قبلش از اینجا برو مقاله قبلی رو توی ویرگول بخون و بیا اینجا
خواستم یه مقاله بنویسم کامنت خور باشه و کلی اینتراکشن داشته باشه. اما...
رسیدم به این موضوع که باید نوشت، مهم نوشتنه نه کامنت! البته که آدم دوست داره در ارتباط باشه، اما از هدف اصلی دور نشو، دارن با خودم صحبت میکنم باید بنویسم. پس اینجا دارم مینویسم
یه سبک جدیدی رو توی سایت خودم sajjeo شروع کردم که دوست دارم ببینید. قبل از اینکه ببینید بگم من کانتنت رایتر یا متخصص تولید محتوا نیستم، البتته مشخص هم هستش :)) میخوام سعی کنم چیزی که توی ذهنمه رو بگم همین.
خب تقریبا هشتاد درصد کتاب اسپینوزا رو تموم کردم، کتاب جالبی بود برام. ایکه ببینیم هدفمون چیه و بعد از مردنمون چه اتفاقی قراره بیوفته همیشه برای انسان جذاب و عجیب و ترسناک بوده. چرا ترسناک؟ خب چیزی که هیچی ازش نمیدونی حتما میتونه ترسناک باشه.
نیومدم اینجا کتاب رو براتون اسپویل کنم. به یه نتیجه ای رسیدم دوست دارم نظرات شما رو هم بشنوم، ببینم حتی.
داستانمون همینه! زندگی کردن! اینقدر درگیر چیزای کوچیک و بزرگ شدیم که معنای واقعی زندگی کردن و کمک کردن رو فراموش کردیم.
چند روز پیش اپیزود شماره 21 پادکست راوی رو گوش میدادم.
زندگی سروش صلواتیان رو داشت توضیح میداد. راستش اولش صدای سروش صلواتیان رو که شنیدم گفتم اووووه چقدر یارو داش مشتی هستش اما پر رو! به خودم گفتم کل داستان رو گوش بده و بعدش نظر بده! پس ادامه دادم. سروش صلواتیان رسیده به مفهوم زندگی کردن و کمک کردن. اینکه آدم خوبی یا بدیه برا من اصلا مهم نیست. اما آیا سروش صلواتیان حس خوبی به مخاطب میده؟ قطعا میده. کار بزرگی میکنه؟ قطعا میکنه! از قضاوت کردن فاصله گرفتم و فالوش کردم.
زندگی مگه کمک کردن و حس خوب دریافت کردن نیست؟
خب اینا رو گفتم بگم درگیری اسپینوزا همینه! اینکه درگیر چیزای دیگه نباشین. مفهوم زندگی ما، یا حتی مفهوم زندگی انسان کمک کردن و دادن حس خوبه! اگه تونستی این کار رو بکنی. میشه گفت دلیلی که براش اومدی رو تموم کردی!
اگه حس خوب دادی و دریافت نکردی یه جاری کار خودت میلنگ و بالعکس.
خب ببین یه زمانی یه کتابی به نام Secret یا راز بود که میگفت هر انرژی به کائنات بدی همونو به همون اندازه دریافت میکنی! بازم کاری به درست و غلطش ندارم (نظر بدین اگه مخالف یا موافقین). بازم مهم حس خوبه.
اسپینوزا سعی میکرد این رو به مردم بفهمونه دنبال حس خوب باشید.
وقتی میگیم سریال friends (نمیخوام بگم دوستان یه طوریه) حس خوبی داده و بعد این همه مدت حس خوبی میده هنوزم یعنی تموم! اون کاری که باید رو کردن و جاودانه شدن!
پس داستان اینه باید کاری کنیم جاودانه شیم!
تموم میکنم. کتاب رو بخونید و نظرتون رو بدین.
شاید بیای بگی درگیر شدی و اصطلاحا رد دادی! :)) اما بیا بگو حداقل!
منبع : ذهن بیمار خودم! بدون لینک!
لطفا نظرتون رو بدین برام واقعا مهمه.
