افراد زیادی در جهان هستند که دارای مشکلات ژنتیکی بوده و هنگامیکه به شناخت خود میرسند متوجه میشوند که روحیات و اخلاقیات آنها به کالبدشان هیچ شباهتی ندارد، بنابراین برای زندگی بهتر مایل هستند تا جنسیت و هویت شان به کلی تغییر کند.
هرگونه اصلاح و تغییر در جنسیت شخص به طوری است که وضعیت فعلی وی اگر زن یا مرد است با وضعیت سابق او متفاوت شود.این تغییر جنسیت آثار و شرایط جدیدی را نسبت به حق و حقوق فرد در جامعه ایجاد میکند.
عموما به این گروه از افراد جامعه تراجنسی یا ترنسکشوال و دوجنسی گفته میشود، به این ترتیب با دو عنوان خنثی مشکل و خنثی غیرمشکل مواجه میشویم.
افرادی که هم علائم جنسیتی مونث و هم مذکر را باهم در بدن خود دارا میباشند ولی یکی از این علائم بر دیگری غالب است،بنابراین چون علائم جنسیتی بر روی بدن ظاهر میشود، به این گروه از افراد خنثی مشکل و یا خنثی بدنی میگویند.
اشخاصی که با علائم جنسیتی مشخص و یا علائم جنسی ناقص مونث یا مذکر زاده میشوند اما از لحاظ روانی تمایلات جنسی جنس مخالف را دارا میباشند.
براساس بند ۱۸ ماده ۴ قانون حمایت خانواده، فرد با مراجعه به دادگاه خانواده و ارائه دادخواست مبنی بر تغییر جنسیت و نام در شناسنامه به طرفیت اداره ثبت احوال محل صدور شناسنامه انجام میشود. که پس از ارجاع فرد متقاضی تغییر جنسیت به پزشکی قانونی و گذراندن مراحل درمانی و انجام آزمایش های مورد نیاز، در صورت تایید از طرف پزشک قانونی و روان پزشک، دادگاه حکمی مبنی بر جواز تغییر جنسیت و نام در شناسنامه صادر مینماید که اجرای حکم تغییر نام وابسته به تغییر جنسیت و ارائه گواهی مبنی برعمل جراحی از طرف پزشک قانونی میباشد.
ابتدا شخص خنثی به یک روانپزشک دارای صلاحیت برای تحت درمان قرار گرفتن مراجعه میکند و تصدیقی مبنی بر ترنس بودن از روانپزشک دریافت میکند، همچنین لازم است چند آزمایش جهت تشخیص سطح هورمونی انجام شود و پس از آن، فرد برای طرح و ارائه دادخواست تغییر جنسیت به دادگاه صالح مراجعه نماید و با مراجعه به پزشکی قانونی از طرف دادگاه تصدیق و تایید لازم را جهت درستی مدارک پزشکی دریافت کند.
وقتی عقدی بین زن و مرد منعقد میشود، مهریه به زن تعلق میگیرد چون حقی است که به واسطه ی عقد نکاح به وجود میآید، بنابراین در صورتی که یکی از دو طرف پس از نکاح بخواهند برای تغییر جنسیت اقدام کنند و سه حالت کلی متصور است:
حالت اول: در صورتی که پس از انعقاد عقد نکاح پیش از برقراری رابطه جنسی یکی از زوجین اقدام به تغییر جنسیت کند، عقد نکاح از زمان تغییر باطل میشود چون ازدواج مرد با مرد و یا زن با زن غیر مشروع میباشد، بنابراین چون مهریه حقی است که به تبع عقد نکاح به وجود آمده با باطل شدن نکاح نیز حق مهریه هم از زن ساقط میشود و مرد هم تکلیفی به پرداخت مهریه نخواهد
حالت دوم (حالت خیلی جالب!): هنگامی که یکی از زوجین پس از برقراری رابطه جنسی اقدام به تغییر جنسیت کند، به علت اینکه هم جنس یکدیگر میشوند، بنابراین عقد تداوم پیدا نمیکند اما در این حالت به موجب عقد نکاح تکالیف قانونی برای زوجین ایجاد شده بود که مهریه از جمله آن تکالیف است و چون رابطه جنسی برقرار شده، مرد نمیتواند به علت اینکه تبدیل به زن شده از پرداخت مهریه امتناع نماید و یا اینکه اگر زن پس از برقراری رابطه جنسی تغییر جنسیت بدهد حتی با وجود اینکه تبدیل به مرد شده است باز هم مهریه برعهده شوهر است و میتواند از وی مطالبه کند.
حالت سوم: اگر زوجین هردو برای تغییر جنسیت اقدام کنند، به عقیده برخی از جمله امام خمینی (ره) اعتبار و حقیقت ازدواج پابرجاست، برای اطمینان بهتر است مجددا عقد نکاح بین زوجین با جنسیت جدید خوانده شود، اما اگر پس از عمل جراحی نخواهد با یکدیگر زندگی کنند، صیغه طلاق باید بین آنها جاری شود تا بتوانند با شخص دیگری ازدواج کنند.
همانطور که در قانون مدنی سلب حق ولایت و عزل ولی پیش بینی شده، در صورتی که تغییر جنسیت پدر آسیبی به طفل وارد کند پدر از ولایت ساقط میشود اما اگر این امر پدر منجر به آسیب و صدمه ای به کودک نشود دلیلی برای اینکه حکم سقوط ولایت بر وی صادر شود وجود ندارد و ولایت بر فرزند همچنان باقی است، همچنین گفته میشود تغییر جنسیت پدر به زن عنوان پدر بودن را از وی نمیگیرد و دارای صلاحیت حضانت با عنوان پدر است حتی اگر در مدتی که دارای حق حضانت است اقدام به تغییر جنسیت کند باز هم شایستگی نگهداری از فرزند را دارد.(درسته که بابا میشه مامان ولی از دید فرزند و قانون همون بابا هست )
هنگامی که مادر تغییر جنسیت میدهد، تبدیل به پدر نمیشود و در نتیجه ولایتی بر فرزند پیدا نمیکند، زیرا نطفه از زوجِ هنگام عقد بوده است. مطابق ماده ۱۱۶۹ قانون مدنی حضانت فرزند تا ۷ سالگی با مادر است، حتی اگر در مدتی که حضانت فرزند به عهده مادر است او چنین امری را انجام دهد، عنوان مادر بودن را از وی نمیگیرد و همچنان شایستگی و صلاحیت حضانت فرزندان را طی مدت زمان قانونی به عنوان مادر دارد، مگر اینکه مادر پس از تغییر اقدام به ازدواج با زنی کند که در این صورت حق حضانت از وی سلب میشود.
مبنای احکام ارث بر والدینی که این امر را مرتکب شدهاند، به زمان بسته شدن نطفه بستگی دارد و عنوان پدر یا مادر هنگام بسته شدن نطفه ملاک است و همانطور که گفته شد با تغییر جنسیت هریک از والدین عنوان پدریا مادر بودن از آنها ساقط نمیشود و بر همین مبنا از فرزند خود ارث میبرند، مثلا پدری که به زن تغییر کرده ،مطابق احکام سهم الارث پدر از فرزندش ارث دریافت میکند.
در این صورت چنانچه شخص پس از فوت یکی از والدین و قبل از تقسیم ارث جنسیت خود را تغییر دهد تغییری در میزان سهم الارث وی به وجود نمیآورد، بنابراین اگر هنگام فوت یکی از والدین، فرزند دختر تغییر داده باشد، به میزان سهم الارث پسر دو برابر دختر ارث میبرد، این اتفاق در مورد پسر هم صادق است و در صورتی که پسر تغییر داده باشد و در ابن هنگام یکی از والدین فوت کند به میزان سهم الارث دختر برای او محاسبه میشود.
زمان مطالبه دیه است و نه زمان جراحت، بنابراین دیه ی این افراد بر اساس جنسیت جدید محاسبه و مطالبه میشود حتی اگر تغییر جنسیت تحت نظر پزشک متخصص و با رعایت استانداردهای پزشکی بین فاصله زمانی وقوع حادثه و زمان مطالبه دیه صورت بگیرد باز هم دیه فرد با جنسیت جدید محاسبه میشود.
اگر فرد قبل از تغییر جنسیت مرتکب قتل شود، مجازات حکم قصاص بر حسب جنسیت وی در زمان ارتکاب جرم مورد ملاک خواهد بود و اگر پس از ارتکاب قتل و قبل از صدور حکم قصاص اقدام به چنین امری کند ملاک جنسیت فرد در زمان ارتکاب قتل ملاک و مبنا قرار میگیرد.
تیم حقوقی موسسه حقوقی صدرا با حضور بهترین وکلای تهران آماده هرگونه مشاوره رایگان تلفنی در تمامی زمینه های کیفری، حقوقی ، خانواده میباشد.