تاریخ هزاران ساله را که میخوانیم ، در هر برهه و زمان افراد به گونه های مختلفی زیست می کردند. به گونه های مختلفی می خوردند ، می پوشیدند ، می خندیدند ، فکر می کردند ، کار و تلاش می کردند ، ارتباط برقرار می کردند ، خانه می ساختند و از همه مهمتر با خدایشان ارتباط برقرار می کردند. اما کدام خدا؟!
دست مریزاد به بت پرستان هزاران سال پیش که حداقل می دانستند که خدایشان بت "لات" ، "عزّی" ، "منات" یا... بود. امّا امروزه چطور؟ افراد بت هایشان هر سال که نه ؛ هر روز تغییر می کند. روزی بت شان ماشین شان است ، روزی گوشی تلفن همراهشان ، روزی پولشان را به عنوان بت می پرستند و گاهی آدم هایی که در اطرافشان حضور دارند را بت می کنند و می پرستند.
اگر کمی مروّت و انصاف داشته باشیم ، باید به حال و روز انسان امروزی زار زار گریه کنیم. اینقدر بی هویت و اینقدر بی همه چیز ؟! انسان دنیای امروز از نداشتن یک هویت رنج می کشد. او نمی داند خود را به کدام قوم قبیله نسبت دهد یا اینکه خود را متعلق به کدام رسم و آیین بداند و از همان پیروی کند تا در نهایت با همان ها رستگاری خود را رقم بزند.
شاید عجیب باشد امّا بسیار روشن است که انسان امروزی با ابزار های نو بنیانِ تکنولوژی خود را گول می زند و سر خود را شیره می مالد تا تمامی ضعف ها و کم کاری ها و تنبلی ها و غفلت هایش را پشت نقاب رنگارنگ تکنولوژی پنهان کند. آری! دنیای امروزی شبیه یک میهمانی بالماسکه است شده که شرط حضور در آن، غوطه ور شدن در سیاه چالهی تکنولوژی است.
اصلاً قصد ندارم بگویم که تکنولوژی بد است یا نباید باشد. امّا آن تکنولوژی که برای انسان می خواهد تکلیف مشخص کند ، چارچوب های زندگی انسان را تعریف کند را 100 درصد رد می کنم. و صد حیف که سردمداران این امر ، تیشه به دست گرفته اند و هدف اصلی شان را نیز همین امر قرار داده اند. آنها می خواهند زندگی انسان را با نگاه استثماری خودشان تعریف کنند و عشّاق بیچاره و چشم و گوش بسته آنها نیز عکس این فراعنه را بر در و دیوار خانه و محل کارشان می زنند و آن ها را به عنوان انسان های موفق تعریف کرده و الگوی خویش قرار داده اند.
چه شده است؟! همین افراد که از اسم و رسم فرعون و فراعنه بدشان می آید ، پس چرا امروز همه فرعون پرست شده اند؟!
این هم حیلهی غول تکنولوژی است. یادمان نرود که ما آدم هستیم. کلاغ نیستیم که مترسک های بزک شده را انسان واقعی بپنداریم. کار تکنولوژی همین است. حواسمان باید خیلی جدی تر به این مسائل باشد تا فناوری های نوظهوری مثل پرتو آبی Blue Beam Technology یا رسانه ها یا همین تلفن های همراه که امروزه دست پسر بچه ها و دختر بچه های 6-5 ساله نیز قرار گرفته است ، ما و زندگی مان و هویت مان را دست خوش تغییرات استراتژیک کند.
امروزه باید دانست. باید هشدار ها را جدی تر گرفت. باید آگاهی مان را بالاتر ببریم و همه این موارد باید زیر چتر معرفت محقق شود. اگر معرفتی نباشد ، آگاهی ها و هشدار ها را نمی توانیم درست متوجه شویم ؛ و درست متوجه نشدن عین نفهمی است چون در نهایت نتیجه اش این است که راه صواب را نمی توانیم از راه نادرست و خطا تشخیص بدهیم.
در صدر یکی ار فرمایشات نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله در جلد 22 بحارالانوار شریف صفحه 454 نقل شده است که حضرتش می فرمایند: "سَيَأْتِي زَمَانٌ عَلَى أُمَّتِي لاَ يَعْرِفُونَ اَلْعُلَمَاءَ إِلاَّ بِثَوْبٍ حَسَنٍ" بزودی زمانی بر امتم می آید که مردم، علما را نمی شناسند مگر به لباس نیکو. مگر اینگونه نشده است؟ مگر امروز این نگاه بر جوامع حاکم نشده است؟ مگر نمی بینیم (در میان آخوند ها) که هرکس محاسن بلند و عمامه بزرگ و عبا و قبا و کفش های برند و واکس زده داشت ، او را عالم حساب می کنند؟ می گویند این فرد شیخ امروزی است. و یا در میان دیگران آنکس که کت و شلوار و کراوات ست شده با پوشِت و ساعت رولکس و... را داشته باشد ، آدم حسابی است و باید به حرف هایش گوش داد.
مگر شما تا به حال ، کلمه برندینگ شخصی را نشنیده اید؟!
و در ادامه می فرمایند: "وَ لاَ يَعْرِفُونَ اَلْقُرْآنَ إِلاَّ بِصَوْتٍ حَسَنٍ" و قرآن را نمی شناسند مگر به سبب صدای نیکو. (یا به قول معروف صدای عبدالباسطی). الان اگر قرآن را معمولی بخوانند مردم نمی فهمند این قرآن است یا حدیث یا چیز دیگر. قرائت و تلاوت قرآن و یادگیری قرآن به گونه ای شده است که همگی قرآن را یاد نداریم. قرآن را (نعوذ بالله و بلا تشبیه) هم درجه کلاس زبان قرار داده ایم که یکی می گوید من پسرم را کلاس زبان فرانسه ثبت نام کردم ، آن دیگری می گوید کلاس قرآن.
چقدر مگر دور شده ایم که این گونه به قرآن می نگریم؟ به کجا چنین شتابان؟! به قول علامه امینی (صاحب کتاب الغدیر) که در یکی از سخنرانی هایشان در جمع مردم همدان می فرمودند که قرآن را از بازار های ما گرفتند. کاسب ها قبل از شروع کار و دریافت دست لاف اولشان قرآن می خواندند. روز را با قرآن شروع می کردند و با قرآن تمام می کردند. ما نیز باید از خداوند متعال بخواهیم که قلب ما را متمایل به آیاتش قرار دهد و روزی نرسد که "سَأَصْرِفُ عَنْ آياتِيَ" قلب ما را از معارف دینیاش منصرف کند.
و همچنین در ادامه کلام حضرت: وَ لاَ يَعْبُدُونَ اَللَّهَ إِلاَّ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ" و خدا را عبادت نمی کنند مگر در ماه رمضان. که به قول بزرگ مردی: بعضی ها همین الان در ماه رمضان هم خدا را عبادت نمی کنند.
حال چه باید کرد؟! نسخه درمان چیست؟!
نمی خواهم نسخه بپیچم امّا می خواهم هم خودم و هم شما را به یک میهمانی دعوت کنم:
"میهمانی تفکر"
بیاییم برای یک بار هم که شده پا به این میهمانی بگذاریم و برای آخرین بار تکلیف خودمان را با خدا هایمان مشخص کنیم. در این میهمانی هم باید یک کار مهم انجام دهیم و آن این است که همهی خداهایی که در زندگی داریم را کنار بزنیم و آن خدای واحد را برای خود برگزینیم. همان خدایی که قدیر قادر است ، عالم و حکیم است ، بصیر و خبیر است ، ذوالجلال و الاکرام است و ...
وقتی هم این خدا را برگزیدیم، تمامی وجوه زندگی مان را در محضر این خدای عزیز قرار دهیم. اجازه دهیم او به ما بگوید که درست ترین و بهترین حرکت کدام حرکت است. از این به بعد فقط او را ببینیم و فقط به لب و دهان او توجه کنیم.( لب و دهان استعاره از ابزارهای هدایت گری اوست)
در این میهمانی ، اندیشهی خود را در ساحت بهترینِ معارف ، یعنی قرآن کریم قرار دهیم که او برای ما راهگشایی کند. به ما نشان دهد.
ما هم خود را مخاطب قرآن قرار دهیم. مخاطب فراز هایی که می فرماید: أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ...
در پناه قرآنِ پاینده ؛ پاینده و استوار بمانیم. انشاءالله