مقدمه:
به واسطۀ اهمیت روز افزون بیماری سرطان در دنیای کنونی، مجله« دنیای علم» که همواره می کوشد حقایقی را برای اطلاع عموم مردم انتشار دهد، [ مناسب دانست بخشی از مجله را به موضوع سرطان اختصاص دهد] و چون همه جا، صحبت از داروهای گیاهی برای معالجۀ سرطان شده و می شود و مردم خیلی مایلند بدانند آیا بیماری سرطان را ممکن است اصولاً به وسیلۀ دارو و مخصوصاً با داروهای گیاهی معالجه کرد یا نه و نیز گاهی از طرز معالجاتی که اطبای قدیم ایران دربارۀ سرطان می کرده اند، صحبت می شود، لذا موضوع بحث را « بیماری سرطان از نظر ابن سینا و تطبیق آن با موازین علمی امروزی» قرار داده و مطالب مربوط را در دو بخش با عناوین زیر بیان می کنیم:
آیا بیماری سرطان را می توان با دارو معالجه کرد؟
بیماری سرطان از نظر ابن سینا و تطبیق آن با موازین علمی امروزی
بخش اول
آیا بیماری سرطان را می توان با دارو معالجه کرد؟
بیماری سرطان یکی از بزرگ ترین آفات و بلایای اجتماعی عصر حاضر و یکی از خطرناک ترین امراض کنونی به شمار می رود و تجسسات و تحقیقات دربارۀ علل پیدایش این بیماری یکی از مهم ترین کارهای علمی امروز است. برای توجه به اهمیت آن، همین بس که دولت آمریکا سال گدشته مبلغ شصت و پنج میلیون دلار برای مطالعات و کشف داروهای معالج سرطان در بودجۀ سالاد خود منظور کرد (این مقاله در سال 1336، هـ ش. به چاپ رسیده است).
از زمان بسیار قدیم تاکنون، اطبا برای معالجه سرطان دو وسیله در دست داشتند یکی معالجات دارویی و دیگری عمل جراحی، ولی بدون استتثنا، کلیۀ اطبای قدیم و جدید تذکر داده اند که باید هر چه زودتر بیماری سرطان را تشخیص داد تا قابل معالجه باشد و اگر مدتی از شروع مرض بگذرد و تشخیص دیر انجام گیرد و سرطان در بدن منتشر شود(که آن را امروز متاستاز گویند) دیگر قابل علاج نخواهد بود.
ابن سینا در کتاب قانون می نویسد اگر سرطان را زود تشخیص دهند، معالجه پذیر است و یا حداقل از سیر آن می توان جلوگیری کرد و سپس اضافه می کند که متأسفانه علایم این بیماری در ابتدای بروز، واضح و مشخص نیست و به این جهت، اکثر اوقات سرطان، موقعی تشخیص داده می شود که معالجۀ آن یا بسیار مشکل یا غیر قابل علاج است.
اکنون پس از هزار سال، که از زمان ابن سینا می گذرد، به جرأت، می توان گفت با وجود کلیه وسایل آزمایشگاهی، رادیولوژیک و سایر وسایل تشخیصی که در دست داریم، با این همه، هنوز آن قدرها در این راه پیشرفت نکرده ایم و اگر کسی غیر از این فکر کند فقط گول تبلیغات دروغین را خورده و اغفال شده است. متأسفانه، مدت ها است از طرف مؤسسات بزرگ، دایماً تحت عناوین اکتشافات محیرالعقول پزشکی و کشفیات معجزه آسا، تبلیغات فریبنده ای با مقاصد خاص اجرا می شود که عموم مردم را فریب می دهند، به طوری که، در حال حاضر، تفکیک حق از باطل در بسیاری از امور مربوط به دانش پزشکی کار بسیار مشکلی شده است.
مشکلات تشخیص سرطان در مراحل اولیه
در اینجا قسمتی از مقاله دکتر لئوریگلر استاد بخش پرتوشناسی و فیزیک طبی دانشکدۀ پزشکی مینه سوتا که جزو هیأت اعزامی سازمان سازمان جهانی بهداشت در سال 1330 به ایران آمده و در دانشکده پزشکی ایران با عنوان «تشخیص امراض به وسیله پرتو رنتگن (اشعۀ ایکس) پیش از پیدایش علایم» سخنرانی کرده بود، نقل می کنیم:
با وجود کوشش های فراوانی که برای تشخیص و یا درمان جراحی سرطان به وسیلۀ راه های بهتر انجام گرفته است، باز هم نتایج به دست آمده رضایت بخش نیست. امروزه، سرطان معده بیش از تومورهای دیگر سبب مرگ و میر می شود و غالب کسانی که برای کسانی که برای درمان، به وسیله جراحی مراجعه می کنند مراحل سخت بیماری را طی می کنند و درمان جراحی در آن ها اکثراً بی حاصل است.
برای اینکه بتوان در این مورد نیز درمان جراحی را با نتیجۀ خوب اجرا کرد باید تشخیص بیماری در اولین مراحل بیماری داده می شود تا برداشتن تومور آسان شود؛ یعنی، زمانی که تومور هنوز به غده های لنفاوی سرایت نکرده و آسیب آن کوچک و در مرحلۀ اول رشد و نمو است، تشخیص داده شود.
نظر به اینکه شروع حمله مرض مخفی است و علایم آن خیلی دیر به ظهور می رسد، لذا معمولاً تومورهای معده، موقعی تشخیص داده می شود که بزرگ شده باشد، از طرف دیگر، با مطالعات زیادی که انجام شده است چنین نتیجه گرفته اند که هرگاه رشد تومور زیاد باشد، تشخیص باید پیش از پیدایش علایم بیماری داده شود.
برای تشخیص سرطان معده در مراحل اولیه، کوشش بسیار به عمل آمده است که به واسطۀ آزمایش های پوست و خون تشخیص انجام شود و متعاقب آن برای اطمینان بیش تر آزمایش های دیگری اجرا شود. البته اگر این وسایل فراهم شده بود به آسانی می توانستیم مبتلایان را پیدا کرده و بدین وسیله تشخیص بدهیم ولی متأسفانه آزمایش های فوق، فعلاً عملی نیست و با پیشرفت علم باید راه های دیگری برای آن پیدا کرد. تنها راهی که نسبتاً علمی تر است، همانا آزمایش معده به وسیلۀ پرتو رونتگن (اشعۀ ایکس) است. با این حال آزمایش ها به وسیلۀ رونتگن نیز غالباً مواجه با عدم موفقیت می شود و امتحان کننده را مأیوس می کند.
دکتر لئوریگلر، هم چنین در جلسۀ دیگری راجع به تشخیص به موقع سرطان ریه شرحی بیان کرده است که قسمتی از آن را عیناً نقل می کنیم:
تا سی سال پیش، سرطان ریه چندانقابل توجه نبود اما امروزه آن را یکی از بیماری هایی می دانند که غالباً پس از 40 سالگی سبب مرگ می شود و به طور تقریب، حساب کرده اند که ده درصد کلیۀ سرطان ها از انشعابات ریه شروع می شود.
در سال 1912 تنها مجموعه بین المللی که دارای 274 مورد سرطان ریه بود در دسترس ادلر قرار داشت ولی امروزه هزاران نمونه از همان موارد گزارش می شود، به طوری که، در ماه مارس سال پیش، 624 مورد سرطان ریه که در جریان سال های 1944-1948 دیده شده گزارش گردیده است، اورهولت پیش بینی می کند که پزشکانی که بر این بیماری به مطالعه و تمرین اشتغال دارند، شاید بتوانند 3500 مورد دیگر از این بیماری را به این ارقام بیفزایند و بر طبق گزارش جدیدی که انتشار یافته است، تلفات بیماری سرطان ریه در سال 1947، در انگلستان و ویلز، 15 برابر سال 1922 بوده است.
بنابراین، این سؤال خود به خود به ذهن می آید که دلایل افزایش روزافزون این بیماری و حتی وجود آن به چه عواملی مربوط است. برخی از کارشناسان معتقدند که افزایش نسبی توأم با پیر شدن افراد جامعه می تواند مؤثر باشد، البته این درست است که غالب این اشخاص به سنی رسیده اند که استعداد بیش تری به ابتلاء سرطان های احشایی دارند ولی با دلایل دیگر می توان ثابت کرد که افزایش تعداد موارد این بیماری در مردان رو به افزایش است و از هشتمین مرحله به مرحلۀ اول یا دوم شیوع رسیده است. جای تأسف است که در قرن اخیر، پزشکان بزرگ نتوانسته اند تومورهای سرطانی را بشناسند و هم چنین نباید قبول کنیم که امروزه هم باید مانند سابق تومورهای سرطانی را به وسیله پرتوشناسی و یا عمل جراحی تشخیص دهند و با در نظر گرفتن این نکات کثرت موارد سرطان درست به نظر می رسد.
خوانندگان عزیز، با مطالعه موارد بالا توجه فرمودید که هم اکنون با وسایل گوناگونی که در دست است، تشخیص سرطان های معده و ریه در مراحل اولیه بیماری تا چه اندازه مشکل است. در بخش دوم این مقاله خواهیم دید که تشخیص سرطان رحم و سایر سرطان های داخلی بدن نیز بسیار مشکل و سخت است.
درمان سرطان در قرن بیستم
از زمان بسیار قدیم تا اوایل قرن بیستم، معالجه سرطان ها به وسیله دارو و عمل جراحی انجام می گرفت که چنان که گفتیم اگر زود تشخیص داده می شد به نتیجه می رسید ولی متأسفانه، به واسطه عدم امکان تشخیص به موقع، اکثر اوقات، سرطان علاج ناپذیر می شد. از آنجایی که بشر کنجکاو، برای پی بردن به رازهای نهفته طبیعت، مخصوصاً آنجا که پای حیات و ممات در کار است؛ آنی فارغ و آسوده نمی نشیند، لذا همواره درصدد بوده است وسیله ای برای معالجه سرطان بیابد.
در اوایل قرن بیستم، با پیدایش پرتو رونتگن (اشعه ایکس) و کشف اثرات عجیب آن در موجودات زنده، نور امیدی در دل پزشکان و جراحان تابید و این وسیله قوی و نیرومند را برای معالجه انواع سرطان ها به کار بردند و در بعضی موارد کم و بیش نتایج درخشانی نیز گرفتند، پس از کشف اجسام رادیو اکتیو، از قبیل رادیوم و...، پزشکان و جراحان برای معالجه غدد سرطانی بیش از پیش امیدوار و قوی دل شدند ولی اکنون که قریب نیم قرن است از این وسایل درمانی نیرومند برای معالجه سرطان استفاده می کنند، متأسفانه، بر محققان و متخصصان فن کاملاً ثابت شده که نه تنها آن نتایج درخشانی را که انتظار داشته اند به دست نیامده است بلکه اگر تمام منافع حاصل از رادیوتراپی و رادیوم تراپی (به اصطلاح عوام، برق گذاشتن) را در یک کفه ترازو بگذاریم و ضررهای آن ها را در کفه دیگر، مسلّماً، کفه ضرر خواهد چربید زیرا امروزه، به خوبی مسلّم شده است که اولاً، نتایج رضایت بخشی، که از معالجه سرطان ها به وسیلۀ اشعۀ ایکس و رادیوم به دست می آید، کاملاً ظاهری و موقتی و گول زننده است و دیر یا زود باعث تشدید مرض و وخامت حال بیمار می شود؛ ثانیاً، خطر مهم این است که اشعۀ نیرومند مزبور برای بافت های سالم بدن بیش تر ضرر دارد تا برای غدد سرطانی، زیرا نسوج سالم را تحریک کرده آن ها را تبدیل به نسوج سرطانی می کند؛ به این جهت، امروزه در کتاب های سرطان شناسی، اشعۀ ایکس و رادیوم را در ردیف عوامل مولد سرطان به شمار می برند و همه جا خطرات مسلّم آن را گوشزد کرده اند!
اینجا با کمال تعجب، سؤالی پیش می آید و آن اینکه پس این همه هیاهو و سروصدا، تعریف و تمجید و ستایش بی حد از خواص معجزه آسای اشعۀ ایکس و رادیوم و اخیراً نیروی اتم برای درمان بیماری ها، به ویژه سرطان در جراید و مجلات و رادیوها و مؤسسات فیلم برداری، بنابراین کدام اصل و روی چه مجوزی است؟ جواب این سؤال در نظر محققان بسیار ساده و روشن است و آن این است که در قرن بیستم همه چیز حتی علم، تحت الشعاع سیاست و تجارت قرار گرفته و به راستی در میان انبوه قضایای سحرآمیز کنونی تمیز حق از باطل از عهده هرکس خارج است؛ ولی استادان و متخصصان فن که بدون کوچک ترین شائبه و بی هیچ گونه فریب و ریا در کلینیک ها و بیمارستان ها به تحقیقات و تجسسات علمی مشغول اند، نمی توانند از ابراز حقایق خودداری کنند و در کتاب های پزشکی ناچار نتیجه مشاهدات خود را شرح می دهند.
اینک برای تأیید مطلب و اطمینان خاطر خوانندگان عزیز، قسمت هایی از مطالب مفصل که در کتاب سرطان شناسی، تألیف استاد دکتر کمال الدین آرمین، راجع به ضررهای اشعۀ ایکس و رادیوم نوشته شده است، اقتباس کرده و نقل می کنیم:
ضررهای اشعۀ ایکس: در ابتدا که اشعه ایکس متداول شد، به واسطۀ عدم بی احتیاطی و یا ناآشنایی به خطرات آن، قربانی های زیادی گرفت و از این رو پزشکان فن دربارۀ چگونگی آن مطالعات شایانی کردند. پس از شناسایی کامل و تحقیقات زیاد، آنچه امروزه معلوم شده این است که اشعه ایکس، هم از نظر تجربه روی حیوانات و هم از نظر درمان سرطان ها، در سلول های عادی آشفتگی هایی ایجاد می کند و خطراتی به وجود می آورد. فورث برای مطالعۀ تأثیر اشعۀ ایکس در موش ها تجربیاتی کرد و به خاصیت سرطان زایی آن پی برد.
فیشر نیز پس از یک سلسله آزمایش ها، چنین استنباط کرد که اشعۀ ایکس بدون هیچ چون و چرایی، به واسطه تأثیر همگانی که بر روی بدن و یا سلول هایی که تکثیر یافته اند، دارد زمینه را برای ایجاد سرطان آماده می کند.
هولتوزان در بیمارانی که به عوارض پوستی مبتلا بودند اشعۀ ایکس گذاشت و پس از چندی، در همان موضع، سرطان پوست مشاهده کرده است.
گریگوروف در زبان چهار بیمار مبتلا به اپیتلیوما پس از آزمایش اشعۀ ایکس، سارکوم مشاهده کرده است.
دنک در 1932، گزارش داد که پس از تابش اشعۀ ایکس بر روی استخوان و مفاصل بیماران مختلف غیرسرطانی، 12 مورد سارکوم مشاهده کرده است.
مایر معتقد است که استعمال اشعۀ ایکس در شروع سرطان ها و مخصوصاً در اولین مرحلۀ متاستاز و اواخر سرطان مفید نیست.
اشعۀ ایکس، استئوسارکوم را درمان نمی کند و برعکس، در بیماران عوارض به وجود می آورد که مهم ترین آن ها عبارت اند از تب، دردهای مختلف، اختلالات خونی، علایم ضعف و سستی بدن و در بعضی بیماران که به واسطۀ شدت کسالتشان مجبور می شویم، زمانی طولانی اشعۀ ایکس بتابانیم علایمی سخت و خطرناک نمودار می شود که گونست بیماری اشعه نامیده است و به همین جهت است که امروزه در استئوسارکوم به جای رادیوتراپی، با داروهای شیمیایی و هورمون ها درمان می کنند.
سرطان رحم یکی از مواردی است که اشعۀ ایکس تنها یا همراه کوری تراپی(معالجه با رادیوم) غالباً عوارض خطرناکی به وجود می آورد. به این جهت، همه معتقدند با خطراتی که اشعۀ ایکس در رحم دارد، برای معالجه باید از قدرت ضدسرطانی غدد ترشح شدۀ داخلی و خواص احیاکنندۀ کاتالیزورها استفاده می شود.
سرطان پستان با اشعۀ ایکس خیلی سخت درمان می شود و تازه ملشار، پس از یک سلسله آزمایش، به این نتیجه رسیده است که اشعۀ ایکس ممکن است، به طور موضعی، بر روی تومورهای پستان اثر کند و آن را در ظاهر کوچک کند ولی از نظر بافت شناسی بر روی آن تأثیر ندارد و از پیشرفتش جلوگیری نمی کند.
به عقیدۀ بوراک آدنوکارسینوم های پستان از نظر رادیولوژیک درمان ناپذیر هستند، بدین معنی که هر قدر مقدار اشعه را زیاد کنند باز هم سلول های سرطانی تخریب پیدا نمی شوند.
لین هام معتقد است که معالجۀ سرطان پستان با اشعۀ ایکس، آشفتگی های موضعی و همگانی در بدن ایجاد می کند و پس از مطالعات زیاد، اثبات کرد که سلول های سرطانی زود و سریع در غدد لنفاوی تمرکز می یابند و هیچ درمان موضعی هر قدر هم که زود و به موقع انجام شود، نمی تواند از پیشرفت آن جلوگیری کند.
فیک که 670 بیمار مبتلا به سرطان پستان را با اشعۀ ایکس معالجه کرده، در اغلب آن ها پلوروپنومونیت دیده است، در این بیماران کولاپس عظیم ریوی و بی حرکتی نصف دیافراگم به وجود آمده و پس از سه تا شش ماه تصلب نسج ریه نمودار شده است.
در سرطان های حنجره، حلق، لوزه، روده و... هم معالجه با اشعۀ ایکس، آن قدرها که پزشکان متوقع بودند نتیجه نداده است بلکه در بعضی موارد هم نکروز شدیدی (فساد بافت های بدن) ایجاد می کند.
در بیماری های غیرسرطانی رحم که با اشعۀ ایکس معالجه کرده اند، پس از چندی سرطان نمودار شده است، زیرا پس از ورود اشعه، استعداد بروز سرطان در نسج رحم به وجود می آید. جدیداً، متیوه شرح حال زنی را انتشار داد که سالیان دراز فیبرومی داشته است ولی در این اواخر، به علّت خونریزی زیاد، بنا به دستور پزشک خود، دو ماه رادیوتراپی کرده است. بر اثر رادیوتراپی خونریزی قطع ولی رحم حجیم شده و کم کم تغییر حالت داده است، در آزمایش بافت شناسی معلوم شده بود که بیچاره دچار سرطان غیرقابل عمل گردیده است.
روی هم رفته، بر عموم متخصصان ثابت شده است که اشعۀ ایکس بر روی بدن اثر خوب ندارد و آشفتگی های فیزیولوژیک و بیولوژیک روی محیط خلطی، سیستم خونی، دستگاه خون ساز، غدد مترشحه داخلی و فرمان ها به وجود می آورد.
مخصوصاً، اشعۀ ایکس مکانیسم اعمال غدد مترشحه داخلی را چنان تغییر می دهد که دیگر هیچ یک از داروهای ضدسرطان نمی توانند برای بیمار کاری از پیش ببرند.
ضررهای رادیوم و سایر اجسام رادیواکتیو: رادیوم و سایر اجسام رادیو اکتیو که برای معالجۀ سرطان ها به کار می روند، خود دارای قدرت مولد سرطان بوده و عموماً عوارضی در بدن ایجاد می کنند که مهم تر از همه کم خونی است ولی در اغلب موارد این کم خونی بی سروصدا است و هیچ علامتی آن را آشکار نمی سازد، ولی بعداً که ضعف و تنگی و درد اعضا ایجاد می کند علایم کم خونی هم مشخص می شود. مارتلاند در کارخانۀ ساعت سازی نیوجرزی برای جلای رنگ قاب ساعت به اسید فسفوریک فسفورسانت، کمی رادیوم یا مزونوریوم اضافه کرد و مشاهده کرد که کارگران کارخانه به عوارضی دچار شدند. از 1917 تا 1924 در کارخانه نیوجرزی 800 کارگر مورد بررسی و آزمایش قرار گرفتند و مشاهده شد ضایعات، بیش تر در دخترانی بروز می کند که یک یا دو سال بیش تر کار کرده اند. در سال 1931 در کالبدشکافی 18 بیماری که در همین قبیل کارخانه ها کار می کرده اند و فوت کرده بودند بدین نتیجه رسیدند که همۀ آن ها بر اثر مواد رادیو اکتیو مسموم شده اند و کسی هم علیه رئیس کارخانه اعلام جرم نکرد.
از آنچه ذکر شد چنین نتیجه می گیریم:
مواد رادیو اکتیو که در درمان بعضی بیماری ها متداول شده است، به خوبی می تواند موجد ضایعات سرطانی شوند. این مسئله هم به طور تجربی روی حیوانات و هم در مورد انسان به تحقیق پیوسته است.
رادیوم و سایر مواد اکتیو موجب اختلالات علمی دستگاه نوروگلاندولر (اعصاب و غدد داخلی) و اعضای خون ساز بدن می شوند.
کم خونی و ضعف اعصاب که از استعمال رادیوم ناشی می شود، به خوبی این نظریه را تأیید می کند و همیشه در مورد بیمارانی که با رادیوم معالجه می کنند، دیده می شود.
در این مدّت 45 ساله که رادیوم را در درمان سرطان استعمال می کنند، تجربه نشان داده است رادیوم، به استثنای سرطان جلدی و بعضی سرطان های دیگر که کم وسعت هستند، در موارد دیگر، علاوه بر اینکه درمان نمی کنند، موجب وخامت مرض هم می شود. اما این را هم باید دانست که سرطان های پوست هم همیشه با رادیوم درمان پذیر نیستند و چه بسا اتفاق می افتد که سرانجام بازگشت می کنند.
این نتایج مشکوک و بازگشت های دیررس، به خوبی ثابت می کند که تخریب موضعی هر قدر هم که کامل انجام یابد قادر نیست سرطان را ریشه کن سازد و باید فکری دیگر کرد تا به حال بیمار مفید واقع شود و بالاخره، پس از تحقیقات خیلی زیاد که دانشمندان و متخصصان فن در مورد بیماران مبتلا به سرطان رحم و مثانه و درمان آن ها با رادیوم به عمل آورده اند، به این نتیجه رسیده اند:
عوارض ناشی از رادیوم تراپی فراوان و خطرناک است و مواردی را هم که درمان می کنند نتیجۀ کار طوری نیست که بتوانیم آن را معالجۀ حقیقی بدانیم.
در سرطان های مری و بعضی قسمت های دیگر دستگاه گوارش نیز درمان به وسیلۀ رادیوم را به کار برده و نتایج مختلفی گرفته اند. در بعضی از بیماران بهبود مشاهده شده و در بعضی دیگر از چند سالی که مریض راحت بوده باز بیماری عود کرده است و واسربورگ هر هفت بیماری را که تحت درمان داشته است، مرده اند.
این دلایل که در مورد ضررهای سرطان با اشعه ایکس و رادیوم آوردیم، آن قدر قاطع و محکم است که کسی کوچک ترین شکی نمی تواند دربارۀ آن ها داشته باشد زیرا فقط یکی، دو دانشمند، آن هم در مدت یکی دو سال این مطالب را تحقیق نکرده اند و مطالعه هم بر روی چند بیمار انجام نگرفته است بلکه صدها دانشمند بزرگ در مدت 50 سال و روی هزاران بیمار مبتلا به سرطان های گوناگون، در کشورهای مختلف دنیا آزمایش کرده اند. بنابراین، اکنون بر خوانندگان عزیز به خوبی معلوم شد که چرا از 50 سال قبل تاکنون که سرطان را با اشعه ایکس و رادیوم معالجه می کرده اند امروز عقیدۀ دانشمندان بزرگ و متخصصان فن از این وسایل درمانی قوی و نیرومند سست شده و در جست و جوی راه های ساده تر و سهل تر و بی ضررتری برآمده اند زیرا روی هم رفته، عوارض و خطرات اشعه ایکس و رادیوم را بیش از فواید و منافع آن دیده اند.
در نتیجه کاوش ها و تحقیقات زیادی که در سال های اخیر به عمل آمده، کم کم بر دانشمندان معلوم شده است که غدد مترشحه داخلی، دستگاه عصبی، ویتامین ها، دیاستازها، تعداد زیادی از مواد سمّی و معدنی، بعضی ویروس ها، عوامل فیزیکی طبیعی یا مصنوعی در بروز بیماری سرطان دخالت دارند؛ به این جهت، علم سرطان شناسی، کم کم از منطقه اختصاصی خود خارج شده و به علت دخالت این عوامل، داخل در طب عمومی شده است. مخصوصاً، پس از اینکه بین تکثیر سلول ها و دستگاه عصبی و غدد مترشحۀ داخلی از نظر فیزیوپاتولوژی روابط کاملاً صمیمی و نزدیک موجود است، مسئله سرطان شناسی با نوروآندوکرینولوژی (علم مربوط به بیماری های اعصاب و غدد مترشحه داخلی) ارتباط کامل پیدا کرد و بیش از پیش جزء طب عمومی شد. ادامۀ تحقیقات و پیشرفت اکتشافات در این زمینه باعث کشف داروهایی شد که با تجویز آن رشد غده سرطانی متوقف می شود و از ازدیاد حجم آن جلوگیری به عمل می آید؛ این داروها را به نام متوقف کنندۀ سرطان نامیدند.
در رأس این داروها، ماده ای به نام دی اتیل استیل بسترول قرار گرفته بود که در معالجه بسیاری از سرطان های پروستات تأثیر واضحی داشت و حتی قادر بود عوارض سرطان و متاستازهای (انتشارهای سرطان در بدن) آن را نیز معالجه کند. این اکتشاف روزنه امیدی در محافل پزشکی ایجاد کرد، زیرا امکان معالجۀ سرطان را با داروهای گیاهی ثابت می کرد. از آن پس، تمام توجه متخصصان فن معطوف به معالجات دارویی سرطان شد و تجربیات زیادی در این باره انجام شد و اجسام مختلفی مورد آزمایش قرار گرفت که در بین آن ها، بعضی گیاهان هم وجود داشت. مثلاً، ثابت شد که سورنجان مصری متوقف کنندۀ سرطان است و از بزرگ شدن و توسعۀ غده جلوگیری می کند.
این اکتشاف باعث شد که در تمام کشورهای دنیا به جست و جو و تحقیق پردازند تا شاید برای معالجه سرطان به وسیله گیاهان طبی راهی پیدا کنند. چون اطبای قدیم ایران و یونان انواع بیماری ها را با گیاهان طبی و سایر عوامل طبیعی معالجه می کردند لذا دانشمندان سرطان شناس دنیا به معالجه بیماری سرطان طبق آنچه که از قرن ها به این طرف بر اطبا به تجربه معلوم شده بود مشغول گردیدند و عجیب این جا است که این نوع معالجات قدیمی را در ردیف اول اهمیت قرار داده و بیش از سایر روش های درمانی معمول داشتند و همین مسئله دلیل است بر اینکه تا چه اندازه معتقدات آن ها در مورد معالجات جدید و مخصوصاً رادیوتراپی و رادیوم تراپی سست شده است.
البته این موضوع از وقتی شروع شد که با کشف دی اتیل استیل بسترول بر دانشمندان ثابت شد، می توان سرطان را با دارو هم معالجه کرد.
برای تأیید مطلب و اطمینان کامل عموم مردم که کوچک ترین شک و تردید برای احدی باقی نماند یک جمله پاتولوژی مدیکال، تألیف بزانسون و 15 نفر از دانشمندان دیگر فرانسوی، چاپ 1946، جلد 7، صفحۀ 458 در اینجا نقل می کنیم:
معالجه دارویی سرطان که از قرن های قبل به طور تجربی معمول بود امروزه در ردیف اول اهمیت قرار گرفته و علت آن کشف مواد متوقف در ردیف اهمیت قرار گرفته و علت آن کشف مواد متوقف کننده سرطان و اولین نتایج درمان بخشی است که مخصوصاً از دی اتیل استیل بسترول در معالجه سرطان پروستات گرفته شده است.
به این جهت است که امروزه در کلیه کشورهای دنیا مشغول تحقیق و آزمایش برای معالجه سرطان به وسیله گیاهان طبی هستند.
چندی قبل در روزنامۀ «داد» نوشته شده بود: رادیو مسکو خبر داده است که « پزشکان شوروی دارویی تهیه کرده اند که با آن می توان مرض مهلک سرطان را علاج کرد. این دارو ترکیبی است از شیره گیاهی که در کوه های قفقاز می روید. این دارو می تواند بدون اینکه به سلامت بدن لطمه بزند سرطان را معالجه کند».
ولی مسلّماً اگر دانشمندان شوروی از تحقیقات خود نتایج کاملاً رضایت بخشی می گرفتند به تمام دنیا رسماً اعلام می کردند.
ناگفته نماند که یکی از مؤسسات طبی سرطان شناسی آمریکا با نماینده علمی خود در ایران، راجع به همین موضوع مکاتبه داشته است و آن نماینده ایرانی خواص بعضی از گیاهان را از روی کتاب های طبی قدیم ایران ( مخزن الادویه و تحفۀ حکیم مؤمن) مطالعه و به ضمیمۀ نمونه هایی از خود گیاهان برای آزمایش به آمریکا می فرستد ولی هنوز هم از تحقیقات مؤسسه نتایج رضایت بخشی گرفته نشده است.
خلاصه اینکه امروزه انتظار متخصصان سرطان شناس دنیا به یافتن داروهای گیاهی برای معالجه سرطان بوده و همه منتظر هستند که از یک نقطۀ دنیا سروصدای کشف معالجه قطعی این مرض بلند شود.
منبع: کتاب مجموعه آثار دکتر سید جلال مصطفوی کاشانی