ویرگول
ورودثبت نام
صدرا سوادکوهی
صدرا سوادکوهی
خواندن ۸ دقیقه·۶ سال پیش

دروغگویی یک مشکل روحی و روانی است!

متاسفانه جامعه ما دچار فقر اخلاقی است و یکی از این بداخلاقی­ها، دروغگویی است که حتی بسیاری از افراد از دروغگویی حمایت و راستگویی و صداقت را نکوهش می ­کنند! در حدی که گاهی می­ فرمایند: مگر در جامعه ما می­ شود راست گفت؟!

با کمال تاسف در جامعه ما دروغ و دروغگویی همه‌گیر و همگانی شده است! مثل اینکه یک ویروس به جان و روح افراد جامعه رخنه کرده است و روح و روان آنها را آلوده نموده است.

جملات بالا را که خواندید حتما به فکر ویروس و میکروب افتادید و حتی ممکن است کمی ترسیده باشید اما گاهی بعضی چیزها که دامان همه را می­ گیرد، ظاهراً کسی را به تب و لرز نمی‌اندازد و کسی هم نگران آنها نمی‌شود اما واقعیت این است که خطر آنها حتی از میکروب آنفولانزای مرغی هم بیشتر است! مثلاً "همه­ گیر شدن دروغ" یکی از این همه‌گیری‌های خطرناک است. دقت کرده‌اید که این روزها دروغ گفتن همه‌گیر شده؟

انگار این یک عادت اجتماعی شده است و حالا همه به راحتی دروغ می‌گویند و حتی حس نمی‌کنند که دروغی گفته‌اند!!!

دروغ گفتن برای برخی افراد مثل غذا خوردن و آب نوشیدن شده است و این اتفاق علت‌های متعددی دارد اما شاید یک مسئله مهم این است که این همه دروغ شاید یکی از علت‌های بدحال بودن ما باشد.

چرا دروغ می­گوییم؟

دروغ می‌گوییم تا خودمان را خوب جلوه دهیم.

تقریبا همه انسان‌ها دوست دارند «خوب» به نظر برسند. در واقع انسان‌ها ذاتاً دوست دارند مقبول همه باشند، برای همین است که در بسیاری از مواقع به جای راست گفتن، دروغ‌های مهربانانه‌ای به دیگران می‌گوییم تا آنها حس خوبی داشته باشند یا حداقل دچار حس بدی نشوند.

عزت نفس­مان پایین است (شخصیت منفعل و سلطه ­پذیری داریم!)

خیلی از ما می‌ترسیم که افکار و عقاید واقعی‌مان را بیان کنیم، چرا؟ به این دلیل ساده که از واکنش‌‌ها و برخوردهای دیگران می‌ترسیم. برای مثال خواستگار شما، شما را به شام دعوت می‌کند، همراه او به یک رستوران چینی می‌روید که انتخاب اوست، اما مسئله این است که شما اصلا غذاهای چینی دوست ندارید ولی از او پنهان می‌کنید و تظاهر می‌کنید که همه چیز خوب است. مشکل اینجاست که اگر رابطه‌تان با او پیشرفت کند و حتی اگر با او ازدواج کنید هم دیگر بسیاری از چیزهایی را که دوست ندارید را می‌پذیرید و در مقابل آنها واکنش نشان نمی‌دهید فقط به این دلیل ساده که از این می‌ترسید که او از شما ناراحت شود. اگر از همان اول به او بگویید که غذاهای چینی دوست ندارید یک رابطه مناسب را با او شروع کرده‌اید که در آن نیازی به دروغ گفتن و نقش بازی کردن نیست.

با خودمان صادق نیستیم!

در واقع این دروغ‌ها قرار است مانع از گیر افتادن ما در یک وضعیت سخت یا ایجاد یک مشکل باشد. معمولاً این نوع دروغ‌ها اینگونه شروع می‌شود «معذرت می‌خوام»... و سپس چیزی گفته می‌شود که معمولاً یک بهانه یا یک عذر است. معمولاً برخی از آدمها در این نوع دروغ گفتن تبحر دارند، برای مثال وقتی برای یک قرار کاری دیر می‌رسند می‌گویند: ببخشید که من دیر رسیدم، ترافیک وحشتناک و تمام خیابان‌ها پر از اتومبیل بود یا اینکه مثلاً می‌گویند: ببخشید که دیر آمدم، فرزندم مریض بود و من کسی را پیدا نکردم که مواظب او باشد. اما دلیل واقعی تاخیر در رسیدن به جلسه‌ها چیست؟ دیر بیدار شدن یا دیر راه افتادن و عدم برنامه‌ریزی.

به طور معمول باید گفت که این دروغ‌ها برخلاف ظاهر نجات‌بخش خود مشکل‌زاست. زیرا در صورت ادامه یافتن، فرد را دچار مشکل کرده و اعتماد دیگران به او را به راحتی از بین می‌برد. در ضمن بیشتر این دروغ‌ها به سادگی آشکار می‌شوند و فرد گوینده را خجل می‌کنند. شاید این نوع از دروغ‌ها معتادکننده‌ترین نوع دروغ‌ها باشد و هیچ بعید نیست که ناگهان خودتان را در وضعیتی بیابید که پشت‌سر هم از این دروغ‌ها می‌گویید. همه ما انسان‌هایی را می‌شناسیم که طی روز بارها و بارها دروغ می‌گویند و خیلی از دروغ‌هایشان بی‌دلیل است.

از حرص و طمع و هوای نفس­مان پیروی می­ کنیم!

خیلی از انسان‌ها در مقطعی از زندگی خود دروغ‌های بزرگی گفته‌اند که به «راز» آنها بدل شده است و اینگونه رازها آرام‌آرام آنها را از درون می‌خورد، اما خب همیشه از فاش کردن این رازها و گفتن حقیقت می‌ترسند. این افراد با دروغ‌شان زندگی می‌کنند و سعی می‌کنند خودشان را متقاعد کنند که این دروغ‌ها مسئله مهمی نیستند و باید آنها را فراموش کنند.

فرض کنید شما با یکی از دوستان‌ خودتان شریک هستید، در یک معامله شما سود بیشتری برای خودتان برمی‌دارید و واقعیت را به دوست‌تان نمی‌گویید، سعی می‌کنید همه چیز مثل قبل باشد اما آیا این امکان‌پذیر است؟

شاید فکر کنید وقتی کس دیگری راز شما را نداند مشکلی نخواهید داشت اما این واقعیت نیست شما دیگر نمی‌توانید رابطه قبلی‌تان را با دوست‌تان و شریک‌تان داشته باشید. احساس عذاب‌وجدان و گناهکاری خواهید داشت و این حس بد، روی رابطه شما سایه خواهد انداخت. شاید سعی کنید تظاهر کرده و وانمود کنید که همه چیز خوب است اما دیر یا زود سایه شک و تردید و احساس درونی شما خودش را نشان خواهد داد. این را بدانید که هر انسانی وقتی رازی را پنهان کند و احساس عذاب‌وجدان داشته باشد زندگی خوبی نخواهد داشت.

با دوستان مان صادق نیستیم!

زمانی که واقعیت یا اطلاعات را از کسی پنهان می‌کنیم در واقع دروغ می‌گوییم. خیلی‌ها می‌پندارند که نگفتن واقعیت با دروغ گفتن فرق دارد و عمل زشتی محسوب نمی‌شود، اما واقعیت این است که این هم یکی از انواع دروغ گفتن است.

برای مثال شما دوستی دارید که رفتار و گفتارش را دوست ندارید، بیشتر افراد در اینطور مواقع هیچ اشاره‌ای به این مشکل طرف مقابل خود نمی‌کنند و صرفاً سعی می‌کنند از او فاصله بگیرند و رابطه‌شان را با او کم و کمتر کنند. اما به این فکر کنید که به دوست‌تان بگویید: من از این رفتار تو یا از آن حرف تو خوشم نیامد. در اینگونه موارد یا رابطه شما بهبود می‌یابد و مشکل حل می‌شود یا اینکه به طور قطع تمام می‌شود. اگر این مشکل حل شود، شما بیشتر از قبل به هم نزدیک شده و ارتباط مناسب‌تری پیدا خواهید کرد. زمانی که همیشه سعی کنید پنهانکار باشید و علایق و افکار خودتان را سانسور کنید در ارتباط با دیگران دچار مشکل خواهید شد. حتی اگر طرد نشوید هم کیفیت روابط شما با دیگران افت خواهد کرد.

به خودمان دروغ می­ گوییم!

تقریباً همه ما در طول زندگی‌مان تئوری‌های منفی می‌سازیم که در واقع بر اثر یک دروغ، یا یک ایده نادرست یا بر اساس یک پنهانکاری شکل گرفته‌اند اما آرام‌آرام این تئوری‌های منفی و نادرست را به عنوان واقعیت و حقیقت معتبر باور می‌کنیم. برای مثال هر بار که رژیم غذایی می‌گیریم پس از مدتی احساس می‌کنیم که مشکل داریم و نمی‌توانیم رژیم غذایی را ادامه دهیم، آرام‌آرام به خودمان می‌گوییم که نمی‌توانیم رژیم بگیریم، آرام‌آرام هم این باور را قبول می‌کنیم و حتی به این یقین می‌رسیم که پزشکان رژیم غذایی را برای ما ممنوع کرده‌اند یا اینکه در درس ریاضی موفق نیستیم و در نهایت به این باور می‌رسیم که ضعف ما ریشه ژنتیک دارد و باور می‌کنیم که تقصیری در این مورد نداریم اما این واقعیت نیست. اینها تنها بهانه‌هایی است که ضعف‌های خود را بپوشانیم و تنها دروغ‌هایی است که در مورد خودمان به خودمان می‌گوییم. این دروغ‌ها ما را ضعیف، پنهانکار، محافظه‌کار و ترسو می‌کند و مانع از تغییر و تحول و رشد و پیشرفت در زندگی ما می‌شود.

و اما ببینیم آیا مومن دروغ می­ گوید؟

بی شک مومنین حقیقی و راستین هیچ­گاه اقدام به این عمل ناپسند نمی­ نمایند، به نحوی که نقل شده است روزی حسن بن محبوب از امام صادق (ع) پرسید: آیا ممکن است مومن بخیل باشد؟

امام فرمودند: آری.
حسن پرسید: آیا می­ شود ترسو باشد؟

حضرت فرمودند: آری.
مجدداً پرسید: آیا مومن دروغ نمی­ گوید؟

حضرت فرمودند: نه، و بدان که مومن خائن نیز نمی­ باشد. سپس فرمودند: آگاه باش؛ مومن ممکن است بر هر خویی سرشته شود، ولی به خیانت و دروغ گویی آلوده نمی­ گردد.

سرانجام دروغ

بی شک هر عملی که از جانب خداوند نهی گردیده است، دارای حکمتهایی می­باشد، چنانچه امیرالمومنین علی علیه­ السلام درباره ­ی عقوبت و سرانجام افراد دروغگو فرموده­ اند:

دروغگو با دروغگوییِ خود، سه چیز به دست می­ آورد:

1. خشم خدا را نسبت به خود، 2. نگاه تحقیرآمیز مردم را نسبت به خود، 3. دشمنی فرشتگان را نسبت به خود.

و همچنین از رسول اکرم (ص) نقل شده است که الکِذبُ یَنقُصُ الرِّزقَ؛ دروغ، روزی را کم می­ کند.

نتیجه­ گیری

يكي از صفات پسنديده­ هماهنگ با سرشت آدميان "راستگويي" است. هر انساني بالقوه مايل است راست بگويد و همچنين سخناني را كه از ديگران مي ­شنود راست تلقي كند.

دروغ گفتن، انحراف از صراط مستقيم و فطرت انساني و مخالف وجدان اخلاقي است. بدبختانه برخی از دوران کودکی، به اين مرض خطرناك، دچار مي ­شوند و از كودكي به دروغگويي عادت مي­ كنند و گاهي چنان به اين عادت ناپسند انس مي گيرند كه حتی از دروغ ­گفتن خود لذت مي­برند و از اين كه ديگران را با گفته هاي نادرست و غيرواقعي خود جذب كنند، شاد و خوشحال مي­ شوند! پدران و مادران عزيز بايد بدانند كه دروغگويي ناخوشي خطرناكي است كه ممكن است از دوران كودكي بروز كند و فرد تا پايان عمر به آن مبتلا باشد.

پس چه خوب است که خانواده ­ها مراقب زبان خود باشند تا فرزندان­شان دچار اين مشکل اخلاقی نشوند و اساساً در فكر پيشگيري از این رذیله اخلاقی باشند و اگر خدای ناکرده اعضای خانواده به این بیماری روحی و روانی مبتلا شده ­اند آن را كوچك و ناچيز تلقي نكنند و فوراً به فکر درمان باشند.

متاسفانه برخی از ماها اگر فرزندمان تب کند، يا بي­ موقع عطسه كند، سخت ناراحت مي­ شویم و فوراً براي درمان او اقدام مي كنیم ولي به دروغ گفتن فرزند خويش چندان اهميت نمي­ دهیم!

اگر جامعه­ ای سالم و آباد و لبریز از نعمت و فراوانی می­ خواهیم چه خوب است که صداقت و راستگویی را به جامعه خود هدیه کنیم.

https://t.me/savadkoohialiasghar


دروغاختلال روانیدروغگویی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید