تاریخ ممکن است تکرار نشود، اما بیشک طنینانداز خواهد بود!
آنگاه که درگذار رخدادهای انسانی آشکار میشود که طنابهای نامرئی کنترل و قدرت از یک منبع جهانی مشترک ریشه میزنند، ضرورت گسستن از این قدرتها مسئله بقا و زندگی است.
به درازایی که دستگاههای چاپ وجود داشتهاند، تمامی تمدن زیر سلطه نهادهای بالادستی بوده است که کنترل ارزش "کار انسانی" را توسط کنترل "واحد مبادله" در اختیار خود گرفتهاند. کار شاق و عرقریز انسانی دیگر توسط هیچ "ارزش" معینی معرفی نمیشود، بلکه توسط نیرویی نامرئی و غیرقابل کنترل، و به وسیلهی نهادهایی خارج از کنترل مردم، به شکل اوراق بانکی دست به دست می شود.
مصرف انرژی توسط انسان، ماشین و طبیعت تنها منابع تولید ارزش هستند. تورم همیشگی پولهای کاغذی این منابع و میوه آنها را هر روز بی ارزشتر میکند. پول و ارز آنگونه که امروز توسط عموم فهم میشود، دیگر بیانگر خروجی تلاش جمعی نیست، بلکه نتیجه محاسبات خودخواهانهی بی نهایت فرد و نهاد مختلف است که، به خاطر قدرتش، آن را در جیبهای خود نگهداری میکنند. انسان توسط پولهای کاغذی به سلطه گرفته شده است، اما خود این سلطه است که الزام یک فرار همیشگی را حیاتی میکند!
وقتی نهادهایی این قدرت را پیدا کردند که به صورت تصنعی و با جوهر خودنویس "ارزش" خلق کنند، همدستی و تبانی جزو جدانشدنی کسانی شد که این قدرت را در دست داشتند. افرادی که این قدرت را در اختیار گرفتند به طور طبیعی یک حباب بزرگ از حمایتهای قانونی ایجاد کردند و باعث کاهش ثروت انسانها شدند. در نتیجه ارزش کار انسانی توسط مصلحتورزیهای سیاسی روز به روز تقلیل پیداکرد. اکنون یگانگی و راستی "ارزش" در کل جوامع انسانی به معنای واقعی کلمه به آستانه آشتی ناپذیری رسیده است.
این فرار زندگیبخش حالا در فرمی غیر قابل انکار با کمک ریاضیات و مصرف انرژی ممکن شده است: بیتکوین و دارایی رمزارزی مشتق از آن!
پیش از رخداد رمزارزها، امکان حذف قدرت انحصاری دولتها بر ایجاد و عرضه پول مهیا نبود، چرا که همیشه امکان جعل وجود داشت و هزینه تامین اصالت پول زیاد بود. دولت و تنها دولت میتوانست با استفاده از تهدید و زور اصالت پولهای چاپ شده را تضمین کند. نگهداری این حق ویژه دلیل اصلی و لازم پایداری دولتها بوده است، چراکه به همگان اطمینان میداد ارزش مبادله قابل "اعتماد" است. با این حال، این حق ویژه به صورت اساسی مورد سوء استفاده قرار گرفت.
درحالیکه دولتها کماکان امتیاز ویژه بر کارکردهای قانونی این نیروی خشونت بار را برای خود نگه داشتهاند، کنترل و انحصار آنها بر تولید پول با ظهور بیت کوین و مشتقات آن به طور آشکار به خطر افتاده است.
جایی که ارزش یکبار توسط قدرت دولت و در "انتهای لوله تفنگ" ثابت شده بود ، انسان توانسته است با استفاده از مصرف انرژی برق و روابط برگشتناپذیر ریاضی یک فناوری را توسعه دهد که "ارزش" را اثبات میکند. مفهومی که هیچگاه قبل از ظهور بلاکچین بیتکوین مطرح نشده بود.
با گسترش کاربرد رمزارزها و افزایش نرخ مقبولیت و توسعه آنها در سرتاسر جهان، پاردایم "ارزش" در ذهن کسانی که به درستی ظرفیتهای این فناوری جدید برای "انتقال ارزش" را درک میکنند جابهجا شده است. همانطور که اینترنت بینش انسانها به انتقال اطلاعات را تغییر داد، رمزارزها نیز در حال تغییر جهان بینی انسانها به مفهوم "انتقال ارزش" هستند.
ما در حال اعلام استقلال از ارز تحت کنترل دولت نیستیم، ما میخواهیم اعلام کنیم کنترل "ارز مبادله" توسط پولهای فیات امری منسوخ شده است!
دلایل ما برای اعلام این از مدافتادگی بیشمار است. ریشه بسیاری از مرگها و جنایات قرن گذشته را می توان در نهادهای غیرپاسخگویی جستجو کرد که با داشتن قدرت کنترل ارز، بسیاری از اهرمهای قدرت را به دست گرفتهاند تا بتوانند مسیر هدایت بشریت را تعیین کنند.
کسانی که ارزهای ما را ایجاد می کنند، توطئه کرده اند که کنترل کامل عرضه پول جهانی را به دست بگیرند، در حالی که با نیروی سرکوب رسانهها و آموزش، واقعیت این توطئه را پنهان می کنند.
آنها با تزویر و ریاکاری در ارائه وام به بانک های دولتی، که باید حسابرسیهای شفاف شوند ولی خود از چنین حسابرسیهایی اجتناب میکنند، ریسک سیستماتیک ایجاد میکنند.
رفتار آنها به طور مداوم به بازارهای بالقوه باز، با توزیع ارزهای تازه چاپ شده به کسانی که به آنها اعتماد دارند در مقابل کسانی که بازار آزاد به آنها اعتماد دارد، دهن کجی کردهاند.
آنها با ناسپاسی، تنها از قانونگذاران و نهادهای نظارتی خاصی حمایت میکنند که مطمئن هستند سیاستهای آنان کمترین ریسک و بیشتر سود را برای آنها به ارمغان میآورد، سودی که از جیب مردمی تامین میشود که از ارزهای آنها استفاده میکنند.
آنها با عدم پاسخگویی جمعی در برابر ایجاد خطرات سیستمی ، اعتماد عمومی به نمایندگان منتخب و اجرای برابر عدالت را از بین بردهاند.
آنها خود به علت و راه حل بحرانهای مالی تبدیل شدهاند، انگار هیچ چیز دیگری برای کمک به بشریت وجود ندارد. بشریتی که باید بار رفتارهای خودخواهانه آنان را تحمل کند.
این بیانیه استقلال ارز یک پاسخ مستقیم به دستکاری و تخریبی همیشگی است که ناشی از تنزیل عمدی "ارزش" در کل بشریت است.
ما، امضا کنندگان بیانیه استقلال ارز، زندگی خود را وقف ساختن شبکه ها و سیستم هایی خواهیم کرد که یکپارچگی و اصالت "ارزش" را بازیابی می کنند و به طور مستقیم اقتدار کسانی را که به دنبال از بین بردن "ارزش" هستند، به چالش می کشند.
این بیانیه را امضاء کنید!