؤمنون الکافرین أولیاء من دون المؤمنین ...)! از این نظریات که بگذریم، اگر مذاهب اسلامی در وفاقیات وحدت نکنند و بهم (بیکدیگر) در آن‌ها تولی نجویند، بدین ترتیب مصداق عنوان مذموم و ممنوع تفرقه می‌شوند (ولاتفرقوا ...) و آن بمنزله‌ی تولی دشمنان‌ست (لاتتخذوا عدوی وعدوکم أولیاء تلقون إلیهم المودة ...)! فتدبر واعتبر ...)

چنان‌چه گفته شد، فرایند سیاست‌پژوهی چیزی جز شناخت وضع موجود و وضع مطلوب جهت تدوین سیاست‌ها برای عبور از وضع موجود بمطلوب نیست. شناخت وضع موجود بسیار دشوار و سخت است و نیازمند بکار بردن روش‌های گوناگون کمی و کیفی است. در ذیل، شمایی اجمالی از وضع موجود تقریب، معطوف به آسیب‌های آن حوزه بیان شده است:

وضع موجود

1. انحصار نسبی فعالیت‌های تقریبی بجهات نظری و کم‌توجهی بوجوه سیاست‌پژوهانه، راهبردی و عملی- کارکردی تقریب

اگر چه کارهای نظری و علمی همیشه، ضروری است ولی حصر در آن‌ها یا اهتمام بیش از حد بدان‌ها مانع پیش‌رفت است. سالیانی است که تقریب مذاهب اسلامی بنحوی درگیر فعالیت‌های علمی- نظری صرف است و کم‌تر توجهی به وجوه سیاست‌پژوهانه و راهبردی این موضوع نمی‌شود با آن‌که جنس موضوع آن را بسیار ایجاب می‌نمايد. باید گفت که اتاق‌های فکر، مؤسسه‌های سیاست‌پژوهی و راهبردی و حتا رشته یا گرایش دانشگاهی سیاست‌گذاری و مانند آن در جامعه‌ی ما بسیار نوپاست و توقع می‌رود، اکنون که ادبیات این دو موضوع بسیار شایع شده، در مقوله‌ی تقریب مذاهب نیز بدان دو پرداخته و اهتمام شود.

2. حکومتی بودن مقوله‌ی تقریب

یکی از پدیدارهای روان‌شناختی و جامعه‌شناختی جامعه‌ی ایران که ریشه در تاریخ دارد، نحوی عدم اعتماد، سوء ظن و موضع منفی در برابر امور دولتی و حکومتی است. مردم (بنحو مهمله) بیش‌وکم، حکومت را نه از خود و نه با خود بلکه بر و در برابر خود می‌بینند. ریشه‌ی این پدیدار فرهنگی گویا، در تاریخ شاهنشاهی و حکومت‌های مطلقه در ایران است. با این موضع مردم در برابر امور حکومتی و وابسته بدولت، بسیاری از این امور بسرانجام نمی‌رسد. یکی از این موارد که همین جهت حکومتی بودن یا دست‌کم، حکومتی دیدن آن، مانعی بزرگ از پیش‌رفتش است، مقوله‌ی ضروری و ظریف تقریب است که بتعبیری عرفی، دیگر مردم بدان دل نمی‌دهند (فتدبر جیدا). در این باره باید گفت: عبارت‌هایی مانند تشریفاتی بودن، شعاری بودن، سیاسی بودن و ... درباره‌ی امور حکومتی بسیار از مردم شنیده می‌شود که همه بداعی مذمت است. آن‌چه که مردم بدان دل ندهند و با آن همراهی نکنند، امیدی بسرانجام آن نیست. از سوی دیگر، با دقت در جامعه‌ی ایران می‌توان دید، امور حکومتی و نهاد‌های دولتی معمولانه، با دیوان‌سالاریِ (بروکراسی) لَخت و ناکارآمدی همراهند و افرادِ(agents) این نهادها کارمندانه و مزدورانه با آن امور برخورد می‌کنند که نتیجه‌اش بی‌بازده‌ای و ناکارایی‌ست. حکومت باید زمینه‌ساز و بتعبیر فلسفی معد و ممد (علل اعدادی و امدادی) و تا حدودی مدیر نرم تقریب باشد، نه متولی آن و این امور باید مردمی و بتعبیر امروز، جهادی (فتأمل) و مردم‌نهاد پیش رود و اداره شود.

3. فرهنگ و نهادینه نشدن تقریب در عموم جامعه

متناسب با آسیب پیشین یا بهمراه یا بتبع آن، عمومی نشدن تقریب یا بطور ساده‌تر عدم شیوع آن در فرهنگ عمومی جامعه و در حقیقت، نبودن دغدغه‌ی آن میان مردم (دغدغه نبودن آن نزد مردم) یا حتا نبودن روحیه‌ی تقریب میان مردم شاید اساسی‌ترین عامل در عقب‌ماندگی مقوله‌ی تقریب باشد. باید گفت که روحیه‌ی تقریب همان روحیه‌ی مدارای عاقلانه و زندگی مسالمت‌آمیز متشرعانه و قبول غیر و پذیرش مخالف است که در زندگی عادی و روزمره‌ی مردم ما کم دیده می‌شود. همت و اراده‌ی جمعی مردم است که باری را می‌هلد یا می‌برد. باید دانست که تقریب، مقوله‌ای صرفا، علمی یا متعلق بسطح یا قشری ویژه نیست بلکه آن در هر زمینی ریشه و در هر آسمانی شاخه دارد! شناخت گستره‌ی تقریب و مقوله و ناحیه‌بندی آن و سپردن هر شأنش بحوزه‌ی متناسب و در کل، دغدغه‌سازی آن در هر بخش و در نتیجه، در همه‌ی میدان گسترده‌ی آن بطوری که فرهنگی عام شود، در پیش‌برد پدیدار تقریب ضروری است. باید دانست که «حوزه‌ی عمومی» -سوای همه‌ی نظریاتی که درباره‌اش در شرق و غرب بیان شده، سرچشمه‌ی هر جنبش و نهضت یا دست‌کم، سیلی خروشان برای پیشرفتش است و باید بتقریب بچشم «نهضت»ی پویا و پایا نگریست (فتأمل)

4. تعدد متولیان حکومتی تقریب اعم از مدیران سیاست‌گذار و اجرایی و شبکه نبودن نهادهای تقریب

بر هیچ‌کس بویژه آشنایان با سیاست‌گذاری و مدیریت پوشیده نیست که یکی از بزرگ‌ترین آسیب‌ها در پیش‌رفت موضوعی، تکثر و تعدد سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیران آن است که گاه برایند فعالیت‌ها در موضوع را صفر بلکه منفی می‌کند. برهان تمانع و تمثیل آن در قرآن بنیکی این مسئله را تبیین می‌نماید. افسوس که این تزاحمات در جامعه‌ی ما کم نیست. پدیدار گران تقریب نیز دچار این آفت است. نهادها و سازمان‌هایی گوناگون، خود را متولی آن می‌دانند و بی‌هماهنگی با دیگران، سیاست می‌گذارند و تصمیم می‌گیرند و نهادی بر همه‌ی این‌ها مهیمن نیست که آن‌ها را در نسبت هم مدیریت کند و وحدت در سیاست و مدیریت ایجاد کند و حتا فصل‌الخطابی در این‌باره باشد. این تزاحمات در مقام سیاست و تصمیم و حتا اجرا، تلاش‌ها را حبط و بی‌اثر می‌نماید. باید گفت: توحد نهاد سیاست‌گذار و تصمیم‌گیر، ملازمه‌ای با حکومتی بودن یا کردن تقریب ندارد. در پایان، بطور کلی، شبکه و هماهنگ نبودن اهالی تقریب از اساسی‌ترین علت‌های ناکارآمدی‌ها و ناکارایی‌ها در این حوزه است.

5. غالب بودن نگاه سیاسی و امنیتی در بسیاری از نهادهای مرتبط با اهل سنت

کشور ما بسبب شرایط ویژه‌اش که بر کسی پوشیده نیست، از جهات گوناگون در تهدید بسر می‌برد و لازمه‌ی چنین فضایی نگاه امنیتی است ولی نباید در این نگاه افراط کرد و در همه‌ی امور غلبه با این نگاه باشد یا بتعبیری بهتر، باید نگاه امنیتی بعنوان حِذری که قرآن می‌فرماید، همیشه همراه‌مان باشد و باید همیشه، گوشه‌چشمی امنیتی داشت ولی این گوشه‌چشم نباید عینک‌مان شود (فتأمل). از حوزه‌هایی که این نگاه در آن غالب شده و شئون دیگر را متأثر کرده، مقوله‌ی اهل سنت بويژه در مرزهاست.

6. نگاه یکسان نهادهای مرتبط با اهل سنت و مردم بهمه‌ی فرقه‌ها و گروه‌های اهل سنت در ایران

یکسان‌نگری در بسیاری از موضوع‌ها مانند نژادها یا اقوام در جامعه‌ی ما شایع و سابقه‌دارست که یکی از عامل‌های آن جهل و نبود شناخت و تمییز است و گاه آن ناشی از نحوی سهل‌انگاری، تنبلی، مسامحه‌گری و ساده‌انگاری است. در موضوع اهل سنت نیز با آن‌که دست‌کم، پیروان دو فرقه‌ی شافعی و حنفی با روحیات گوناگون نژادی و تاریخی- جغرایایی از یک سو و گوناگونی در وجوه کلامی و فقهی از سوی دیگر در ایران می‌زیند، یکسان‌نگری رخ می‌نماید که آن، زمینه‌ساز گذاردن سیاست‌های واحد و بکارگیری راهبردهای یکسان در تعامل با ایشان است و این خود موجب عقب‌ماندگی مقوله‌ی تقریب است. نگاه امنیتی نهادهای مرتبط با اهل سنت نیز از وجوهی ریشه در این یکسان‌نگری دارد.

7. عدم تربیت کافی نیروهای متخصص و کارآمد در مقوله‌ی تقریب

کشور ما از آن‌جا که دچار ضرورت‌های دفعی و مقطعی است از یک سو و از آن‌جا که اصولا نگاه درازمدت و آینده‌نگرانه و پژوهانه در آن کم است، چندان بامر تربیت نمی‌پردازد. باید گفت: دغدغه‌ی تربیت را امروزه، بیش‌وکم در بسیاری از گروه‌ها و طیف‌ها می‌توان دید و جامعه کم کم، بضرورت تربیت نیروهای کارا و کارآمد در هر موضوعی رسیده است. حوزه‌ی تقریب نیز گرفتار کم‌بود نیروهای متخصص کارا و کارآمد و دچار نبود سیاست‌ها و برنامه‌های کلان و خرد در تربیت نیروست.

8. بکار نگرفتن نیروهای متخصص و تربیت‌شده در فضای تقریب در نهادهای مرتبط با اهل سنت و تقریب

یکی ازآسیب‌های بسیار زیان‌آور که کشور ما در ساحت‌های گوناگون از آن رنج می‌برد، آن است که کارها بیش‌وکم، بدست متخصص و تربیت‌شده‌ی آن‌ها نیست. گاهی نیروهایی متخصص در برخی ساحت‌ها نیست که باید تربیت شود و تا تربیت آن‌ها از روی ضرورت و بتعبیر فقها من باب اکل میته، از نیروهای نامتخصص بهره می‌رود ولی گاه نیروهایی متخصص هر چند کم هستند که بهره‌ای در موضوع تخصص‌شان نمی‌رود. از ساحت‌های دیگر که بگذریم، در حوزه‌ی تقریب نیز بیش‌وکم، کار بدست کسانی که متخصص و تربیت‌شده‌ی آن‌اند، اگر چه کم‌اند (مورد ششم)، نیست و بسیار کسانی که بنحوی دغدغه‌ی تقریب را دارند، بی‌هرگونه تخصص و فن‌دانی دست بسیاست‌گذاری، تصمیم‌گیری و اقدام در این حوزه می‌زنند که از همه‌ی تبعات منفی‌اش که بگذریم، عقب‌ماندگی گفتمان تقریب و حتا سوء ظن بمقوله‌ی تقریب را موجب شده زیرا در علوم اجتماعی و دانش مدیریت گفته‌اند که ناکارآمدی‌های یک سیاست و راهبرد در جامعه نه فقط مشروعیت آن سیاست را زیر سوال می برد بلکه موجب بدبینی و بی‌اعتمادی باصل موضوع می‌شود.

9. عدم بهره‌گیری (کم‌بهره‌بری) از هنر و رسانه بالمعنی الاعم برای فرهنگ‌سازی تقریب و وحدت اسلامی

هنر و رسانه بی‌شک، مهم‌ترین نقش در فرهنگ‌سازی (enculturation وacculturation) بلکه تمدن‌سازی را دارند. هنر تنها پدیداری تمدنی است که در همه‌ی سطوح، طبقات، اقشار و انواع جامعه با هر روحیه، سواد، سبک زندگی و ... تأثیرگذارست. از نظریات رسانه که بگذریم، رسانه که ابزار ابلاغ و تبلیغ‌ست، با همه‌ی وسعت آن در جهان امروز، از هر چیزی از وجوهی بسیار، پیشی گرفته و مقدم است. سلبی نیز که بنگریم، دشمن تقریب و وحدت اسلامی چنان‌چه بسیار روشن و آشکارست، از همه‌ی توان رسانه‌ای خود بهره می‌برد و راه مبارزه با آن چیزی جز رسانه نیست. اگر در عنوان باغراق از عدم بهره‌گیری سخن رفت، بی‌وجه نیست زیرا مخالف باشباع، رسانه را بکار می‌گیرد و از این سو موافق، چندان سرمایه‌گذاری در آن نمی‌کند. چه بسیارست شبکه‌ها، خبرگزاری‌ها و ... تفرقه‌افکن و چه کم است رسانه‌های تقریبی و مبلغ وحدت اسلامی!

10. شیعه‌هراسی در جهان

اگر چه اسلام‌هراسی عنوانی آشنا و مجمع علیه‌ست، باید گفت که وجوهی از این اسلام‌هراسی مرتبط با شیعه است و بطور کلی شیعه‌هراسی عنوانی از برخی وجوه اعم از اسلام‌هراسی است زیرا اسلام‌هراسی میان نامسلمانان است ولی شیعه‌هراسی نتنها میان نامسلمانان‌ست بلکه میان مسلمانان غیرشیعی نیز یافت می‌شود. سخن از چیستی شیعه‌هراسی و علت‌های آن (یکی از اصلی‌ترین مسئله‌ها تصویرسازی نادرست از شیعه در جهان اسلام با رمی آن‌ها بشرک و ... است) بسیارست و جای خود دارد و تنها باید گفت که این شیعه‌هراسی میان مسلمانان غیرشیعی مقتضی (زمینه‌ساز) تفرقه‌ی مسلمانان و مانع وحدت آن‌هاست.

11. اقتدار و مرجعیت ناحق جامعه‌ی مداحان در کشور و فقدان نسبی دغدغه‌ی تقریب و وحدت در آن‌ها

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌ها که امروزه دچار آن شدیم، مرجعیت و اقتدار نابجای مداحان است که شرحش را این زمان بگذار تا وقت دگر! از سوی دیگر، بسیاری از این گروه مداحان، خواسته و ناخواسته موجبات تفرقه را ایجاد می‌کنند و زمینه‌های تقریب و وحدت را نابود می‌سازند.

اکنون که باجمال، وضع موجود تقریب شناخته شد، باید بوضع مطلوب آن پرداخت. سخن از وضع مطلوب نیازمند بررسی‌های دقیق کلامی، فقهی و اخلاقی است و البته، با دقت در آسیب‌شناسی بالا، وضع مطلوب نیز روشن می‌شود بلکه وضع موجود بنحوی با فهم مجمل از وضع مطلوب نوشته شده است. می‌توان باشاره و اجمال، وضع مطلوب را این‌گونه تصویر کرد:

وضع مطلوب

1. زندگی مسالمت‌آمیز پیروان مذاهب اسلامی

کم‌ترین مطلوب تقریب مذاهب و وحدت اسلامی، زندگی مسالمت‌آمیز پیروان مذاهب است بگونه‌ای که با عدل (بلکه بِرّ) با هم رفتار کنند. این زندگی مسالمت‌آمیز تنها مطلوب میان پیروان مذاهب اسلامی نیست بلکه مقوله‌ای عام‌ست که کافران و مشرکان را نیز در بر دارد. ملاک اصلی و محوری در زندگی مسالمت‌آمیز، رعایت عدل و عدم ظلم است. اصل حاکم بر جمیع اصول عدل است و یکی از مصادیق آن در مقوله‌ی تقریب مذاهب، توجه بآزادی‌های مذهبی است.

2. وحدت اسلامی برای جهاد احتجاجی و قولی با جهل، کفر و شرک و مظاهر آن‌ها و جهاد نفسی با ظلم، بغی و محاربه

جهاد در قرآن سه قسم علمی- احتجاجی، مالی و نفسی دارد. جهاد علمی- احتجاجی همان مقوله‌ی تبیلغ و تعلیم همراه با موعظه و نصیحت است که یکی از پیش‌بران آن جهاد مالی است و جهاد نفسی همان دفاع یا دفع ظلم و جورست که جهاد مالی برای آن ضروری‌ست. وحدت اسلامی زمینه‌ساز این سه جهاد جهانی‌ست.

3. آگاهی معطوف بعمل (دغدغه‌ی) مردم بویژه نخبگان بنعمت تقریب و وحدت اسلامی و نقمت تفرقه و اختلاف

این مقوله نسبت بمورد نخست و دوم مقدمه است. تنها راه رسیدن بدست‌کم، صلاح دنیوی وحدت است بگونه‌ای که نتیجه‌ی تفرقه و اختلاف چیزی جز اختلال نظام نیست زیرا نتیجه‌ی قهری اختلاف، تنازع و بتبع آن ضعف بویژه در برابر کفر و ظلم و دوری از پیش‌رفت، آبادی و رشد است. زندگی مسالمت‌آمیز زمینه‌ی پیش‌رفت‌های دنیوی و حتا اخروی و زمینه‌ساز جهاد قولی با کفر و جهاد نفسی با ظلم است. آگاهی معطوف بعمل مردم بتقریب و وحدت اسلامی ستون فرهنگ تقریبی است.

با بررسی اجمالی وضع موجود و مطلوب تقریب، اکنون باید سیاست‌ها و راهبردهایی با توجه بامکانات برای رسیدن بوضع مطلوب بدست داد. در ذیل، از برخی سیاست‌ها و راهبردهای کلان بدست‌آمده، یاد شده است:

سیاست‌ها و راهبردها

1. زمینه‌سازی و حمایت حکومت برای بوجود آمدن نهادهای مردمی تقریب و وحدت اسلامی

مردمی شدن هر پدیدار اجتماعی شرط لازم تحقق آن است و تنها باید زمینه‌ها برای مردم ایجاد شود و مردم بطور نرم راهبری شوند. تقریب و وحدت اسلامی نیز از این قاعده‌ی کلی مستثنا نیست.

2. شبکه شدن و هماهنگی همه‌ی نهادهای حکومتی و مردمی در مقوله‌ی وحدت اسلامی و تقریب مذاهب

شبکه شدن و هماهنگی نهادها شرط اساسی پیش‌برد تقریب در جامعه است زیرا در شبکه‌سازی، تبادل آرا و اندیشه‌ها، همدلانه انجام می‌شود و همکاری و هماهنگی نهادها نتنها از موازی‌کاری و معارض‌کاری که نیروها را اتلاف می‌کند، جلوگیرست بلکه موجب تقویت نیروها و همچنین بوجود آمدن پازل هماهنگ تقریب و تقسیم کار می‌شود بطوری که هر نهاد بخشی از بار تقریب و وحدت را هماهنگ با دیگران و بعنوان جزئی از کلِ هماهنگ بدوش می‌کشد.

3. هنری و رسانه‌ای شدن تقریب جهت نهادینه شدن فرهنگ وحدت اسلامی

فرهنگ تقریب و وحدت اسلامی، شئون و ارکانی بسیار دارد که نیازمند بررسی و پژوهشی جداگانه است. آگاهی معطوف بعمل مردم بضرورت تقریب و وحدت اسلامی جزئی اولی و اساسی از این فرهنگ است. هنر و رسانه می‌تواند این فرهنگ و آن آگاهی را میان همه‌ی اقشار و انواع مردم بوجود آورد. مقوله‌ی هنر و رسانه‌ی تقریبی، پدیداری است که باید تحقق یابد و نخستین گام در تحقق آن، تبیین چیستی این مقوله است که بحث‌هایی دقیق نظری می‌خواهد.

4. انجام فعالیت‌های ایجابی و سلبی در بوجود آمدن تصویری واقعی و درست از شیعه برای اهل سنت و بالعکس

یکی از آسیب‌ها که در وضع موجود اشاره شد، شیعه‌هراسی در جهان اسلام است که راه اصلی و اساسی نابودی آن که از مقدمه‌های تقریب و وحدت اسلامی است، معرفی درست شیعه بطور ایجابی و زدودن شبهه‌ها و اشتباه‌ها درباره‌ی آن بطور سلبی است. از سوی دیگر باید گفت که برخی شیعیان نیز دچار شناخت نادرست از اهل سنت‌اند بگونه‌ای که آن‌ها را آگاهانه و عامدانه دشمن امامان می‌دانند، زدودن این تصویر از اهل سنت نیز ضروری است بویژه که سنی بودن بسیاری از آن‌ها از استضعاف است و معذورند. مهم، یافتن محور وحدت میان شیعه و سنی است که با ضرس قاطع می‌توان آن را محبت اهل بیت دانست. در این راه باید نهادها و دستگاه‌های شبهه‌افکن و تفرقه‌زا را شناخت و از راهش بدان‌ها پاسخ گفت یا نابود نمود و از سوی دیگر، نهادها و دستگاه‌هایی را جایگزين آن‌ها کرد. انجام هر عملی که موجب «تعارف» یعنی هم‌شناسی شیعه و سنی می‌شود، ضرروی است.

5. برسمیت شناختن، اعتباردهی و اعطای حقوق بگروه‌های اهل سنت

یکی از مقوله‌های بسیار اساسی در تقریب مذاهب و وحدت اسلامی، برسمیت شناختن طرف مقابل و رفع هرگونه تبعیض یا احساس تبعیض بویژه از سوی حکومت در حق آن‌هاست. تبعیض که ظلم است و باید نابود شود و احساس تبعیض در ظرف نبود آن، موجب نارضایی و بی‌اعتمادی است و حکومت بطور ويژه در جهت زدودن تبعیض در حق مذاهب دیگر و همچنین نابودی احساس تبعیض در آن‌ها بکوشد. اعتبار دادن بهر کس و لحاظ حق برای او موجب هم‌دلی و هم‌راهی و جلب محبت و اعتماد اوست. در تقریب و وحدت، رضا و اعتماد بلکه اطمینان بتعبیر عرفی حرف اول را می‌زند.

6. تغییر دید و روی‌کرد ضیق امنیتی- سیاسی باهل سنت بروی‌کردی بطور کامل، فرهنگی- تمدنی

امنیت واژه‌ای است که گستره‌ای نامحدود دارد و با افسوس و دریغ فراوان، در جامعه‌ی ما منحصر در برخی مصداق‌هایش شده است. بسیار می‌شود که بهدف بدست آوردن امنیت، امنیت را بهم می‌زنند زیرا میان برخی مصداق‌های امنیت گاهی نحوی تزاحم است که باید با دو اصل عقلائی «الأهم فالأهم» و «الأیسر فالأیسر» آن را حل نمود. چنان‌چه در وضع موجود گفته شد، نگاه ضیق امنیتی باهل سنت که غالبا، در مرزهای ایران مجتمع‌اند، کار تقریب و وحدت را دشوار و سخت کرده است. این تغییر دید با مورد پیشین که اعتباردهی و رسمیت‌بخشی است ملازم است.

7. برقراری تعارف و تعامل با اهل سنت در همه‌ی وجوه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و ... و ایجاد روابط عاطفی و احساسی با ایشان

هم‌شناسی و هم‌کاری که موجب انس و در نتیجه، رضا (تراضی) و اعتمادست، بی‌شک صراط تقریب مذاهب و وحدت اسلامی است. از سوی دیگر، ایجاد ارتباط‌های عاطفی و احساسی گامی بلند و ضروری در هم‌دلی در جهان اسلامی است که نتیجه‌اش چیزی جز وحدت نیست. می‌توان با ایجاد «منافع مشترک» در وجوه گوناگون حتا اقتصادی میان مسلمانان وحدت بوجود آورد.

8. شناسایی و تضعیف جریان‌های تفرقه‌افکن شیعه، سنی و ... که خواسته و ناخواسته دشمنان تقریب مذاهب و وحدت اسلامی‌اند

رسم نقشه‌ی تقریب و وحدت اسلامی و شناخت همه‌ی جریان‌های له و علیه آن و کشف نسبت‌ها و مناسبات میان‌شان ضروری است. تقویت جریان‌های تقریبی و تضعیف جریان‌های تفریقی پس از شناخت دقیق هر یک، راه رسیدن به وحدت است.

9. یافتن محورهای وحدت امروزی در جهان اسلام مانند مسئله‌ی فلسطین و حتا پدیدار گروه‌های افراطی مانند داعش و تمهید وحدت و اتحاد حول آن

بسیار مهم است که پدیدارهای امروز جهان را شناخت و آن‌هایی که امکان محوریت در مقوله‌ی وحدت و تقریب را دارند، برگزید و بکار برد زیرا امروزین، حساسیت‌زا و دغدغه‌انگیزست. مسئله‌ی فلسطین، امروز، پدیداری جهانی است که بسیاری از اندیشه‌ها را در جهان و بويژه میان مسلمانان بخود مشغول کرده است. می‌توان باجمال، دست‌کم، اکثر مذاهب اسلامی را با محوریت دفاع از فلسطین و نفی صهیونیت بوحدت رساند. مقوله‌ی تکفیری‌ها نیز امروزه ضرورت وحدت اسلامی را بیش‌تر آشکار کرده است و نفی و سلب افراط تکفیری می‌تواند محور وحدت اکثر مذاهب اسلامی باشد.

10. بهره‌گیری از ظرفیت‌های تصوف و حتا مسلمانان روشن‌اندیش (منورالفکر) در مقوله‌ی تقریب و وحدت اسلامی

باید گفت که فرقه‌های تصوف که سلسله برای‌شان نشان اصالت و حقانیت است، خود را بامیر مومنان منتسب می‌کنند و این خود محور وحدتی میان تصوف شیعی و سنی است و از سوی دیگر، بسیاری از فرقه‌های تصوف از روحیه‌ی تساهل و قبول تکثر ظاهری (pluralism: کثرت‌گرایی) بجهت توحد باطنی برخوردارند که این روحیه می‌تواند زمینه‌ی تقریب و وحدت باشد. از سوی دیگر، بسیاری از مسلمانان روشن‌اندیش که در همه‌ی فرقه‌ها و مذاهب اسلامی یافت می‌شوند، از روحیه‌ی تساهل و تسامح (tolerance) برخوردارند (بلکه بنحوی اباحه‌گر (liberalist)اند) و مقوله‌ی تقریب و وحدت را براحتی می‌پذیرند و در جهتش حرکت می‌کنند و می‌توان از ظرفیت این گروه نیز بهره برد.

با روشن شدن سیاست و راهبردهای کلان می‌توان راه‌کارها و برنامه‌های عملیاتی را بویژه برای ... با توجه بامکانات و ظرفیت‌هایش بپیش نهاد (پیش‌نهاد کرد):

راه‌کارها و برنامه‌های عملیاتی

1. راه‌اندازی قرارگاه تقریب مذاهب و وحدت اسلامی

این قرارگاه می‌تواند دارای شئونی بسیار و تأمین‌کننده‌ی سیاست‌ها و راهبردهای بالا باشد. درباره‌ی این قرارگاه می‌توان بوجوه ذیل اشاره نمود:

· این قرارگاه می‌تواند بکار سیاست‌پژوهی و مطالعات راهبردی درباره ی تقریب بپردازد و در این راستا باید دارای بخش رصدخانه‌ی تقریب باشد که در آن برصد پویای وضع تقریب مذاهب و وحدت اسلامی در ایران و جهان بپردازد زیرا سیاست‌پژوهی و مطالعات راهبردی جهت سیاست‌گذاری، بی‌رصد وضع موجود امکان ندارد.

· این قرارگاه می‌تواند نقش ستادی در نسبت نهادهای دیگر تقریب بویژه نهادهای مردمی بازی نماید و میان‌شان شبکه‌سازی کند و آن‌ها را بطور نرم رهبری و همچنین حمایت نماید.

· این قرارگاه می‌تواند بمطالبه‌گری در موضوع وحدت اسلامی از نهادهای دولتی و حکومتی مرتبط با تقریب و حتا رسانه‌هایی چون صدا و سیما بپردازد و همچنین می‌تواند بعنوان گروه‌مرجعی مقتدر بارزیابی این نهادها و نظارت نرم بر آن‌ها دست زند.

2. فعالیت‌های هنری و رسانه‌ای

· تأسیس شبکه‌ی مستقل اهل سنت با همکاری و بکارگیری نیروهای معتدل و متعامل سنی

· تقویت روی‌کرد تقریبی در شبکه‌های استانی و محلی با توجه باقتضاهای بومی فرهنگی، نژادی، تاریخی، اقلیمی و زبانی آن مناطق

· تولید محصولات رسانه‌ای اعم از تلوزیونی، سینمایی، رادیویی، فضای مجازی و ... با روی‌کرد تقریب مذاهب و وحدت اسلامی مانند ساختن فیلم و سریال از شخصیت‌های بزرگ شیعه یا سنی بویژه آن‌هایی که می‌توانند اسوه و الگو در مقوله‌ی تقریب مذاهب و وحدت اسلامی باشند.

· راهبری شبکه‌ی افق در جهت تقریب و وحدت و پرورش آن بمثابه‌ی الگو (اسوه) و نمونه‌ی شبکه‌ی تقریبی

· تشویق هنرمندان اعم از شاعران، نویسندگان، خطاطان، نقاشان، کاریکاتوریست‌ها، کارگردانان و ... جهت تولید آثار هنری با موضوع و محتوای تقریب مذاهب و وحدت اسلامی با روش‌های گوناگون مانند ایجاد دغدغه‌های انسانی یا دینی، برگزاری مسابقه‌ها، دادن تسهیلات و ...

· گنجاندن مقوله‌ی تقریب و وحدت بعنوان یکی از شاخص‌های اساسی در داوری آثار هنری بویژه فیلم‌ها در جشنواره‌ها بویژه جشنواره‌ی ققنوس و عمار

3. توسعه و تسهیل گردشگری اسلامی بمعنای گردشگری در جهان اسلام و میان کشورهای اسلامی در جهت تعارف، تعامل و انس میان شیعه و سنی

4. ایجاد سازمان‌های خیریه مانند دارالایتام و ... در مناطق و کشورهای سنی‌نشین جهت الفت و انس میان سنی و شیعه

5. تشکیل هيأت تقریبی بعنوان اسوه و الگوی هیأت‌های مذهبی

چنان‌چه در وضع موجود گفته شد، برخی از هيأت‌های مذهبی با مدیریت و مرجعیت برخی مداحان و ذاکران، نتنها بتقریب و وحدت کمکی نمی‌کنند بلکه مانع آن نیز هستند و این مهم، ضرورت تشکیل هيأتی با روی‌کرد وحدت اسلامی و عناصر تقریبی را بروشنی نمایان می‌سازد.

6. برگزاری نشست‌ها، کارگاه‌ها، همایش‌ها، دوره‌های آموزشی و کرسی‌های آزاداندیشی با موضوع تقریب و وحدت اسلامی

7. ایجاد مراکزی آموزشی، پژوهشی و تبلیغی در موضوع تقریب مذاهب و وحدت اسلامی در سراسر جهان اسلام جهت تولید محتویات تقریبی و انتشار آن‌ها

پایان

امروزه، هیچ موضوعی ضروری‌تر و مهم‌تر از تقریب مذاهب و وحدت اسلامی بلکه بیش از آن، وحدت آزادگان جهان نیست. در مقوله‌ی تقریب مذاهب و وحدت اسلامی بظاهر، فعالیت‌هایی فراوان شده و اکنون هر کس بخواهد کاری را در این موضوع انجام دهد، چاره‌ای جز بررسی دقیق کارهای انجام گرفته بمثابه‌ی پیشینه و ارزیابی دقیق آن‌ها ندارد و این مهم، نیازمند رصدی قوی و بازه‌ی زمانی بسیارست که إن شاء الله، با راه‌اندازی قرارگاه تقریب بویژه بخش رصدخانه‌ی پویا متحقق می‌شود.

این سند راهبردی هم‌زمان با میلاد مبارک پیامبر اعظم (ص) و امام صادق (ع) و هفته‌ی وحدت در جوار کریمه‌ی اهل بیت، حضرت فاطمه‌ی معصومه (س)، در قم مقدس پایان یافت.

قل الحمد لله وسلام علی عباده الذین اصطفی

تقریب مذاهبوحدت اسلامیاختلافجهان اسلاممدارا
پژوهش‌گر!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید