اولین بار که این جمله را شنیدم واقعا خیلی برام خنده دار بود و اصلا باورم نمیشد کسی که این حرف رو زده و کتابهاش جزء پرفروشترین کتابهای دنیا بوده و به چندین زبان ترجمه شده است. بعد از آن به دلیل اینکه دوست داشتم موفق شوم شروع کردم به خواندن کتابهای موفقیت که درهمه آنها به صورت غیر مستقیم همین باور بود که ابتدا در ذهن خودتان باور کنید که به آن موفقیت می رسید و حتی تصویر سازی کنید تا برسید. برای من که فقط منطقی فکر می کردم و هیچ چیزی جز منطق دو دوتا چهار تا معنی نداشت و در حیطه باور من نمی گنجید.
انرژی
تا اینکه در یک سری فایل های صوتی در مورد انرژی یاد گرفتم .خیلی برام جالب و هیجان انگیز بود تا آنروز به این شکل به آن نگاه نکرده بودم . در قرآن هم به آن اشاره شده بود که کوه ها را می بینی آنها را ساکن و جامد می پنداری در حالی که مانند ابر در حرکتند. با شنیدن این آیه تمام موهای بدنم سیخ شد بعد از لحاظ علمی ثابت کرد که هر چیزی در دنیا از انرژي است و در هسته هر اتم ریسمانهای در حال حرکت هستند (string). مثلا من به میز نگاه می کنم فکر میکنم جامد است اما در حالی که از انرژی است و هر انسانی نیز از انرژی تشکیل شده است.
انرژی مغناطیسی است
قسمت جالبتر اینجا بود که این انرژی حالت مغناطیسی دارد و انرژی های مشابه یکدیگر را جذب می کنند. مثلا اگر من می خواهم در خانه زیباتری زندگی کنم باید از لحاظ ذهنی آنرا باور کنم تا از لحاظ فیزیکی هم به آن برسم به عبارت ساده تر انرژی های ما با هم یکی شود. در واقع با آن خواسته هم ارتعاش شویم و در این لحظه تازه مفهوم باور کنید تا ببینید را درک کردم. نظر شما چیه دوست عزیز؟