این یادداشت را پیشتر برای روزنامه داخلی دانشگاه شریف نوشته بودم. حال دوباره آن را اینجا، باز نشر مینمایم:
⬅️ کتاب زنده و پا بر جا؟
کتاب خواهد مرد؟ این سوالیست که اوایل قرن بیستم نیز پرسیده میشد. به خصوص در قبال رمان. آیا رمان زنده خواهد ماند؟ این پرسشها به واسطه پیشرفتهای خارق العاده بشر در ابتدای قرن گذشته مطرح گردید. از آن موقع تا به امروز هزارها عنوان کتاب به چاپ رسیدهاند و میلیونها نسخه از آنها فروخته و خوانده شدهاند. اکنون نیز این پرسش داغ است. قرن بیستم با پدیده خارق العاده اینترنت به پایان رسید و بشر وارد قرن شگفت انگیز دیگری شد. قرن بیستویکم با کامپیوترهای شخصی، با گوشیهای هوشمند، با شبکههای اجتماعی به مصاف کتاب آمده است. روز به روز از خوانندگان روزنامههای کاغذی و مجلات کم میشود و رسانههای جدید و ارزان مخاطبان بیشتری به خود جذب میکنند. آیا انسان قرن بیست و یکمی که به عکسها و ویدیوهای سریع و گذرنده اینستاگرامی عادت کرده است، کتاب خواهد خواند؟ یا بهتر است بگوییم باید بخواند؟ آیا این انسان جدید، از کتاب بی نیاز است؟ به راستی این اختراع گوتنبرگی، که همواره نماد فرهنگ و علم را یدک میکشد، بازنشسته میشود؟ اومبرتو اکو ، فیلسوف زبان شناس و رمان نویس ایتالیایی، به همراه ژان کلود کریر، فیلمنامه نویس و نمایشنامه نویس فرانسوی، به این پرسشها در قالب گفتگویی مفصل و خواندنی در کتاب «از کتاب رهایی نداریم» پاسخ میدهند. آنها به بسیاری از پدیدهها از دروازهی کتاب مینگرند.
⬅️چرا اکو و چرا کریر؟
اکو و کریر فقط نویسندگانی چیره دست نیستند. اکو که رمان "نام گل سرخ" او به بیش از سی زبان ترجمه شده است، کتابخانهای به اندازه دهها هزار کتاب دارد. کتابهایی که شمار زیادی از آنها نسخ خطی هستند. نسخی که اکو تنها دارنده آنها در دنیاست. کریر نیز مانند اکو کتابخوان و مجموعهدار بزرگی است و هزینه زیادی برای گردآوری مجموعه کتابهایش میکند. علاوه بر این، اکو و کریر به تاریخ کتاب نیز علاقهمندند و آن را مورد مطالعه قرار داده اند. از زمانی که کتابها در قالب سنگنوشته بود تا اکنون که در گوشیها و تبلتهای ما قابل خواندن است. کریر و اکو با تمام کتابخوانی و معلوماتشان، از تکنولوژی و مسائل روز دور نیستند. اکو هر روز با کامپیوترش ور میرود ، بازی کامپیوتری میکند و مجلات زرد را میخواند. کریر هم دست کمی از اکو ندارد، از به روزترین تکنولوژیها با خبر است و تازهترین فیلمها را میبیند. بنابراین اکو و کریر به خوبی میتوانند جهان قرن بیست و یکمی را از دروازه کتاب ببینند.
⬅️چرخ کتاب میچرخد
کتاب مانند چرخ است. جملهای که اکو و کریر هر دو بدان ایمان دارند. آنها میگویند کتاب به مانند چرخ یکی از مهمترین و ضروریترین اختراعات بشری است. شاید شکلش تغییر کند، اما همواره در زندگی بشر خواهد ماند. اکو و کریر توضیح میدهند که چگونه وسایلی که به گمان خیلیها پایدار بودند، از رده خارج شدند. چگونه فلاپی دیسکها جای خود را به سیدیها دادند و سیدیها برای دیویدیها کنار رفتند و چگونه امروز در یک قطعه کوچک، چند گیگ فایل را ذخیره میکنیم، در حالی که در این مدت، کتاب شمایل خودش را به شکل خوبی حفظ کرده است. کریر در جایی از کتاب میگوید که بسیاری از حلقه فیلمهای ابتدای قرن بیستم از بین رفته است، در حالی که فیلمنامهها و نوشتههای آنان باقیمانده.
⬅️کتاب آینه حماقت
اکو اشاره میکند که بخشی از گنجینه کتابهایش مربوط به کتابهایی است که در آنها سراسر دروغ و خرافه نوشتهاند. این دو کتاب شناس برجسته توضیح میدهند که چگونه ما با کتاب، از حماقتهای گذشتگان باخبر میشویم. اکو و کریر هر دو به گونهای حماقت را میستایند. آنها میگویند که آگاهی امروز ما مرهون حماقتهای گذشتگان است.
⬅️اینترنت، سانسور و بمباران اطلاعاتی
بخش مفصلی از کتاب، به سانسور در گذشته و حال میپردازد. تاریخ کتاب سوزی موضوعی است که اکو و کریر بدان علاقه دارند. اینکه چگونه بشر هوس سیری ناپذیر به سانسور عقاید داشته است. اینکه چطور کتابهای زیادی در همه ممالک بدون آنکه معلوم باشد درون آنها چه نوشته شدهاست، سوزانده شدهاند. همچنین در قسمتی از این کتاب به داستان فداکاری عدهای از انسانها در طول تاریخ بر میخوریم که برای حفظ کتاب هزینهها کردهاند. در ادامه اکو و کریر به اینترنت و نقش اینترنت در از بین بردن سانسور اشاره میکنند. اینکه با تمام تلاشهای دولتها در سانسور مطالب. اینترنت تلاش آنان را بیثمر گذاشته است و در آخر اکو و کریر دربارهی اثر مخرب اینترنت در دسته بندی اطلاعات صحبت میکنند. اینکه چطور اینترنت اطلاعات زیادی را در اختیار آدمی میگذارد و او را سر در گم میکند.
⬅️کتابخانه ما و چه بخوانیم؟
کتاب، حاوی مطالب بسیار مفیدی است، اما یکی از مطالب ارزشمند آن، بحثی پیرامون چگونه خواندن است. اکو و کریر میگویند که لازم نیست همه کتابها را کامل بخوانیم. ممکن است با خواندن قسمتی از کتاب و یا یادداشتی دربارهی آن کتاب به کل آن پی برده و بتوانیم دربارهی آن صحبت کنیم. اکو و کریر مثالهای زیادی از تجربههای خود در این باره میزنند. این که چطور دربارهی کتابهایی که نخواندهاند، به درستی و صحت صحبت میکنند و از مطالب آن آگاه اند.