دوران نوجوانی و رشد من همراه بود با هجوم فناوریهای نوین. موبایلها، تبلتها و دوربینهای دیجیتال تازه پا به عرصه گذاشته بودند و همه جنبههای زندگیمون رو تحت تاثیر قرار داده بودند.
در تمام این سالها اما یک جمله مدام از سوی نسلهای گذشته یا عاشقان سنت تکرار میشد: گوشی همراه، آدم ها رو از هم دور میکنه.
من ولی همیشه با این جمله مخالف بوده و هستم. چرا؟ در ادامه عرض میکنم خدمتتون.
در مدتی که گوشیها روز به روز بهتر و باقابلیتتر شدند، افراد باهوش و خلاق دنیا هم شروع کردند به توسعه اپلیکیشنها و کاربردهای متنوع بر روی گوشی. طوری که کمکم گوشی تونست جای بسیاری از گجتهای دیگه زندگی رو بگیره.
یادم نمیره که در عنفوان نوجوانی، یک روز توی مترو نشسته بودم. یک دستم دوربین کامپکتم بود و داشتم عکسهام رو مرور میکردم، یک دستم MP3 Playerام بود و داشتم باهاش آهنگ گوش میدادم و گاهی هم گوشی رو از جیبم درمیآوردم و جواب پیامکهام رو میدادم. یه آقایی جلوم وایساده بود، اشاره کرد که هدفون رو دربیار و گفت: به جای همه اینها برو یه گوشی هوشمند بخر که همه این کارها رو برات انجام بده.
بگذریم از اینکه اون لحظه من به خاطر اینکه پول نداشتم این کار رو نکرده بودم. ولی خب باید اعتراف کنم که با دانش و اعتقادات اون زمانم فکر میکردم که هر دستگاهی باید یک کار تخصصی انجام بده. به همین خاطر بود که لبخندی زدم و هدفونم رو دوباره گذاشتم توی گوشم.
این اعتقاد سالها با من بود. بهخصوص درمورد عکاسی که به طرز متعصبانهای میگفتم مگه میشه گوشی موبایل بتونه در حد یک دوربین DSLR عکاسی کنه؟ اما این روزها وقتی یاد دوربین عکاسیم که مدتهاست توی کمد خاک میخوره میافتم پوزخند میزنم که «آسوده بخواب دوربین عزیز، که گوشی سامسونگ 4 سالهام بیداره.»
مازوخیسم، یا چطور خودمان را با تست کردن یک گوشی پرچمدار عذاب بدهیم.
این روزها زندگی من جدا از گوشی موبایلم تقریبا بیهدف و پوچه. چرا؟ خیلی طبیعیه. چون تقریبا تمام جنبههای زندگی کاری و تفریحیم به واسطه موبایل انجام میشه. میتونم یه لیست بلندبالا براتون بنویسم از کارهایی که به طور روزمره با گوشیم انجام میدم و تازه چککردن شبکههای اجتماعی اون انتهای لیستش باشه.
اون ابتدا که بروبچههای ویرگول از من خواستند که متنی در مورد کاربرد روزمره گوشی در زندگی بنویسم، خط سیر متنی که میخواستم بنویسم کامل توی ذهنم بود تا اینکه بهم گفتند که قراره یه شوخی زشت باهام بکنند. بهم گفتند میتونیم یک گوشی نوت20 اولترا برات بفرستیم تا یک هفته امتحانش کنی و نظرت رو هم برامون بنویسی.
با اینکه میدونستم تجربه سختی خواهد بود اما گفتم چرا که نه. بذار ببینم چی به چیه. درنتیجه در ادامه متن براتون از کارهای روزمرهای که با گوشی قدیمیام (که البته اونم سامسونگ S8ئه) انجام میدم خواهم گفت و تفاوتهایی که این گوشی جدید در انجام همون کارها برام ساخت.
روند عکاسی من در طول زمان چطور با پیشرفت گوشیها تغییر کرد؟
من از کودکی عاشق عکاسی بودهام. تمام دوستان قدیمی من معمولا توی آلبومشون عکسی دارند که من گرفته باشم. حتی هنوز هم که هنوزه خیلیهاشون عکسهای پروفایل شبکههای اجتماعیشون عکسهاییه که من با همون دوربین 5دی قدیمی گرفته بودم (کافیه یا بازم پز بدم؟).
در تمام سفرها، اولین و حتمیترین چیزی که برمی داشتم دوربینم بود. اما به مرور در سفرهای بیشتر و بیشتری دوربین رو به بهانه اینکه مسیر سفر سخته و بار سنگین نباید برد میذاشتم خونه بمونه. دلم نمیخواست باور کنم اما دلیل اصلی این بود که کمکم بسیاری از عکسهایی رو که دلم میخواست میتونستم با گوشیم بگیرم.
وقتی بیشتر و بیشتر سفر کردم، دقیقا به دلیل همین سهلبودن استفاده از گوشی، علاقهام به فیلمبرداری هم بیشتر شد. این بود که شروع کردم به ساختن مستند از سفرهام برای پیج اینستاگرامم.
این قضیه تا جایی پیش رفت که وقتی داشتم یه سفر چهل روزه به آمریکای جنوبی میرفتم برای دیدن بسیاری از جاهایی که از کودکی در آرزوی دیدنشون بودم و البته تماشای کسوف کلی تیر 98 توی شیلی، تنها وسیلهای رو که برای ثبت لحظاتی که شاید تا آخر عمرم هم تکرار نشن با خودم برداشتم همین گوشیم بود.
این اولین سفر تنهایی جدی من بود و تازه توی این سفر بود که فهمیدم چقدر گوشیم تواناییهای خفنی داره. من در عین تنها بودن در سفرم، تنها نبودم. تمام مدت به مدد گوشیم با دوستانم در ایران، با بیش از 6 ساعت اختلاف زمانی در ارتباط بودم. روایت سفرم رو روز به روز در اینستاگرام مینوشتم و همراههایی توی صفحهام داشتم که قدم به قدم با من کل آمریکای جنوبی رو گشتند. و از همه مهمتر، لنز دوربین گوشیم که توی تمام لحظات به یاد موندنیم داشت از روی سه پایه کوچکی که همراهم بود بهم لبخند میزد.
اما در سال گذشته، به دلیل وجود ویروسی که حالا همه زندگیمون رو تغییر داده، مجبور شدم که وقت بیشتری رو در خونه بگذرونم و تفریحاتی رو جایگزین سفر بکنم. و خب برای شکمویی مثل من چی بهتر از غذا؟
عکاسی از غذا در روزهای کرونایی
در ماههای اخیر، بیشتر و بیشتر سعی کردم برم سراغ رسپیهای جدید و امتحانشون کنم و البته در مراحل درست کردنشون عکس و فیلم بگیرم و بعد در اینستاگرام و توییتر با همراهانم به اشتراک بذارم.
من عاشق عکاسی از دیتیل غذاها هستم و خب این کار نیاز به داشتن لنزهای تله با f پایین دارند. به جد میتونم بگم که در این مدت یکبار دیگه داشتم به این فکر میکردم که باز هم چیزی جای دوربین DSLRرو نمیگیره. تا اینکه این گوشی لعنتی نوت20 اولترا رسید دستم.
نوت20 سه تا دوربین خفن داره که هم میتونی باهاش اولتراواید عکاسی کنی و هم زوم. اما نگم براتون از کیفیت زوم خفن این لنزها.
زوم تا بینهایت با نوت 20 اولترا
وقتی وارد حالت عکاسی زوم میشی. بهت چندتا گزینه از 2x میده تا 50x. اما چیزی که میخوام در موردش صحبت کنم وضوح بالای عکس در حالت 5برابره. تجربه من در عکاسی با گوشی اس8 این بود که وقتی دوربین رو زوم میکنی، کیفیت به طرز فاحشی کم میشه. اما وقتی حالت 5ایکس زوم نوت20 اولترا رو دیدم، کم مونده بود اشک از چشمانم جاری بشه. چون یه بار دیگه طعم خوش زوم اپتیکال رو حس کردم اونم با وزنی یک دهم دوربینهای قدیمی.
این رو بذارید درکنار یه فیچر خوب دیگهای که این گوشی داره و اون فوکوس لیزری و سریعشه که به آدم اجازه میده هرجایی از تصویر رو که میخواد سریع فوکوس کنه و بعد یه عکس جذاب بگیره.
باورم نمیشد روزی با گوشی بتونم دونههای ریز ریحون توی سس پِستو یا بافت جذاب پرتقال رو سر میز صبحونه ثبت کنم. اما این گوشی تمام باورهای من رو بهم ریخت.
من وقتی گوشی دستم رسید دیگه تقریبا شب بود و من توی نور خونه کلی قربون صدقه کیفیت عکس رفتم. اما نگم براتون از صبح فرداش که زوم دوربین رو در نور روز تست کردم و تازه فهمیدم که ای وای، قضیه خیلی خفنتر از چیزیه که فکر میکردم.
سربسته بگم که توی نور روز، همسایههای انتهای کوچه هم با زوم 20 و 50 برابری این گوشی در امان نیستند.
لذت فیلمبرداری با نوت 20
این کیفیت توی فیلمبرداریش هم کاملا مشهوده. قطعا فیلمبرداری 8K قابلیتی نیست که بشه راحت ازش گذشت. اما برای منی که عاشق تیلتکردن تصویر موقع فیلمبرداری از غذا استم، قابلیت لرزشگیر خفنی که لنز نوت20 داره باعث میشه که آدم بتونه تصاویر نرمتر و آرامشبخشتر و البته حرفهایتری بگیره.
البته که برای منِ پادکستر، یکی از جذابترین ویژگیهاش اینه که میتونی محدوده ضبط صدا رو توی فیلم مشخص کنی. که مثلا از کل محیط صدا رو بگیره یا فقط از جلو بگیره و یا زاویه مشخصی ار جلو رو بگیره که به نظرم این میتونه برای ضبط ویدیوهای یوتوب با حذف صداهای مزاحم تجربه منحصر به فردی رو برای فیلمبردار و البته مخاطبش فراهم کنه.
حالا این گوشی بدی هم داره؟
اما باید صادق باشم و بگم تمام این قابلیتهای خفن باعث شده تا یه اتفاق عجیب توی طراحی گوشی هم بیافته. اونم اینکه لنزهای نوت20 اولترا چند میلیمتری از صفحه پشت گوشی برجستهتره. و این باعث میشه وقتی گوشی رو دست میگیری حس مزاحمت خیلی بدی برات ایجاد کنه. یا مثلا وقتی گوشی رو میذاری روی میز، نتونی راحت باهاش کار کنی چون مدام لق میزنه. اما خب وقتی از دوستانم پرسیدم گفتن اگر براش قاب بگیری این موضوع دیگه روی مخت نخواهد بود.
با اینکه میدونم این قضیه به خاطر بخشیدن کلی قابلیت خفن به طراحی گوشی تحمیل شده، اما باز هم دلم باهاش صاف نمیشه و همچنان به نظرم دست گرفتن گوشی رو کمی سخت میکنه. البته از این بگذریم که من حاضرم این گوشی رو با ده تا برجستگی بزرگتر از این هم تحمل کنمها، ولی خب به هرحال گفتم همهاش هم ازشون خوب نگم که تیم طراحی سامسونگ گلوبال پررو نشه. (مثلا میخونن این متن رو)
این نوت20 بجز دوربین دیگه چی داره؟
خزان برگهای من، به دوربین گوشی محدود نمیشه. کیفیت اسکرین 120هرتزیش هم واقعا حرفی برای گفتن نمیذاره. وقتی میذارمش کنار گوشی نازنینم که همیشه به کیفیت تصویرش پیش بقیه نازیدم، بغض گلوم رو میگیره از تفاوت شارپنس و رنگهایی که توی عکسهای اینستاگرام میبینم.
و از اون مهمتر وقتیه که چیزی رو اسکرول میکنین. قدرت پردازنده و البته رابط گرافیکی گوشی اونقدر بالاست که وقتی صفحه رو با انگشت بالا و پایین میکنی، ذرهای لَگ یا سکته توی تصویر دیده نمیشه.
من وقتی با گوشی فیلمهای غذاهام رو ادیت میکنم، معمولا باید قبلش کمی یوگا کنم تا در آرامش ذهنی و صبوری خاصی بتونم مکسهای گوشی موقع انجام فرامین کات و جلو و عقبکردن و پخش رو تحمل کنم. اما با اینکه حجم ویدیوهای نوت20 به طور معمول بالاتره اما باز هم قدرت پردازشش کمک میکنه که از این مشکلات رو باهاش نداشته باشم. همینجا میگم که ویدیوی بعدی که از غذاهای من میبینین با آرامش خاطر بیشتری ادیت شده و نیاز به آرامبخشهای گیاهی و ورزشی موقع انجامش احساس نشده.
این نوت 20 موقع دورکاری در کرونا چطوره؟
این روزها به دلیل اینکه درگیر کرونا هستم مجبورم که از خونه دورکاری کنم. درنتیجه تازه با بخش زیادی از امکانات دیگه گوشی آشنا شدهام. من تمام برنامهها، قرارها، جلسات و هماهنگیهای کاریم روی گوشیه. به طوریکه گاهی در آن واحد مجبورم چندتا اپ رو باهم استفاده کنم.
اما شاید بتونم بگم شیرینترین تجربه من در استفاده نوین از تکنولوژی در دوران کرونا این بود که متوجه شدم پادکست دونفره رو هم میشه از راه دور و به مدد تکنولوژی ضبط کرد. به این صورت که این روزها کیمیا از طریق تماس تصویری میشینه جلو من، صدا رو میوت میکنه و هروقت که من سوتی دادم یا متن رو با لحن اشتباهی میخونم بهم تذکر میده. بعد هم که برعکس.
حقیقت اینه که ما توی رادیو جولون به خاطر حساسیتمون هنوز از رکوردر تخصصی Zoom استفاده میکنیم، اما باز هم باید سربسته بگم که با این ویژگیهایی که من از میکروفون گوشی نوت دیدم، ممکنه دفعه بعدی که من رو میبینید رکوردرم هم توی کمد در حال خاک خوردن باشه.
با قلم نوت20 میشه کار کرد واقعا؟
اما اجازه بدید حیرت خودم رو از قلم بسیار هماهنگ و حساس نوت20 اولترا هم براتون ابراز کنم. من با قلم نوت8 و نوت10 بارها کار کردهام، اما به ضرس قاطع میتونم بگم که این قلم، با اون صدای جذاب کشیدهشدن قلم روی کاغذش، بهبود بسیار خوبی نسبت به پدربزرگهاش کرده. در حدی که اگر این گوشی رو داشتم مطمئنا روی تواناییهای تصویرگریم بیشتر کار میکردم و اونوقت بود که دیگه بخش زیادی از زمانهایی که دوست داشتم یه چیزی رو به صورت گرافیکی نشون بدم دست به دامان فتوشاپ و ایلاستریتور نمیشدم و کارم رو با همین گوشی راه میانداختم. تنها بدی این قلم اینه که به شدت اعتیادآوره. کافیه چند دقیقه باهاش کار کنی و اونوقت دیگه دلت نمیخواد بذاریش کنار.
بزرگترین ایراد گوشی نوت20 چیه؟
فکر کنم به اندازه کافی دلایلم رو برای اینکه مخالف اون حرف ابتدای متن هستم بیان کردم. تازه من از اینکه تمام دلگرمیهای زندگیم به واسطه رابطهها و تماسهای مداوم با عزیزانم شکل گرفته حرف نزدم و اون رو در این روزهای کرونایی برای همهمون بدیهی فرض کردم.
من غلام تکنولوژیهای نوینم. حیرتزده و هیجانزده میشم از میزان نبوغ آدمهایی که نشستن به مشکلات آدمی و راهکارهاش فکر کردهاند و انقدر زیبا اون راهکارها رو به واقعیت کاربردی روزمره ما تبدیل کردهاند.
نوت20 اولترا سامسونگ هم از همون چیزهاست. یه تکنولوژی به روز که در بهترین کیفیت ممکن ساخته شده و کمک میکنه که زندگی روزمرهمون نه تنها بهتر بگذره بلکه در جنبههایی حتی معنی تازه پیدا کنه.
اما بزرگترین ایراد این گوشی از نظر من قیمتشه. نه که قیمتش به امکاناتش نیرزهها، نه. مشکل از جیب کوچک و قدرت خرید پایین منه که باعث میشه به همه اونایی که توی دنیا نوت 20 اولترا دارند حسادتم بشه.
الان که این متن رو مینویسم، دارم به ترتیب تمام بچههای ویرگول و سامسونگ رو بلاک میکنم و قبلش براشون این پیامک رو میفرستم که «مـــن ایـــن گــوشی رو پس نِــــمـــیددددم :((((»