حال زندگی نیست آقای قاضی
نمیدونم چرا
ولی نیست دیگه
هر شب که میخوام بخوابم میگم فردا روز بهتریه، ولی صبح، جونِ کندن از پتو و بالش هم نیست.
میخوام کسی به روم نیاره و یه مدت فقط بخوابم، انقدر بخوابم بلکه اون صبح خوب و باانرژی و اینا برسه.
ولی من به حرف نیچه اعتقاد داشتم همیشه: جنگ خوبه که انگیزه رو خب میکنه.
ولی خب روح و روانت باید آمادهی جنگ باشه که پاهات بایسته و دستات شروع به گرفتن شمشیر کنه؛
مگه غیر اینه؟