در روزگار معاصر ما ، هم حرف ها بسیار زیاد است و هم عمل ها.
اما مهم است که بفهمیم کدام حرف ها بسیار است و کدامین اعمال درست و حسابی است.
چه چیزی ما را شده است که در چرخ غلتان روزمرگی افتاده ایم و این چرخ هم هر روز از زوی ما رد می شود و رو می شود و رد می شود...؟!!
وقتی به این مسئله از زوایای مختلفی می نگریم ، در می یابیم که مسئلهی ما یک پاسخ ندارد بلکه پاسخ های بسیاری دارد ؛ و خیلی برای من سخت است که اهمّ و مهم کنم که کدام را باید جلوتر و زود تر از همه برای شما بگویم. برای من که تمامی پاسخ ها مهم اند و اساسی. امّا ناچارم که در این نوشته یکی از آن پاسخ ها را به تفصیل برایتان بیان کرده و به رشته تحریر درآورم.
ما و زندگی روابط پیچیده ای با یکدیگر داریم. زندگی همواره تلاش دارد که اولویت های اساسیاش را به خورد ما بدهد. مدام دغدغه های متنوعی را جلوی پای ما می گذارد و سعی می کند ما را با خود درگیر کند. گاه دغدغه های خانوادگی را پیش می کشد ، گاه دغدغه های شخصی و آینده شخصی مان را مطرح می کند و گاه از همه مهمتر دغدغه "آنچه من اکنون هستم" را مطرح می کند.
در واقع در بسیاری از اوقات ما در میدان جنگ ناپیدایی حضور داریم که در هر لحظه با مشت و لگدی از طرف زندگی مواجه می شویم در حالی که در واقعیت ، سرحال روی زمین راه می رویم ، بستنی میخوریم و از در کنار خانواده بودن خود لذت می بریم.
هنوز طرح موضوع گنگ است. به واقع در حال کنار هم چیدن واژه ها هستم که آنچه در ذهنم می گذرد را برایتان به ساده ترین وجه ممکن بیان کنم تا شما را هم در ذهن پر تکاپوی خودم سهیم و شریک نمایم. به یاد دارم در چندین سال گذشته بانک ملی یک شعار تبلیغاتی داشت در در تلویزین زیاد پخش می شد که مطمئنم تا بگویم شین ، شما تا شوش را رفته اید. آن شعار این بود:
هرجا سخن از اعتماد است ، نام بانک ملی ایران می درخشد.
خیال نکنید که از بانک ملی ایران پولی را گرفته ام تا شعار قدیمی شان را برایتان تبلیغ کنم. امّا به واقع در این شعار می تواند دست خوش یک حرکت عظیم روانی و عملیاتی شود. صد حیف که این واژه های ارزش آفرین را با صرفاً تابلو کردن و به دیوار زدن، لوس و بی معنا می کنیم.
آری! مسئله همینجاست. ما در این روزگار تبدیل به افرادی شده ایم که زیاد می گویم و علت این امر هم زیاد عجیب نیست. این امر رابطه مستقیمی با میزان دیده ها و شنیده های ما دارد. ما در هجمه اطلاعات قرار داریم. از چپ و راست ، از تابلوهای خیابانی ، از اینستاگرام و تلگرام و ... ما پُر شدیم.
پُر شدن مسئله نیست ، بلکه