اون شب هم خسته بودم و هم شکمم درد میکرد
الناز گفت برو این کارت رو جا به جا کن
ساعت چند نزدیک نصف شب
خلاصه رفتم دیدم یه کیوسی خالیه
منم دست به کار شدم . چونکه عین خودپرداز نیست باید خیلی حواستون جمع باشه

یهویی اشتباهی شماره رو ردم و اوکی وتمام
ای دل غافل زدم به اسم خانم میرلو
اومدم گشنه و تشنه خونه و ماجرا رو تعریف کردم
خانمم کم مونده بود سکته کنه
خلاصه با اون حال نزار لازانیا رو خوردم و در حالت نیمه خواب و نیمه استراحت خوابم برد
صبح رفتم شبعه بانک ملی و ماجرا رو گفتم
آقای پناه زاده رییس محترم بانک ملی شعبه ولایت ارومیه خیلی همکاری کرد و صورتحساب رو گرفتم
ایشون گفت این طور مواقع صورتحساب رو بگیرید برید بانک مقصد اونجا بانک از طرف شما با کارت اشتباهی تماس میگیره و بهش میگه اشتباه شده حساب رو برگردون
خلاصه سریع تو واتس آپ برای الناز فرستادم و اونم توسط روابطی شماره اون خانم رو گرفت
منم که حسابی داغون بودم شماره رو گرفتم و دادم به خانم اکابری که خودش رو عباسی معرفی کرد وگفت اشتباه کار ت به کارت شده و اون خانم قول داد بعد از گرفتن صورتحساب برگردونه
بعد از ظهر شد و اون خانم با لهجه تکابی تماس گرفت که پول رو عودت دادم و منم ازش تشکر کردم